مکالمه خرید لباس به زبان انگلیسی
یکی از تفریح های بانوان و از اصلی ترین دلایل سفر آن ها به کشورهای خارجی خرید کردن است با وجود اینکه این کار بسیار مفرح است ولی زمانی که در یک کشور خارجی هستید و به زبان انگلیسی مسلط نیستند به یکی از فعالیت های کسل کننده و دشوار تبدیل می شود از این رو قصد داریم برای شما زبان آموزان مواردی را آموزش دهیم که در هنگام خرید لباس به زبان انگلیسی می تواند بسیار کارآمد باشد. ابتدا به شما لغات و عباراتی را آموزش می دهیم که می توانند به شما کمک کنند سپس در انتها برای شما 4 نمونه از مکالمه در مورد خرید را همراه با معنی فارسی آورده ایم.
لغات و عبارات مرتبط به خرید در زبان انگلیسی
لغت یا عبارت انگلیسی | معنی لغات | مثال انگلیسی | ترجمه ی مثال |
shopping centre | مرکز خرید | The new shopping center is close to the railway station | مرکز خرید جدید نزدیک ایستگاه راه آهن است |
boutique | بوتیک | She's the buyer for a stylish boutique in Dublin | او خریدار بوتیک شیک در دوبلین است |
charity shop | فروشگاه خیریه | The charity shops welcome the general protection of this directive | فروشگاه های خیریه از حمایت عمومی این بخشنامه استقبال می کنند |
factory outlet | خرید از دم کارخانه | I bought them at one of those factory outlet mystery malls | من آنها را در یکی از آن مراکز خرید از دم کارخانه خریدم |
department store | فروشگاه بزرگ | The department store is auctioning off the remaining inventory | فروشگاه بزرگ موجودی باقی مانده را به حراج می گذارد |
chain store | فروشگاه زنجیری | Finally we spotted a large chain store and upon entering, detected a bank of telephones near the rest rooms | سرانجام یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ را مشاهده کردیم و هنگام ورود ، یک مرکز تلفن در نزدیکی اتاق های استراحت دیدیم |
too tight | خیلی تنگ | Her skirt was too tight to lean. | دامنش آنقدر تنگ بود که تکیه نمی داد. |
to change your mind | تغییر نظر | Wait a minute! I've decided that I do not want those shoes. I've changed my mind. I will take the red shoes instead. | یک دقیقه صبر کن! من تصمیم گرفته ام که آن کفش ها را نمی خواهم. نظرم عوض شده من به جای آن کفش قرمز می برم. |
to exchange | تغییر، جابجایی | If it doesn't fit you, let me know and I'll give you the receipt to exchange it. | اگر برای شما مناسب نیست ، به من اطلاع دهید و رسید را برای تعویض آن به شما می دهم. |
sold out | فروخته شده | the entire first edition sold out on the day of issue | کل نسخه اول در روز انتشار فروخته شد |
to have an item in stock | در انبار داشتن | When a physical or online store has an item in stock, it has that item in the store or in a warehouse and available for purchase now | هنگامی که یک فروشگاه فیزیکی یا آنلاین یک کالا در انبار دارد ، آن کالا را در فروشگاه یا در انبار دارد و اکنون برای خرید در دسترس است |
to try something on | امتحان کردن یک لباس | Try on the shoes before you buy them | قبل از خرید کفش ، آن را امتحان کنید |
changing (fitting) room | اتاق پرو | Scolari said later that Figo was praying alone in the changing room | اسکولاری بعداً گفت فیگو به تنهایی در رختکن نیایش می کرد |
نمونه مکالمه های زبان انگلیسی برای خرید
Mike: I'd like to return this please
مایک: لطفاً این را برگردانید
؟Assistant: Do you have the receipt
دستیار: رسید را دارید؟
Mike: Yes
مایک: بله
Mike gives the receipt to the assistant
مایک رسید را به دستیار می دهد.
؟Assistant: Would you like to choose something else
دستیار: آیا دوست دارید چیز دیگری انتخاب کنید؟
؟Mike: No, can I have a refund please
مایک: نه ، آیا می توانم بازپرداخت کنم لطفا؟
The assistant gives Mike the money
دستیار به مایک پول می دهد.
Assistant: Here you are
دستیار: بفرمایید
Mike: Thank you
مایک: ممنون
نمونه ی دوم از مکالمه ی خرید
?Assistant: Can I help you
دستیار: آیا می توانم به شما کمک کنم؟
?Lisa: Yes, how much is that skirt
لیزا: بله ، آن دامن چقدر است؟
Assistant: It's $40
دستیار: 40 دلار است.
?Lisa: Can I try it on
لیزا: میشه امتحانش کنم؟
?Assistant: Yes, what size are you
دستیار: بله ، اندازه شما چقدر است؟
Lisa: I don't know
لیزا: نمی دونم.
Assistant: Ok, try a size 10. The changing room is over there
دستیار: خب ، اندازه 10 را امتحان کنید. رختکن آنجاست.
Lisa puts on the skirt. It's too small
لیزا دامن می پوشد. این خیلی کوچیکه.
?Lisa: Do you have it in a bigger size
لیزا: آیا آن را در اندازه بزرگتر دارید؟
Assistant: Yes, here you are
دستیار: بله ، بفرمایید.
Lisa: Thank you
لیزا: ممنون
Lisa puts on the new skirt. It fits
لیزا دامن جدید می پوشد. این اندازه است.
?Assistant: How was it
دستیار: چطور بود؟
Lisa: I'll take it
لیزا: من می برمش.
نمونه ی سوم از مکالمه ی خرید
Lucy: Come over here Jane and have a look at this dress
لوسی: بیا اینجا جین و به این لباس نگاه کن.
Jane: Oh, yes! It looks lovely. Why don’t you try it on in the fitting room
جین: اوه ، بله! به نظر می رسد دوست داشتنی است. چرا در اتاق پرو آن را امتحان نمی کنید؟
Tui: It looks like it will fit you
توئی: به نظر می رسد که برای شما مناسب است.
Lucy: I better try it on. Last time I bought a dress it was baggy and did not fit properly
لوسی: بهتر است آن را امتحان کنم. آخرین باری که لباسی خریدم بسیار گشاد بود و مناسب نبود.
Tui: Let me hold the hanger while you try it on
توئی: اجازه بدهید آویز را در حالی که آن را امتحان می کنید نگه دارم.
Lucy: Thanks, Tui
لوسی: ممنون ، توئی.
Jane: If you need a different size just ask and I will get it for you
جین: اگر به سایز دیگری نیاز دارید فقط بفرمایید و من آن را برای شما می آورم.
?Lucy: What do you think, does it look good
لوسی: نظر شما چیست ، به نظر خوب می آید؟
Tui: Perfect! It fits you and you look very pretty in it
توئی: عالی! برای شما مناسب است و در آن بسیار زیبا به نظر می رسید.
!Jane: I agree, it really suits you, Lucy
جین: موافقم ، واقعاً به تو می آید ، لوسی!
?Tui: Why do you want to buy a dress anyway, Lucy
توئی: چرا می خواهی لباسی بخری ، لوسی؟
!Lucy: I’m going to my brother’s 30th birthday party and I want to look my best
لوسی: من به جشن تولد 30 سالگی برادرم می روم و می خواهم شیک باشم!
Jane: There are some designer dresses over there that look nice as well
جین: برخی از لباس های طراح آنجا هستند که ظاهر زیبایی هم دارند.
?Lucy: I think I will buy this one. Is this dress in the sale
لوسی: فکر می کنم این یکی را بخرم. آیا این لباس تخفیف دارد؟
Tui: Yes, the label says it is 30% off
Tui: بله ، برچسب می گوید 30 درصد تخفیف دارد.
Lucy: Great. Let’s go to pay for it, come on
لوسی: عالیه بریم پولش رو پرداخت کنیم
نمونه ی چهارم از مکالمه ی خرید
?A: May I help you
الف: می توانم کمکتان کنم؟
C: Yes, I’m looking for a pair of trousers
ج: بله ، من به دنبال یک شلوار هستم.
?A: What colour would you like
الف: چه رنگی را دوست دارید؟
C: Black
ج: سیاه
?A: And what size are you
الف: اندازه شما چقدر است؟
?C: I’m not sure. Can you measure me
ج: مطمئن نیستم. می تونید اندازه من رو بگیرید؟
?A: [measures customer] You’re a 34 inch waist. How about these
الف: [اندازه مشتری را می گیرد] دور کمر شما 34 اینچ هست. اینها چطورند؟
?C: What material are they
ج: آنها از چه موادی ساخته شدند؟
A: Wool
الف: پشم.
?C: Do you have anything in cotton
ج: آیا چیزی از جنس پنبه دارید؟
A: Yes, these
الف: بله ، اینها.
?C: Can I try them on
ج: می تونم آنها را امتحان کنم؟
A: Of course. The fitting room’s over there
الف: البته. اتاق پرو اونجاست
C: [tries trousers] They’re a little long. Do you have anything shorter? A: These are shorter
ج: [شلوار را امتحان می کند] کمی بلند است. چیزی کوتاهتر دارید؟ پاسخ: اینها کوتاهتر هستند.
C: I’ll take them
ج: من آنها را می برم.
مکالمه انگلیسی در مورد قیمت اجناس
Customer: Please give me 10 Kg Aata, 1 kg of sugar, a packet of Salt and 2 bottles of Cooking Oil
مشتری: لطفا 10 کیلوگرم آتا، 1 کیلوگرم شکر، یک بسته نمک و 2 بطری روغن آشپزی به من بدهید
Shopkeeper: Sure Sir. Here are your items
مغازه دار: حتما قربان. این هم اجناس شما
?Customer: Alright. Thank you. How much does it cost
مشتری: باشه. متشکرم. قیمت چند شد؟
Shopkeeper: Here is your bill Sir
مغازه دار: این هم قبض شما قربان.
Customer: Oh God! The bill amount is too high. Please double check the bill, I think you have overcharged me or billed some items twice
مشتری: خدایا! مبلغ قبض خیلی زیاد است. لطفاً صورتحساب را دوباره بررسی کنید، فکر میکنم از من بیش از حد گرفته اید یا برخی از موارد را دو بار صورتحساب دادهاید.
Shopkeeper: No Sir, it is not possible. Our shop is computerised and each item is added to the bill via a scanning device. The bill is completely authentic and accurate
مغازه دار: نه آقا امکانش نیست. فروشگاه ما کامپیوتری است و هر کالا از طریق دستگاه اسکن به صورت حساب اضافه می شود. صورتحساب کاملاً معتبر و دقیق است.
?Customer: The same items cost me $ 520 last week. Now I am paying 610 dollars. Can you explain to me how
مشتری: همین اقلام برای من هزینه دارد. هفته گذشته 520 الان 610 دلار می پردازم. میشه برام توضیح بدی چطوری؟
Shopkeeper: Sir, the prices have increased now. Sugar price is increased by Rs. 7 per kg, the flour has become costlier too and so is the case with cooking oil and other items in your bucket
مغازه دار: آقا الان قیمت ها زیاد شده. قیمت شکر در هر کیلو 10 دلار افزایش یافت ، آرد نیز گرانتر شده است و در مورد روغن پخت و پز و سایر موارد موجود در سطل شما نیز چنین است.
Shopkeeper: It is due to the steep rise in prices of fuel and transportation which has increased the cost of production of the goods. And as you know sir, any changes in price of fuel, immediately impacts price of food items
مغازه دار: به دلیل افزایش شدید قیمت سوخت و حمل و نقل است که قیمت تمام شده تولید کالا را افزایش داده است. و همانطور که می دانید، هر گونه تغییر در قیمت سوخت، بلافاصله بر قیمت مواد غذایی تأثیر می گذارد.
Customer: Oh! this is so sad and completely unfair. A poor person is already struggling to make both ends meet and then this inflation. How will a common man survive when inflation reaches a high level? The economic performance is already declining, so the government should do something
مشتری: اوه! این بسیار غم انگیز و کاملاً ناعادلانه است. یک فرد فقیر در حال حاضر در تلاش است تا هر دو درآمد و سپس این تورم را تامین کند. وقتی تورم به سطح بالایی برسد، یک انسان عادی چگونه زنده می ماند؟ عملکرد اقتصادی در حال حاضر رو به کاهش است، بنابراین دولت باید کاری انجام دهد.
Shopkeeper: Yes, you are right sir. After the Corona crises, the factories have stopped the production of goods and went to losses. And now the situation is normalizing a bit, they are trying to recover their losses by increasing the prices
مغازه دار: بله، حق با شماست قربان. پس از بحران کرونا، کارخانجات تولید کالا را متوقف کرده و زیان دیده اند. و اکنون کمی اوضاع رو به عادی شدن است، آنها سعی دارند با افزایش قیمت ها ضرر خود را جبران کنند.
Customer: Yes I can understand. These are tough times and we should provide more money to the market to improve the country’s economic condition
مشتری: بله می تونم بفهمم. روزهای سختی است و باید پول بیشتری در اختیار بازار قرار دهیم تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد.
Shopkeeper: But we have already charged you with very nominal prices Sir. However, I can offer you a 5% discount on your bill for being a loyal customer
مغازه دار: اما ما قبلاً با قیمت های بسیار اسمی از شما خواسته ایم قربان. با این حال، من می توانم به شما تخفیف 5٪ در صورتحساب خود را برای مشتری وفادار بودن ارائه دهم.
Customer: That is quite generous of you. Thanks for the discount
مشتری: این بسیار سخاوتمند است. ممنون بابت تخفیف
مکالمه انگلیسی در مورد لباس پوشیدن
موقعیت: لوسی، توئی و جین برای خرید یک لباس جدید بیرون آمده اند.
Lucy: Come over here Jane and have a look at this dress
لوسی: جین بیا اینجا و به این لباس نگاه کن.
?Jane: Oh, yes! It looks lovely. Why don’t you try it on in the fitting room
جین: اوه، بله! به نظر دوست داشتنی میاد چرا آن را در اتاق اتصالات پرو نمی کنید؟
Tui: It looks like it will fit you
توئی: به نظر می رسد که برات عالیه
Lucy: I better try it on. Last time I bought a dress it was baggy and did not fit properly
لوسی: بهتره امتحانش کنم. آخرین باری که یک لباس خریدم گشاد بود و مناسب نبود.
Tui: Let me hold the hanger while you try it o
تویی: بگذار چوب لباسی را وقتی امتحان می کنی نگه دارم.
Lucy: Thanks, Tui
لوسی: ممنون، تویی.
Jane: If you need a different size just ask and I will get it for you
جین: اگر سایز دیگه ای می خوایید ، فقط بگید و من برای شما میارم.
?Lucy: What do you think, does it look good
لوسی: نظرت چیه، ظاهرش خوبه؟
Tui: Perfect! It fits you and you look very pretty in it
توئی: عالی! بهت خیلی میاد و خیلی زیبا به نظر می رسی.
!Jane: I agree, it really suits you, Lucy
جین: موافقم، واقعا بهت میاد، لوسی!
?Tui: Why do you want to buy a dress anyway, Lucy
تویی: چرا میخوای یه لباس بخری لوسی؟
!Lucy: I’m going to my brother’s 30th birthday party and I want to look my best
لوسی: من به جشن تولد 30 سالگی برادرم می رم و می خواهم بهترین تیپ را بزنم!
Jane: There are some designer dresses over there that look nice as well
جین: برخی از لباس های طراح در آنجا وجود دارند که خیلی خوشگل هستن.
?Lucy: I think I will buy this one. Is this dress in the sale
لوسی: فکر کنم این یکی را بخرم. آیا این لباس حراج است؟
Tui: Yes, the label says it is 30% off
تویی: بله، رو برچسب نوشته 30٪ تخفیف دارد.
Lucy: Great. Let’s go to pay for it, come on
لوسی: عالیه بیا بریم پولش را بدیم، بیا.
مکالمه 2:
موقعیت: باب و اندرو برای عروسی آماده می شوند.
?Andrew: Are you going to wear a suit, Bob
اندرو: میخوای کت و شلوار بپوشی باب؟
?Bob: Yes, I am. Why
باب: بله، من هستم. چرا؟
Andrew: I’m thinking what outfit I should wear to the wedding ceremony
اندرو: دارم فکر می کنم که در مراسم عروسی چه لباسی بپوشم.
?Bob: I think a waistcoat looks very smart for attending a wedding. Do you have one
باب: من فکر می کنم جلیقه برای شرکت در عروسی بسیار هوشمندانه به نظر می رسه. داری؟
Andrew: Yes, I do. I also have a matching tie. Look, here it is
اندرو: بله، دارم. یک کراوات ست هم دارم. ببین، اینجاست.
Bob: That looks very smart. I think you should wear that outfit
باب: خیلی عالیه. فکر کنم باید اون لباس رو بپوشی
?Andrew: This shirt needs cufflinks. Do you have some I can borrow
اندرو: این پیراهن یک دکمه سر دست نیاز دارد. پول داری تا ازت قرض کنم؟
Bob: Yes I do. Here you go
باب: آره، بیا
Andrew: Thanks Bob
اندرو: ممنون باب.
Bob: No problem. Don’t forget to wear a coat as it’s supposed to rain today
باب: مشکلی نیست. فراموش نکن که کت بپوشی امروز باران می باره.
Andrew: Yes I know. I will probably take a jumper as well. It is quite cold
اندرو: بله می دونم. احتمالا یک بلوز هم می گیرم. هوا کاملا سرده.
?Bob: Are you taking a change of clothes for the party on the evening
باب: آیا برای مهمانی عصر لباس عوض می کنی؟
Andrew: Yes, I’ve packed some smart casual clothes for the evening
اندرو: بله، من چند لباس راحتی برای عصر جمع کردم.
?Bob: Me, too. Are you ready to go
باب: من هم همینطور. آماده ای که بریم؟
Andrew: Just about ready. Thanks for your help. Let’s go to the church
اندرو: تقریباً آماده است. ممنون از کمکت. به کلیسا بریم
Bob: You’re welcome, Andrew. Let’s go
باب: فدات اندرو. بیا بریم.
مطالب بیشتر
معرفی بهترین روش های تقویت مکالمه زبان انگلیسی
7 اپلیکیشن کارآمد برای مکالمه زبان انگلیسی در سفر
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید