لوگو انگلیش کلینیک
اعضای خانواده و نسبت های فامیلی در زبان انگلیسی

اعضای خانواده و نسبت های فامیلی در زبان انگلیسی

03/02/09 13 دقیقه برای مطالعه 3696

دیکشنری آکسفورد خانواده را به عنوان کوچکترین بخش جامعه که از طریق رابطه ی خونی و ازدواج با هم در ارتباط هستند معرفی کرده است. اگر بخواهیم از نظر جامعه شناسی خانواده را تعریف کنیم ، خانواده به ساده ترین موسسه ی اجتماعی اطلاق می شود که از طریق ازدواج یک مرد با زن و به دنیا آمدن فرزندان تشکیل می شود. خانواده ها معمولا به دو دسته ی کوچک و بزرگ تقسیم می شوند که حداقل از 3 نفر تشکیل شده اند. 

خانواده های بزرگ را در زبان انگلیسی به صورت Extended Family یا Big Family یاد می کنند و اگر تمام اعضای خانواده های بزرگ (همانند سریال پدر سالار) زیر یک سقف زندگی می کنند آن را United Family می گوییم. حالا که با مفهوم خانواده به صورت کلی آشنا شدید بهتر است نگاهی به اعضای خانواده بیاندازیم و آن ها را به صورت جزئی مورد بررسی قرار دهیم. 

 

 

 

 

 

آیا تا به حال نشنیده اید که پدربزرگ و مادربزرگتان درباره نحوه آشنایی و ازدواجشان داستان بگویند؟

Didn't you ever hear your grandparents tell stories about how they met and got married?

پدربزرگ و مادربزرگ

grandparents

پدربزرگش ده سال پیش فوت کرد

Her grandfather died ten years ago

پدر بزرگ

grandfather

مادربزرگش با آنها زندگی می کند

Her grandmother lives with them

مادر بزرگ

grandmother

او به نوه هایش قول پول را داد

He promised his grandchildren the money

نوه

grandchildren

شما نوه بزرگی بودید و او به وضوح مادربزرگ فوق العاده ای بوده است

You have been a great grandson, and she was clearly a wonderful grandma

نوه پسر

grandson

او شاهد عبور نوه کوچکش از مسیر بود

She watched her little granddaughter skip down the path

نوه دختر

granddaughter

پدربزرگ و جدش هر دو مدتها سرباز بودند

His grandfather and great grandfather had both been soldiers

پدر پدربزرگ (جد)

great grandfather

او به عنوان مادر مادربزرگ ، تصور می کرد که نوه های بزرگ خود از محرومیتی که در برنامه نشان داده شده رنج می برند

As a great-grandmother, she imagined her great-grandchildren suffering the deprivation depicted in the programme

مادر مادر بزرگ

great grandmother

عمویم نزدیک مدرسه زندگی می کند

My uncle lives near the school

عمو یا دایی

uncle

عمه او سرپرست قانونی او است

His aunt is his legal guardian

عمه

aunt

"چی ، ما باید پسر عمویش را صدا کنیم؟" 

"What, we're supposed to call his cousin?" 

 

عمو زاده

cousin

برادرزاده ، آلفرد لاکوس ، 77 ساله ، که در ایالات متحده در ولزکا ، جورجیا زندگی می کند ، اخیراً گفت: "او در کتاب من قهرمان اصلی بود".

The nephew, Alfred Lakos, now 77, who lives in the US in Waleska, Georgia, said recently: "She was a hero, in my book".

 

پسر خواهر یا برادر

nephew

رئیس جمهور همچنین به دلیل جشن عروسی خواهرزاده اش Ine در آخر هفته ، پس از حملات تروریستی ، مورد انتقاد قرار گرفت.

The president was also criticized for celebrating his niece Ine's wedding over weekend, in the aftermath of the terrorist attacks.

 

دختر برادر یا خواهر

niece

پدر شوهرش آمریکا را کشف کرده.

Her father-in-law had discovered America.

پدر شوهر

father-in-law

مادر شوهرش هفته گذشته فوت کرد.

Her mother-in-law died last week.

مادر شوهر

mother-in-law

او و دامادش به طرز چشمگیری با هم کنار آمدند

 she and her son-in-law got along spectacularly

داماد

son-in-law

بعد از شام او به دیدن عروسش رفت

After dinner, he went to see his daughter-in-law

عروس

daughter-in-law

سپس به سراغ برادر شوهرش رفت و او موافقت کرد که یک اتاق در خانه اش به او بدهد

He then turned to his brother-in-law, who agreed to give him a room in his house

برادر شوهر

brother-in-law

خواهر شوهرهایم این حقیقت را دوست نداشتند که خواهرم بهترین دوست من بود

My sisters-in-law didn't like the fact my sister was my best friend

خواهر شوهر

sister-in-law

من ناگهان برادر ناتنی دار شدم

I've suddenly acquired a stepbrother

نابرادری

stepbrother

شاهزاده و خواهر ناتنی برگش با هم رفتند

The prince and the eldest stepsister rode away together

ناخواهری

stepsister

من یک پسر خوانده دارم که مکانیک است

I have a stepson who is a mechanic

پسر خوانده

stepson

او همچنین نباید بدون نامادری اش باشد!

He mustn't be without a stepmother either!

مادر خوانده

stepmother

دختر او از هشت سالگی بارها توسط ناپدری اش مورد آزار و اذیت قرار گرفته بود

his girl had been molested frequently by her stepfather from the age of eight

پدر خوانده

stepfather

او همیشه با مهربانی با دختر خوانده اش رفتار می کرد

He had always been kindly disposed towards his stepdaughter

دختر خوانده

stepdaughter

او از طریق برادر ناتنی اش به موسیقی علاقه دارد

He is interested in music through his half-brother

برادر ناتنی

half-brother

خواهر ناتنی او اندکی پس از رفتن پدرش به دنیا آمد

His half-sister was born shortly after his father left

خواهر ناتنی

half-sister


 

نتیجه گیری

یکی از نکاتی که باید در مورد روابط خانوادگی بدانید این است که شاید در زبان فارسی ما برای دو لغت تنها یک معنی داشته باشیم ولی در انگلیسی معانی آن ها متفاوت است. به عنوان مثال ما در انگلیسی برای خواهر ناتنی دو لغت داریم یکی Step-sister و دیگری Half-sister مترجم ها این دو را به عنوان خواهر ناتنی ترجمه می کنند ولی در Half-sister به این معنی است که از سمت پدر یا مادر با این خواهر رابطه ی خونی دارید ولی در Step-sister فرد دختر زن پدر یا شوهر مادر است و شما هیچ ارتباط خونی با فرد ندارید. 
 


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic