انواع مختلف مدل مو در زبان انگلیسی
انواع مدل مو شاید یکی از مواردی است که ما در زبان فارسی معادل مناسبی برای اصطلاحات انگلیسی آن نداریم و اغلب افراد با نشان دادن عکس و یا توضیح موردی مدل مورد نظر منظور خود را به آرایشگر می رسانند. ولی ما در زبان انگلیسی برای هر نوع مدل اسمی داریم و بهتر است پیش از مهاجرت یا سفر به کشورهای انگلیسی زبان این مدل موها را به صورت کامل حفظ کنید.
در زبان انگلیسی مدل مو را با استفاده از 3 نوع لغت مختلف بیان می کنند (hairstyle, Hairdo, Haircut). این سه لغات تنها برای انسان ها نبوده و گاهی اوقات برای حیوان های خانگی نیز مورد استفاده قرار می گیرند. امروزه با گسترش مد و دنیای فشن، تحولات کوتاه کردن مو وارد عرصه جدید شده است از این رو در این بخش تصمیم گرفتیم شما عزیزان را با انواع مختلف مدل مو آشنا کرده و برای هر یک از آن ها مثالی نیز بیاوریم. اگر برای لغاتی که در این بخش آموزش داده شده معادل بهتری در ذهن دارید لطفا در بخش کامنت ها برای ما بنویسید.
مدل مو | معنی فارسی | مثال انگلیسی | معنی مثال |
long hair | موی بلند | Giddon eyed her long hair thoughtfully, but said nothing | گیدون با تامل به موهای بلندش چشم دوخت ، اما چیزی نگفت |
short hair | موی کوتاه | Its long and narrow whitish leaves have a covering of short hair | برگهای بلند و باریک مایل به سفید آن پوششی از موهای کوتاه دارد |
thick hair | موی پر پشت | The curls lasted well on both fine and thick hair | فرها روی موهای پر پشت و ضخیم به خوبی دوام آوردند |
thinning hair | مو کم پشت یا نازک شده | But equally, thinning hair and acne can be caused by stress, or a nutritional imbalance. | اما به همان اندازه ، نازک شدن مو و آکنه می تواند ناشی از استرس یا عدم تعادل تغذیه ای باشد. |
receding hairline | موی در حال ریزش | His hand moved up to rub his forehead, below the dark, receding hairline | دستش به طرف بالا حرکت کرد تا پیشانی اش را بمالد ، دقیقا زیر موهای در حال ریزش |
unmanageable hair, unruly hair | موی نامرتب یا بهم ریخته | I have wild, unruly hair that gets worse in high humidity. | من موهای بهم ریخته و بی نظمی دارم که در رطوبت زیاد بدتر نیز می شود. |
curly hair | مو فرفری | She wears glasses and has curly hair | او عینک می زند و موهای فر دارد |
kinky hair | موهای فرفری گره خورده | I have kinky hair and I'm proud of it | من موهای فرفری گره خورده دارم و به آن افتخار می کنم |
straight hair | موی صاف | Griffin shaved his head in order to hide his straight hair | گریفین سر خود را تراشید تا موهای صاف خود را پنهان کند |
wavy hair | موی مجعد | She had blue eyes and dark brown, naturally wavy hair | او چشمانی آبی و موهای موج دار قهوه ای تیره داشت |
black hair, dark hair | موی سیاه و تیره | He has messy black hair and thick-framed glasses | او موهای مشکی نامرتب و عینکی با فریم ضخیم دارد |
brunette | موی مشکی یا خرمایی | She stared at the brunette | او به دختر مو مشکی خیره شد |
blonde hair, light hair | موهای بلوند ، موهای روشن | Destiny has blonde hair and blue eyes | سرنوشت موهای بلوند و چشم های آبی دارد |
brown hair | موی قهوه ای | She has bushy brown hair | موهای قهوه ای پر پشت دارد |
grey hair, white hair | موهای جو گندمی ، موهای سفید | Many of the living legends had gray hair and some had none | بسیاری از مشاهیر زنده موهای خاکستری داشتند و برخی دیگر هیچ مویی نداشتند |
red hair/ginger | مو قرمز/جینجرها | The redhead tossed her hat in the ring | مو قرمز کلاه خود را به رینگ انداخت |
sandy hair | موی بلوند تیره | She had a striking face, dark, lean, taut, with faded sandy hair and long, narrow eyes | او چهره ی چشمگیری داشت ، تیره ، لاغر ، تنیده ، با موهای بلوند تیره رنگ و چشمان کشیده |
auburn | موی بلوطی | Her auburn curls lay in no particular style | فرهای بلوطی رنگ او هیچ سبک خاصی نداشت |
Pixie cut | مدل موی کوتاه زنانه (در فارسی به آن گوگوشی می گویند) | The model says her pixie cut is very easy to maintain | مدل می گوید نگهداری از موی گوگوشی او بسیار آسان است |
Medium length | موی نیمه متوسط | She has black shoulder-length hair and violet eyes | موهای مشکی تا شانه و چشمان بنفش دارد |
Bun | مدل موی گوجه ای (مویی که به صورت دایره از پشت ببندند) | Her pink hair was up in a bun that revealed the delicate cut of her beautiful features | موهای صورتی او گوجه ای شکل بود که این برش ظریف ویژگی های زیبای او را نشان می داد |
Ponytail | دم اسبی | She wears her hair in a ponytail | موهایش را دم اسبی می بست |
Pigtail | موی بافته شده در پشت سر | Put your hair in pigtails (if you can) and work on your innocent face | موهای خود را ببافید (در صورت امکان ) چهره ی معصومانه به خود بگیرید. |
Dreadlocks | بافت آفریقایی | Solution To remove the dreadlocks, his hair needed to be cut short. | راه حل برای از بین بردن بافت آفریقایی ، کوتاه کردن موها است |
Mohawk | تاج خروسی | A Serb with a Mohawk haircut and a long knife was leaving the scene | یک صرب با موهای (تاج خروسی) و چاقوی بلند صحنه را ترک می کرد |
Dyed hair | موی رنگ شده | She has dyed her hair brown | او موهای خود را قهوه ای رنگ کرده است |
Long wavy hair | موهای بلند فر فری | He brushed back what seemed like a foot of wavy blond hair | او چیزی را که شبیه به موهای بلوند موج دار بود کنار زد |
Man bun | مو دم خرگوش | I hate to be the one to tell all those poor guys this, but the man bun and beard are dead | متنفرم فردی باشم که به فقرا میگه موی دم خرگوشی و ریش دیگه مد نیست. |
Combover | به یک سمت شانه کردن | If you're concerned about a messed up head, either shave it all off or comb over the scars | اگر نگران سر به هم ریخته هستید ، یا آن را بتراشید یا موهای خود را روی زخم بریزید |
Plaits | مدل موی ریز بافت آفریقایی | Instead of braids, she brushed her hair into a ponytail | به جای بافتن موها ، موهایش را به صورت دم اسبی درست کرد |
Ringlets | موی فر تلفنی | I was a pretty girl had ringlets fine pretty dress | من دختری زیبا با موهای فر تلفنی و لباسی زیبا بودم |
Bald | کچل | The little man shook his bald head | مرد کوچک سر تاس خود را تکان داد |
مدل مو انگلیسی کلاسیک
مدلهای موی کلاسیک مردانه از آنجایی که عالی به نظر میرسند و به راحتی مدلدهی میشوند، هنوز هم محبوب هستند. چه بخواهید ظاهری حرفه ای داشته باشید و چه می خواهید موهای قدیمی با کت چرمی و خالکوبی های شما هماهنگ باشد، سبک های کلاسیک همیشه یکی از بهترین انتخاب ها برای شما به حساب می آیند. مهمترین موی کلاسیک مردان به این صورت می باشد:
Classic Men’s Haircuts for Thick Hair
مدل موی کلاسیک برای مردانی که موهای پرپشتی دارند بسیار خوب است. برای موهای کوتاه، یا برای موهای متوسط quiff را امتحان کنید ، در این مدل مو شما در چند دقیقه می توانید مو را به حالتی براق یا صاف کنید.
Longer Top, Short Sides Haircut
این مدل موی سنتی بالا بلندتر، کنارههای و پشت سر کوتاه ، در اصل از سال ها پیش در دنیا محبوب بوده ولی بر اساس استایل شما کناره های سفید یا پر تر می شود.
Long Pompadour
یکی از محبوب ترین و کلاسیک ترین موها در دنیا که تمامی سطح مو به یک اندازه می باشد. در این مدل مو به اصطلاح از ماشین استفاده نمی شود.
Pomp Fade
از محبوب ترین مدل موهای دنیا که در ایران به عنوان مدل آلمانی شناخته می شود. در این مدل کناره های مو تا حد زیادی سفید می شود.
Pompadour For Thick Hair
یکی دیگر از مدل موهایی که کناره ها با قیچی کوتاه می شود و بالای سر همانند کاکل می شود.
موهای مردانه
مدل مو | معنی فارسی | مثال انگلیسی | معنی مثال |
crew cut | موهای کوتاه مردانه- موهای سربازهای آمریکایی هم میگویند | An elderly colonel with a steel gray crew cut stood to one side | یک سرهنگ مسن با موهای جو گندمی کوتاه به پهلو ایستاده بود |
stubble | ته ریش | His chin bore a thick growth of stubble | ته ریش او تا چانه اش رشد کرده بود |
moustache | سبیل | The beginnings of a moustache showed on his upper lip | رگه ای از سبیل روی لب بالایی اش نمایان شد |
beard | ریش | I don't like myself without a beard | من خودم را بدون ریش دوست ندارم |
spiky | مدل موهای سیخ سیخی | Her short spiky hair is damp with sweat | موهای کوتاه سیخ شده ی او خیس عرق است |
shaved head/bald head/buzz cut | موهای تراشیده شده | The little man shook his bald head | مرد کوچک سر تاس خود را تکان داد |
flattop | مدل موی آلمانی | He's gotten a flattop haircut and almost looked normal | او یک مدل موی آلمانی داشت و تقریباً معمولی به نظر می رسید |
goatee | ریش بزی | He had a little goatee under his chin and a big grin | او یک ریش بزی کوچک زیر چانه اش داشت و پوزخند بزرگی می زد |
sideburn | خط ریش | They were the biggest sideburns I had ever seen | آنها بلندترین خط ریش بودند که تا به حال دیده بودم |
dreadlocks/dreads | گیسوی بافته به صورت کلاف های باریک(بزرگان بومی آمریکا به این نحو می بافند) | Solution To remove the dreadlocks, his hair needed to be cut short | تنها راه حل برای از بین بردن کلاف های مویش ، کوتاه کردن آن ها است |
موهای زنانه
مدل مو | معنی فارسی | مثال انگلیسی | معنی مثال |
layered hair | موی هایلایت | I have layered, shoulder-length brown hair | من موهای هایلایت قهوه ای و تا شانه دارم |
cornrows | بافت رده ای کف سری | Cornrow braids can be patterned to make almost any hairstyle | بافته های رده ای مو را می توان تقریباً برای هر مدل مویی طرح کرد |
braids | گیسوی بافته شده(نوعی بافت آفریقایی) | He pictured her with long black braided hair | او را با موهای بلند مشکی بافته شده تصور کرد |
French braid | بافت فرانسوی | She was brushing my hair into a French braid to keep her trembling hands occupied | او موهای من را به صورت بافت فرانسوی می بافت تا دستان لرزانش را مشغول نگه دارد |
French twist | گره ی فرانسوی (مو ی جمع شده و با نوعی پیچ خاص پشت سر) | Her practically black hair was pulled into a French twist with a few pieces dangling from her temples and tickling her perfectly outlined cheekbones | موهای تقریباً سیاه او با پیچ و تاب فرانسوی بافته شد و چند تکه از موهایش از شقیقه هایش آویزان بود و گونه های کاملاً برجسته اش را قلقلک می داد |
chignon | شینیون | Her hair was screwed into a ballerina chignon | او موهایش را شینیون کرد |
perm | مدل موی فر کوتاه | She got a perm last week | او هفته ی گذشته موهایش را فر کوتاه کرد |
مدل مو چتری به انگلیسی
Bangs(در ایالات متحده) و Fringe (در بریتانیا) به عنوان یکی از بهترین و محبوب ترین سبک مو در میان افراد می باشد که اجازه می دهد مو تا بالای ابرو باقی بماند و به نوعی حالت چتر داشته باشد. این اصطلاح از یک اصطلاح نگهداری اسب (bang-tail) گرفته شده است که به معنی موهایی اسب است که به جلوی چشمش می افتاد.
انواع لوازم جانبی مو
وسیله | معنی فارسی | مثال انگلیسی | معنی مثال |
hairband | تل مو | A hairband made from elastic material was also found | یک تل موی ساخته شده از مواد لاستیکی نیز پیدا شد |
hairbrush | برس مو | Dean crossed to the bureau, picked up his hairbrush | دین به دفتر رفت و برس موهای خود را برداشت |
hairdryer | سشوار | Her hair got caught in her hairdryer | موهایش در سشوارش گیر کرده بود |
hairgrip, hair-slide | گیره مو ، موی سر | she uses the same hairgrip | از همان گیره مو استفاده می کند |
hairnet | توری سر | Kitchen staff with long hair must wear a hairnet | کارکنان آشپزخانه با موهای بلند باید از توری سر استفاده کنند |
hairpiece | کلاه گیس | Look-Willard Scott has lost his hairpiece | Look-Willard Scottآقای کلاه گیس خود را از دست داده است |
hairpin | سنجاق مو | Secure the ends under the bun with a hairpin | انتهای موهای گوجه ای خود را با سنجاق محکم کنید |
hairspray | اسپری مو | Perfect control Hairspray is a time-honored way to hold your hair in place | اسپری مو با سفتی کامل ، روشی است که می توانید موهای خود را در حالت ثابت نگه دارید |
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید