لوگو انگلیش کلینیک
مکالمه خرید لباس به زبان انگلیسی

مکالمه خرید لباس به زبان انگلیسی

03/02/09 13 دقیقه برای مطالعه 15078

یکی از تفریح های بانوان و از اصلی ترین دلایل سفر آن ها به کشورهای خارجی خرید کردن است با وجود اینکه این کار بسیار مفرح است ولی زمانی که در یک کشور خارجی هستید و به زبان انگلیسی مسلط نیستند به یکی از فعالیت های کسل کننده و دشوار تبدیل می شود از این رو قصد داریم برای شما زبان آموزان مواردی را آموزش دهیم که در هنگام خرید لباس به زبان انگلیسی می تواند بسیار کارآمد باشد. ابتدا به شما لغات و عباراتی را آموزش می دهیم که می توانند به شما کمک کنند سپس در انتها برای شما 4 نمونه از مکالمه در مورد خرید را همراه با معنی فارسی آورده ایم. 

 

لغات و عبارات مرتبط به خرید در زبان انگلیسی 

لغت یا عبارت انگلیسی

معنی لغات

مثال انگلیسی

ترجمه ی مثال

shopping centre

مرکز خرید

The new shopping center is close to the railway station

مرکز خرید جدید نزدیک ایستگاه راه آهن است

boutique

بوتیک

She's the buyer for a stylish boutique in Dublin

او خریدار بوتیک شیک در دوبلین است

charity shop

فروشگاه خیریه

The charity shops welcome the general protection of this directive

فروشگاه های خیریه از حمایت عمومی این بخشنامه استقبال می کنند

factory outlet

خرید از دم کارخانه 

 I bought them at one of those factory outlet mystery malls

من آنها را در یکی از آن مراکز خرید از دم کارخانه خریدم

department store

فروشگاه بزرگ

The department store is auctioning off the remaining inventory

فروشگاه بزرگ موجودی باقی مانده را به حراج می گذارد

chain store

فروشگاه زنجیری

Finally we spotted a large chain store and upon entering, detected a bank of telephones near the rest rooms

سرانجام یک فروشگاه زنجیره ای بزرگ را مشاهده کردیم و هنگام ورود ، یک مرکز تلفن در نزدیکی اتاق های استراحت دیدیم

too tight

خیلی تنگ

Her skirt was too tight to lean.

دامنش آنقدر تنگ بود که تکیه نمی داد.

to change your mind

تغییر نظر 

Wait a minute!  I've decided that I do not want those shoes.  I've changed my mind.  I will take the red shoes instead.

یک دقیقه صبر کن! من تصمیم گرفته ام که آن کفش ها را نمی خواهم. نظرم عوض شده من به جای آن کفش قرمز می برم.

to exchange

تغییر، جابجایی

If it doesn't fit you, let me know and I'll give you the receipt to exchange it.

اگر برای شما مناسب نیست ، به من اطلاع دهید و رسید را برای تعویض آن به شما می دهم.

sold out

فروخته شده

the entire first edition sold out on the day of issue

کل نسخه اول در روز انتشار فروخته شد

to have an item in stock

در انبار داشتن

When a physical or online store has an item in stock, it has that item in the store or in a warehouse and available for purchase now

هنگامی که یک فروشگاه فیزیکی یا آنلاین یک کالا در انبار دارد ، آن کالا را در فروشگاه یا در انبار دارد و اکنون برای خرید در دسترس است

to try something on

امتحان کردن یک لباس

Try on the shoes before you buy them

قبل از خرید کفش ، آن را امتحان کنید

changing (fitting) room

اتاق پرو

Scolari said later that Figo was praying alone in the changing room

اسکولاری بعداً گفت فیگو به تنهایی در رختکن نیایش می کرد

نمونه مکالمه های زبان انگلیسی برای خرید

Mike: I'd like to return this please

مایک: لطفاً این را برگردانید

؟Assistant: Do you have the receipt

دستیار: رسید را دارید؟

Mike: Yes

مایک: بله

Mike gives the receipt to the assistant

مایک رسید را به دستیار می دهد.

؟Assistant: Would you like to choose something else

دستیار: آیا دوست دارید چیز دیگری انتخاب کنید؟

؟Mike: No, can I have a refund please

مایک: نه ، آیا می توانم بازپرداخت کنم لطفا؟

The assistant gives Mike the money

دستیار به مایک پول می دهد.

Assistant: Here you are

دستیار: بفرمایید

Mike: Thank you

مایک: ممنون

 

نمونه ی دوم از مکالمه ی خرید 

?Assistant: Can I help you

دستیار: آیا می توانم به شما کمک کنم؟

?Lisa: Yes, how much is that skirt

لیزا: بله ، آن دامن چقدر است؟

Assistant: It's $40

دستیار: 40 دلار است.

?Lisa: Can I try it on

لیزا: میشه امتحانش کنم؟

?Assistant: Yes, what size are you

دستیار: بله ، اندازه شما چقدر است؟

Lisa: I don't know

لیزا: نمی دونم.

Assistant: Ok, try a size 10. The changing room is over there

دستیار: خب ، اندازه 10 را امتحان کنید. رختکن آنجاست.

Lisa puts on the skirt. It's too small

لیزا دامن می پوشد. این خیلی کوچیکه.

?Lisa: Do you have it in a bigger size

لیزا: آیا آن را در اندازه بزرگتر دارید؟

Assistant: Yes, here you are

دستیار: بله ، بفرمایید.

Lisa: Thank you

لیزا: ممنون

Lisa puts on the new skirt. It fits

لیزا دامن جدید می پوشد. این اندازه است.

?Assistant: How was it

دستیار: چطور بود؟

Lisa: I'll take it

لیزا: من می برمش.

 

نمونه ی سوم از مکالمه ی خرید 

Lucy: Come over here Jane and have a look at this dress

لوسی: بیا اینجا جین و به این لباس نگاه کن.


Jane: Oh, yes! It looks lovely. Why don’t you try it on in the fitting room

جین: اوه ، بله! به نظر می رسد دوست داشتنی است. چرا در اتاق پرو آن را امتحان نمی کنید؟


Tui: It looks like it will fit you

توئی: به نظر می رسد که برای شما مناسب است.


Lucy: I better try it on. Last time I bought a dress it was baggy and did not fit properly

لوسی: بهتر است آن را امتحان کنم. آخرین باری که لباسی خریدم بسیار گشاد بود و مناسب نبود.


Tui: Let me hold the hanger while you try it on

توئی: اجازه بدهید آویز را در حالی که آن را امتحان می کنید نگه دارم.


Lucy: Thanks, Tui

لوسی: ممنون ، توئی.


Jane: If you need a different size just ask and I will get it for you

جین: اگر به سایز دیگری نیاز دارید فقط بفرمایید و من آن را برای شما می آورم.


?Lucy: What do you think, does it look good

لوسی: نظر شما چیست ، به نظر خوب می آید؟


Tui: Perfect! It fits you and you look very pretty in it

توئی: عالی! برای شما مناسب است و در آن بسیار زیبا به نظر می رسید.


!Jane: I agree, it really suits you, Lucy

جین: موافقم ، واقعاً به تو می آید ، لوسی!


?Tui: Why do you want to buy a dress anyway, Lucy

توئی: چرا می خواهی لباسی بخری ، لوسی؟


!Lucy: I’m going to my brother’s 30th birthday party and I want to look my best

لوسی: من به جشن تولد 30 سالگی برادرم می روم و می خواهم شیک باشم!


Jane: There are some designer dresses over there that look nice as well

جین: برخی از لباس های طراح آنجا هستند که ظاهر زیبایی هم دارند.


?Lucy: I think I will buy this one. Is this dress in the sale

لوسی: فکر می کنم این یکی را بخرم. آیا این لباس تخفیف دارد؟


Tui: Yes, the label says it is 30% off

Tui: بله ، برچسب می گوید 30 درصد تخفیف دارد.


Lucy: Great. Let’s go to pay for it, come on

لوسی: عالیه بریم پولش رو پرداخت کنیم 

 

نمونه ی چهارم از مکالمه ی خرید 

 

?A: May I help you

الف: می توانم کمکتان کنم؟

C: Yes, I’m looking for a pair of trousers

ج: بله ، من به دنبال یک شلوار هستم.

?A: What colour would you like 

الف: چه رنگی را دوست دارید؟

C: Black

ج: سیاه

?A: And what size are you 

الف: اندازه شما چقدر است؟

?C: I’m not sure. Can you measure me

ج: مطمئن نیستم. می تونید اندازه من رو بگیرید؟

?A: [measures customer] You’re a 34 inch waist. How about these

الف: [اندازه مشتری را می گیرد] دور کمر شما 34 اینچ هست. اینها چطورند؟

?C: What material are they

ج: آنها از چه موادی ساخته شدند؟

A: Wool

الف: پشم.

?C: Do you have anything in cotton

ج: آیا چیزی از جنس پنبه دارید؟

A: Yes, these

الف: بله ، اینها.

?C: Can I try them on

ج: می تونم آنها را امتحان کنم؟

A: Of course. The fitting room’s over there

الف: البته. اتاق پرو اونجاست

C: [tries trousers] They’re a little long. Do you have anything shorter? A: These are shorter

ج: [شلوار را امتحان می کند] کمی بلند است. چیزی کوتاهتر دارید؟ پاسخ: اینها کوتاهتر هستند.

C: I’ll take them

ج: من آنها را می برم.

 

مکالمه انگلیسی در مورد قیمت اجناس

 

Customer: Please give me 10 Kg Aata, 1 kg of sugar, a packet of Salt and 2 bottles of Cooking Oil

مشتری: لطفا 10 کیلوگرم آتا، 1 کیلوگرم شکر، یک بسته نمک و 2 بطری روغن آشپزی به من بدهید

Shopkeeper: Sure Sir. Here are your items

مغازه دار: حتما قربان. این هم اجناس شما

?Customer: Alright. Thank you. How much does it cost

مشتری: باشه. متشکرم. قیمت چند شد؟

Shopkeeper: Here is your bill Sir

مغازه دار: این هم قبض شما قربان.

Customer: Oh God! The bill amount is too high. Please double check the bill, I think you have overcharged me or billed some items twice

مشتری: خدایا! مبلغ قبض خیلی زیاد است. لطفاً صورتحساب را دوباره بررسی کنید، فکر می‌کنم از من بیش از حد گرفته اید یا برخی از موارد را دو بار صورت‌حساب داده‌اید.

Shopkeeper: No Sir, it is not possible. Our shop is computerised and each item is added to the bill via a scanning device.  The bill is completely authentic and accurate

مغازه دار: نه آقا امکانش نیست. فروشگاه ما کامپیوتری است و هر کالا از طریق دستگاه اسکن به صورت حساب اضافه می شود. صورتحساب کاملاً معتبر و دقیق است.

?Customer: The same items cost me $ 520 last week. Now I am paying 610 dollars. Can you explain to me how

مشتری: همین اقلام برای من هزینه دارد. هفته گذشته 520 الان 610 دلار می پردازم. میشه برام توضیح بدی چطوری؟

Shopkeeper: Sir, the prices have increased now. Sugar price is increased by Rs. 7 per kg, the flour has become costlier too and so is the case with cooking oil and other items in your bucket

مغازه دار: آقا الان قیمت ها زیاد شده. قیمت شکر در هر کیلو 10 دلار افزایش یافت ، آرد نیز گرانتر شده است و در مورد روغن پخت و پز و سایر موارد موجود در سطل شما نیز چنین است.

Shopkeeper: It is due to the steep rise in prices of fuel and transportation which has increased the cost of production of the goods. And as you know sir, any changes in price of fuel, immediately impacts price of food items

مغازه دار: به دلیل افزایش شدید قیمت سوخت و حمل و نقل است که قیمت تمام شده تولید کالا را افزایش داده است. و همانطور که می دانید، هر گونه تغییر در قیمت سوخت، بلافاصله بر قیمت مواد غذایی تأثیر می گذارد.

Customer: Oh! this is so sad and completely unfair. A poor person is already struggling to make both ends meet and then this inflation. How will a common man survive when inflation reaches a high level? The economic performance is already declining, so the government should do something

مشتری: اوه! این بسیار غم انگیز و کاملاً ناعادلانه است. یک فرد فقیر در حال حاضر در تلاش است تا هر دو درآمد و سپس این تورم را تامین کند. وقتی تورم به سطح بالایی برسد، یک انسان عادی چگونه زنده می ماند؟ عملکرد اقتصادی در حال حاضر رو به کاهش است، بنابراین دولت باید کاری انجام دهد.

Shopkeeper: Yes, you are right sir. After the Corona crises, the factories have stopped the production of goods and went to losses. And now the situation is normalizing a bit, they are trying to recover their losses by increasing the prices

مغازه دار: بله، حق با شماست قربان. پس از بحران کرونا، کارخانجات تولید کالا را متوقف کرده و زیان دیده اند. و اکنون کمی اوضاع رو به عادی شدن است، آنها سعی دارند با افزایش قیمت ها ضرر خود را جبران کنند.

Customer: Yes I can understand. These are tough times and we should provide more money to the market to improve the country’s economic condition

مشتری: بله می تونم بفهمم. روزهای سختی است و باید پول بیشتری در اختیار بازار قرار دهیم تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود یابد.

Shopkeeper: But we have already charged you with very nominal prices Sir. However, I can offer you a 5% discount on your bill for being a loyal customer

مغازه دار: اما ما قبلاً با قیمت های بسیار اسمی از شما خواسته ایم قربان. با این حال، من می توانم به شما تخفیف 5٪ در صورتحساب خود را برای مشتری وفادار بودن ارائه دهم.

Customer: That is quite generous of you. Thanks for the discount

مشتری: این بسیار سخاوتمند است. ممنون بابت تخفیف

 

مکالمه انگلیسی در مورد لباس پوشیدن

 

موقعیت: لوسی، توئی و جین برای خرید یک لباس جدید بیرون آمده اند.

Lucy: Come over here Jane and have a look at this dress

لوسی: جین بیا اینجا و به این لباس نگاه کن.

?Jane: Oh, yes! It looks lovely. Why don’t you try it on in the fitting room

جین: اوه، بله! به نظر دوست داشتنی میاد چرا آن را در اتاق اتصالات پرو نمی کنید؟

Tui: It looks like it will fit you

توئی: به نظر می رسد که برات عالیه

Lucy: I better try it on. Last time I bought a dress it was baggy and did not fit properly

لوسی: بهتره امتحانش کنم. آخرین باری که یک لباس خریدم گشاد بود و مناسب نبود.

Tui: Let me hold the hanger while you try it o

تویی: بگذار چوب لباسی را وقتی امتحان می کنی نگه دارم.

Lucy: Thanks, Tui

لوسی: ممنون، تویی.

Jane: If you need a different size just ask and I will get it for you

جین: اگر سایز دیگه ای می خوایید ، فقط بگید و من برای شما میارم.

?Lucy: What do you think, does it look good

لوسی: نظرت چیه، ظاهرش خوبه؟

Tui: Perfect! It fits you and you look very pretty in it

توئی: عالی! بهت خیلی میاد و خیلی زیبا به نظر می رسی.

!Jane: I agree, it really suits you, Lucy

جین: موافقم، واقعا بهت میاد، لوسی!

?Tui: Why do you want to buy a dress anyway, Lucy

تویی: چرا میخوای یه لباس بخری لوسی؟

!Lucy: I’m going to my brother’s 30th birthday party and I want to look my best

لوسی: من به جشن تولد 30 سالگی برادرم می رم و می خواهم بهترین تیپ را بزنم!

Jane: There are some designer dresses over there that look nice as well

جین: برخی از لباس های طراح در آنجا وجود دارند که خیلی خوشگل هستن.

?Lucy: I think I will buy this one. Is this dress in the sale

لوسی: فکر کنم این یکی را بخرم. آیا این لباس حراج است؟

Tui: Yes, the label says it is 30% off

تویی: بله، رو برچسب نوشته 30٪ تخفیف دارد.

Lucy: Great. Let’s go to pay for it, come on

لوسی: عالیه بیا بریم پولش را بدیم، بیا.

 

مکالمه 2: 

موقعیت: باب و اندرو برای عروسی آماده می شوند.

 

?Andrew: Are you going to wear a suit, Bob

اندرو: میخوای کت و شلوار بپوشی باب؟

?Bob: Yes, I am. Why

باب: بله، من هستم. چرا؟

Andrew: I’m thinking what outfit I should wear to the wedding ceremony

اندرو: دارم فکر می کنم که در مراسم عروسی چه لباسی بپوشم.

?Bob: I think a waistcoat looks very smart for attending a wedding. Do you have one

باب: من فکر می کنم جلیقه برای شرکت در عروسی بسیار هوشمندانه به نظر می رسه. داری؟

Andrew: Yes, I do. I also have a matching tie. Look, here it is

اندرو: بله، دارم. یک کراوات ست هم دارم. ببین، اینجاست.

Bob: That looks very smart. I think you should wear that outfit

باب: خیلی عالیه. فکر کنم باید اون لباس رو بپوشی

?Andrew: This shirt needs cufflinks. Do you have some I can borrow

اندرو: این پیراهن یک دکمه سر دست نیاز دارد. پول داری تا ازت قرض کنم؟

Bob: Yes I do. Here you go

باب: آره، بیا

Andrew: Thanks Bob

اندرو: ممنون باب.

Bob: No problem. Don’t forget to wear a coat as it’s supposed to rain today

باب: مشکلی نیست. فراموش نکن که کت بپوشی امروز باران می باره.

Andrew: Yes I know. I will probably take a jumper as well. It is quite cold

اندرو: بله می دونم. احتمالا یک بلوز هم می گیرم. هوا کاملا سرده.

?Bob: Are you taking a change of clothes for the party on the evening

باب: آیا برای مهمانی عصر لباس عوض می کنی؟

Andrew: Yes, I’ve packed some smart casual clothes for the evening

اندرو: بله، من چند لباس راحتی برای عصر جمع کردم.

?Bob: Me, too. Are you ready to go

باب: من هم همینطور. آماده ای که بریم؟

Andrew: Just about ready. Thanks for your help. Let’s go to the church

اندرو: تقریباً آماده است. ممنون از کمکت. به کلیسا بریم

Bob: You’re welcome, Andrew. Let’s go

باب: فدات اندرو. بیا بریم.

 

دوره مکالمه کلینیک زبان رفیعی

 

مطالب بیشتر 

اسامی لباس ها به زبان انگلیسی

معرفی بهترین روش های تقویت مکالمه زبان انگلیسی

7 اپلیکیشن کارآمد برای مکالمه زبان انگلیسی در سفر

 


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic