لوگو انگلیش کلینیک
انجام کارهای خانه به زبان انگلیسی

انجام کارهای خانه به زبان انگلیسی

03/01/09 13 دقیقه برای مطالعه 30031

انجام کارهای خانه به زبان انگلیسی

ما در برنامه روزانه خود کارهای زیادی انجام می دهیم تا محیط اطراف خود را تمیز و مرتب نگه داریم. ما تمام کارهای خانه را انجام می دهیم که به ما کمک می کند خانه خود را محل مناسبی برای زندگی تبدیل کنیم. مجموعه کارهای خانگی که ما به صورت روتین و مکرر انجام می دهیم را گاهی اوقات بانوان به عنوان یک شغل تعبیر می کنند. در هر زبانی فارغ از اینکه در کدام بخش از دنیا باشد صحبت در مورد این کارها یکی از مهمترین بخش های هر زبانی می باشد. در این پست ما قصد داریم برای شما همراهان عزیز انگلیش کلینیک افعال و جملاتی را آموزش دهیم که به شما کمک می کند در مورد این فعالیت های صحبت کنید. در انتها نیز متنی را در مورد این فعالیت های روزانه همراه با ترجمه آن خواهیم آورد که به درک این مطلب کمک بیشتری می کند. 

 

افعالی که در زبان انگلیسی برای انجام کارهای روزانه به کار می روند

افعال به زبان انگلیسی

معنی افعال

مثال انگلیسی

ترجمه مثال

Set the table

چیدن میز

“Set the table for every customer”, said the manager to the waiter.

مدیر به پیشخدمت گفت: برای تمامی مشتری میز بچین.

Put the food away

غذا را یخچال گذاشتن

Put the food away, we can have it later in the evening.

غذا را کنار بگذارید، بعد از ظهر می توانیم آن را بخوریم.

Clear the table

تمیز کردن میز

After clearing the table it becomes easy to do the dishes.

پس از تمیز کردن میز، شستن ظروف آسان می شود.

Clean the stove

تمیز کردن اجاق گاز

 

Kitchen looks decent and clean if one cleans the stove regularly.

اگر به طور مرتب اجاق گاز را تمیز کنید، آشپزخانه مناسب و تمیز به نظر می رسد.

Sweep the floor

جارو کردن کف زمین

We don’t have servants to sweep the floor.

ما خدمتکار نداریم که زمین را جارو کنیم.

Dust the furniture

مبلمان را گردگیری کردن

You should dust the furniture very often to keep it look shiny.

برای براق ماندن مبلمان باید اغلب گردگیری کنید.

Vacuum the carpet

فرش را جارو کردن

If we have a vacuum cleaner, it becomes easy to clean the carpet every weekend.

اگر جاروبرقی داشته باشیم، تمیز کردن فرش آخر هر هفته آسان می شود.

Mop the floor

کف زمین را تمیز کردن

I have bought a new mop-brush to mop the floor.

من یک فرچه جدید برای شستن زمین خریدم.

Make the bed

تخت را مرتب کردن

Everyone should make the bed after waking up.

همه باید بعد از بیدار شدن رختخواب را مرتب کنند.

to wake up

از خواب بیدار شدنThe black memories that made him wake up screaming at night, the fear he could still taste in moments of despair, were softened by the sense of stillness that settled into him.خاطرات سیاهی که باعث می‌شد او شب‌ها با فریاد از خواب بیدار شود، ترسی که هنوز می‌توانست در لحظات ناامیدی بچشد، با احساس سکونی که در وجودش نشسته بود، نرم شد.

to get up

از تخت بلند شدنHe had to get up early in the morning and go to workاو باید صبح زود بیدار می شد و سر کار می رفت

to wash my face

شستن صورتمI wash my face everyday after sleep من هر روز بعد از خواب صورتم را می شوم

to get dressed

لباس پوشیدنWhen getting dressed for the day, think about your outfit when reaching for a colorful tieوقتی برای روز لباس می پوشید، وقتی به سراغ یک کراوات رنگارنگ می روید، به لباس خود فکر کنید

to brush my teeth

مسواک زدنI dressed and brushed my teeth.لباس پوشیدم و مسواک زدم.

to brush my hair

موها را برس زدنShe took her hairbrush from her handbag and began to brush her hairبرس موش را از کیفش درآورد و شروع به برس زدن موهایش کرد

to comb my hair

موها را شانه کردنDon't forget to comb your hair!فراموش نکنید که موهای خود را شانه کنید!

to leave home

خانه را ترک کردنThe decision to leave home felt momentous, and the drive to California took a week.تصمیم برای ترک خانه بسیار مهم بود و رانندگی به سمت کالیفرنیا یک هفته طول کشید.

to get to school /to arrive at school

به مدرسه رسیدن / به مدرسه رسیدنThe boys go to school in groups.پسرها گروه گروه به مدرسه می روند.

to start my lessons / school

درس / مدرسه را شروع کردنI have started my school when I was 7 من مدرسه ام را از 7 سالگی شروع کردم

to study History / Spanish

تاریخ / اسپانیایی مطالعه کردنShe is studying for her final exams."او برای امتحانات پایان ترم درس می خواند.»

to have a break

استراحت کردنShe wants to be able to get out of the house and have a break .او می خواهد قادر باشد از خانه بیرون بیاید و استراحت کند.

Fold

تا کردنWill you help me fold up the clothes?به من کمک می کنی لباس ها را تا کنم؟

Iron

اتو کردنI can’t be bothered to iron my clothes.حوصله اتو کردن لباس هایم را ندارم.

Hang

آویزان کردنHe is hammering a tack into the wall to hang a picture.او در حال کوبیدن میخ به دیوار است تا عکسی آویزان کند.

Dry

خشک کردنTom dried his face with a towel.تام صورتش را با حوله خشک کرد.

Make (the bed)

درست کردن (تخت)

My mother always airs the sheets before she makes the beds.

مادرم همیشه قبل از اینکه تختخواب را مرتب کند ملحفه ها را می شوید.

Change (the sheets)

پتو ها را عوض کردنWe should change the sheets once a week.باید هفته ای یکبار ملحفه را عوض کنیم.

Vacuum

وکیوم کردنTom was vacuuming the rug while Mary was mopping the kitchen floor.تام در حال جارو کشیدن فرش بود در حالی که مری در حال تمیز کردن کف آشپزخانه بود.

Take out (the rubbish/ garbage)

بیرون بردن (زباله/آشغال)It’s your turn to take out the rubbish/ garbage.نوبت شماست که زباله ها/ زباله ها را بیرون بیاورید.

Wipe off (the table)

پاک کردن (میز)Would you wipe off the table for me?آیا میز را برای من پاک می کنی؟

Scrub

سابیدن کف زمینShe scrubbed the kitchen floor with a brush.کف آشپزخانه را با برس تمیز کرد.

Repair

تعمیر کردنI got my son to repair our TV.از پسرم خواستم تلویزیون ما را تعمیر کند.

Tighten

سفت کردن Can you tighten up the bolts for me?آیا می توانید پیچ ​​ها را برای من سفت کنید؟

Nail

میخکوب کردن Will you nail down that loose board in the floor?آیا آن تخته شل را روی زمین میخکوب می کنی؟

 

مکالمه در مورد کارهای خانه 

Lily: Lucy, Christmas is nearing and I made a checklist consisting everything we need to do while cleaning the entire house

لیلی: لوسی، کریسمس نزدیک است و من یک چک لیست تهیه کردم که شامل همه کارهایی است که باید در حین تمیز کردن کل خانه انجام دهیم.

 

Lucy: What a coincidence! A while back, even I was contemplating to start writing one

لوسی: چه تصادفی! مدتی پیش، حتی من در فکر شروع نوشتن یکی بودم.

 

Lily: No that’s not needed now. It’s already with me

لیلی: نه الان لازم نیست. همین الان دارمش.

 

Lucy: So, what comes under my responsibility

لوسی: خب، مسئولیت من چیست؟

 

Lily: Half tasks managed by you and the rest will be my responsibility

لیلی: نیمی از کارها توسط شما مدیریت می شود و بقیه به عهده من است.

 

Lucy: That sounds fair enough

لوسی: این به اندازه کافی منصفانه به نظر می رسد.

 

Lily: You clean all the dishes, wash the clothes, do the dusting, sweep and mop all the rooms, clean the kitchen area and finally clean the toilet. That’s it

لیلی: همه ظروف را تمیز می‌کنید، لباس‌ها را می‌شوید، گردگیری می‌کنید، همه اتاق‌ها را جارو می‌کنید و تمیز می‌کنید، آشپزخانه را تمیز می‌کنید و در نهایت توالت را تمیز می‌کنید. خودشه.

 

Lucy: Oh My God, doesn’t that cover almost everything? I mean what tasks are left for you? That’s not fair

لوسی: اوه خدای من، آیا این تقریباً همه چیز را پوشش نمی دهد؟ منظورم این است که چه وظایفی برای شما باقی مانده است؟ عادلانه نیست.

 

Lily: You got it all wrong. I have tried distributing the chores evenly. Rather I took more, I must say

لیلی: همه چیز را اشتباه فهمیدی. من سعی کردم کارهای خانه را به طور مساوی تقسیم کنم. در عوض من بیشتر گرفتم، باید بگویم.

 

Lucy: Like what? Could you please name them

لوسی: مثلا چی؟ میشه لطفا اسمشونو بگین؟

 

Lily: I am tasked with ironing and folding the washed clothes. Arranging them in the closet. Moving unnecessary stuff into the store room, cleaning the fridge, changing all the bed sheets and pillow covers, changing the sofa and cushion covers, cleaning and arranging the dining and center table and covering them with nice clean table cloth, putting all the garbage in the garbage bag and throwing in the cleanup van, washing the dustbin. Does this make sense

لیلی: من وظیفه دارم لباس های شسته شده را اتو کنم و تا کنم. چیدن آنها در کمد. جابجایی وسایل غیر ضروری به داخل اتاق فروشگاه، تمیز کردن یخچال، تعویض همه ملحفه ها و روبالشی ها، تعویض روکش مبل و کوسن، تمیز کردن و چیدمان میز ناهار خوری و میز وسط و پوشاندن آنها با رومیزی تمیز و زیبا، گذاشتن تمام زباله ها در کیسه زباله و انداختن داخل ون پاکسازی، شستن سطل زباله. این معقول است؟

 

Lucy: Okay okay, don’t get upset. I simply wanted to play it fair. Now that I see it through, I will help you in your tasks too.(smiles)

لوسی: باشه باشه، ناراحت نشو. من فقط می خواستم آن را منصفانه بازی کنم. حالا که متوجه شدم، در کارهایتان هم به شما کمک خواهم کرد.(لبخند می‌زند)

 

Lily: Thank you my dear little sister

لیلی: ممنون خواهر کوچولوی عزیزم.

 

Lucy: Come on then let’s begin. Where do we start from

لوسی: بیا پس شروع می کنیم. از کجا شروع کنیم؟

 

Lily: Sure, you take the kitchen while I start with the bedroom

لیلی: مطمئنا، تو آشپزخانه را می گیری در حالی که من از اتاق خواب شروع می کنم.

صفحه ورود به کلاس آموزش مکالمه انگلیسی

 


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic