6 نمونه از مکالمه بین دو دوست در زبان انگلیسی
شاید شما بتوانید در یک جلسه ی تجاری و یا شرایط کاری بتوانید به زبان انگلیسی صحبت کنید ولی آیا قادر هستید برای بیان احساسات یا روابط شخصی نیز از جملات و عبارات مناسب استفاده کنید؟ صحبت با دوستان همانند صحبت های کاری از پیش مشخص نیستند شما یک لحظه در مورد آب و هوا صحبت می کنید و سپس لحظه ای بعد در مورد شرایط کشورهای همسایه باید نظر سیاسی بدهید. از این رو اغلب صحبت ها با دوستا امری دشوار و پیچیده تلقی می شود. تجربه های شخصی من به عنوان استاد زبان انگلیسی مشخص کرده است که یکی از اصلی ترین دلایل دشواری صحبت به زبان انگلیسی این است که شما در صحبت با دوستان گاهی اوقات نمی دانید باید از چه نوع لحنی استفاده کنید.
صحبت به زبان انگلیسی یکی از مواردی است که در کتاب ها و کلاس های آموزشی کمتر به آن دقت می شود و معمولا به ما ساختارهای گرامری و زبانی ای آموزش داده می شوند که جنبه ی رسمی و فرمال دارند. بیایید برای شما یک مثال خیلی ساده بگویم؛ در صحبت های محاوره ای و دوستانه مجبور نیستید هر مرتبه که دوستی را می بینید به او بگویید "Hello, How Are you?" در مکالمه های دوستان شما از یک قاعده ی خاص پیروی نمی کنید. حالا که شما را کمی با ایده ی کلی صحبت با دوستان آشنا کردیم بهتر است نگاهی به چند نمونه از مکالمه های زبان انگلیسی با دوستان بیاندازیم.
احوال پرسی و گپ زنی
هنگامی که من به زبان آموزان خود می گویم تلاش کنید با دوستان خود به زبان انگلیسی گپ زنی داشته باشید (Small Talk) اولین حرفی که از آن ها می شنوم این است که این صحبت ها خیلی با ارزش نیستند و بیشتر صحبت های کم عمق و بی ارزش هستند. ولی نکته ای که بسیاری نسبت به آن غافل هستند این است که زبان تنها صحبت های آکادمیک و رسمی نیست شما باید قادر باشید با هر فردی و در مورد هر موضوعی با افراد صحبت کنید.
مکالمه اول: مکالمه ای بین دو دوست
Hamed: Oh? Mehdi
حامد: اوه؟ مهدی
Mehdi: Hey Hamed! Good to see you
مهدی: هی حامد! از دیدنت خوشحالم
?Hamed: How’s it going
حامد: چطوری؟
?Mehdi: Yeah, good. Working a lot. And you
مهدی: خوبم. خیلی کار می کنم. تو چطور؟
Hamed: I went back to school
حامد: من مجدد میرم مدرسه
Mehdi: Good for you
مهدی: خوش به حالت
Vahid and Reza
?Reza: Vahid
رضا: وحید؟
?Vahid: Reza
وحید: رضا؟
?Reza: What have you been up to
رضا: چه کارا می کنی؟
.Vahid: Working a lot
وحید: خیلی کار می کنم
.Reza: That sounds hard
رضا: به نظر خیلی سخته
?Vahid: How’s the family
وحید: خانواده چطورن؟
!Reza: Everyone is good. Thanks
رضا: همه خوب هستن. تشکر!
خوب حالا که با یک نمونه از گپ زنی ساده در زبان انگلیسی آشنا شدید حالا بهتر است عبارات مفید این مکالمه را نیز به شما آموزش دهیم.
“Good to see you!”
یکی از بهترین عبارات برای احوال پرسی با افراد. ما در فارسی این عبارت را "از دیدنت خوشحالم!" ترجمه می کنیم. اگر شما یکی از زبان آموزانی هستید که همیشه از How Are You? استفاده می کنید بهتر است گاهی اوقات این عبارت را جایگزین کنید.
“?How’s it going”
یکی از عبارات شایع که برای احوال پرسی در صحبت های روزمره به کار می رود. این عبارت به معنی "اوضاع چطور است؟" معنی می شود. سعی نکنید مانند مثال بالا با "بله" یا "خیر" پاسخ دهید. فقط بگویید حالتون چطور است.
“Good for you”
عبارتی مودبانه و مناسب برای تجلیل از موفقیت های دوستان در شرایط مختلف
مکالمه دوم: ملاقات با یک دوست در رستوران
پیش رو شما نمونه ای از یک گپ بین دو دوست است که یکدیگر را مدت های است می شناسند.
?Ali: Hey, Niloo
علی: هی ، نیلو؟
?Niloo: Oh hey, I didn’t see you there. Did you already get a table
نیلو: اوه ، من تو رو اونجا ندیدم. از قبل میز رو گرفتی؟
Ali: Yeah, right over here
علی: آره ، بیا اینجا
Niloo: I’m glad we had time to meet up
نیلو: خوشحالم که یک وقت برای دیدن همدیگه داشتیم
?Ali: Me too. So, what’s going on
علی: من هم همینطور. چه خبر؟
?Niloo: Oh, not much. You
نیلو: اوه ، خبر خاصی نیست. تو چطور؟
?Ali: Not much. Hey, how did your interview go? Wasn’t that today
علی: خبر خاصی نیست. راستی ، مصاحبه ات چطور بود؟ مگه امروز نبود؟
Niloo: Oh, yeah. I think it went well. I don’t know if I got the job yet, but they said they would call in a few days
نیلو: اوه ، آره. من فکر می کنم خوب پیش رفت. هنوز نمی دونم کار رو به من میدن یا نه ، بهم گفتند که چند روز دیگر تماس می گیرند.
Ali: Well, I’m sure you did great. Good luck
علی: خوب ، مطمئنم که عالی کار کردی. موفق باشی.
Niloo: Thanks. I’m just happy that it’s over. I was really nervous about it
نیلو: ممنون فقط خوشحالم که تموم شد من واقعاً از این بابت عصبی بودم.
Ali: I can understand that. I get nervous before interviews, too
علی: متوجهم. قبل از مصاحبه هم عصبی می شن.
Niloo: Well, thanks for being supportive. I appreciate it
نیلو: خوب ، از حمایتت متشکرم.
Ali: Sure, no problem
علی: کاری نکردم ، مشکلی نیست.
عبارات کاربردی در مکالمه ی بالا
“I’m glad we had time to meet up”
اگر شما دوستی را ملاقات کرده اید که هر روز او را نمی بینید این عبارت یکی از بهترین جملات برای آغاز صحبت است. برای این عبارت شما جایگزین هایی را نیز دارید، اگر از بکار بردن این عبارت خسته شدید پیشنهاد می دهم هر از گاهی نیز از “Thanks for making time to see me” یا “We should do this more often.” نیز استفاده کنید.
“?What’s going on”
عبارتی معادل “How’s it going?” است که در فارسی معمولا آن را به صورت چه خبر ترجمه می کنیم. این عبارت گاهی اوقات در شرایط رسمی و مکالمه بین کسانی که یک دیگر را نمیشناسند نیز به کار می رود.
“I can understand that”
عبارتی مناسب برای هم دردی با دوستان در مورد یک موضوع. ترجمه ی آن در زبان فارسی به صورت "درک می کنم" است
“Sure, no problem”
یکی از عباراتی که می توان از آن به عنوان "خواهش می کنم" نیز استفاده کرد. این عبارت کمتر در کتاب های آموزش زبان انگلیسی دیده می شود.
برنامه ریختن با دوستان
حالا که شما دو نوع مکالمه بین دوستان را مطالعه کردید زمان آن رسیده است که نگاهی به مکالمه هایی در مورد نحوه ی برنامه ریزی با افراد نیز بیاندازیم
مکالمه سوم: دعوت از یک دوست برای رفتن به سینما
Mehdi: Hello, Vahid
مهدی: سلام وحید
Vahid: Hi, Mehdi
وحید: سلام مهدی
?Mehdi: Are you free this weekend
مهدی: این آخر هفته آزادی؟
?Vahid: I think so, why
وحید: فکر کنم ، چرا؟
?Mehdi: Want to see a movie
مهدی: می خوای فیلم ببینی؟
Vahid: Sure
وحید: حتما.
Mehdi: Great
مهدی: عالی!
عبارات کاربردی در مکالمه ی بالا
“?Are you free this weekend”
عبارتی دوستانه برای بیان اینکه آیا آخر هفته زمان آزاد دارید یا نه. اگر از آن دسته از افرادی هستید که در آخر هفته برنامه می چینید این عبارت در زبان انگلیسی خیلی به کمک شما می آید.
مکالمه چهارم: برنامه ریزی برای دورهمی
در مکالمه ی بالا شما مشاهده کردید که مهدی و وحید برای رفتن به سینما برنامه ریزی کردن ولی اگر دقت کرده باشید مشخص نکردند دقیقا چه زمانی این کار را بکنند. در این مکالمه می خواهیم به شما زمان بندی دقیق را نیز آموزش دهیم.
?Zahra: Hey, so I’m having a party at my place next weekend. Do you want to come
زهرا: سلام ، من آخر هفته تو خونه خودم مهمانی دارم. آیا می خوای بیایی؟
?Kian: Sure! That sounds like fun. Who else is coming
کیان: حتما! به نظر می رسه به نظر باحاله. دیگه کی میاد؟
Zahra: Let’s see. I think it’s going to be Jerome, Talia, Anna, Juan, Celeste, Michelle and possibly Jamie. It’s not really going to be a party, more like a small get-together. I’m cooking dinner, and we can just hang out
زهرا: ببین فکر می کنم جروم ، تالیا ، آنا ، خوان ، سلست ، میشل و احتمالاً جیمی باشند. خیلی مهمونی بزرگی نیست، بیشتر شبیه یک دورهمی کوچکه. من شام می پزم ، و ما می توانیم با هم وقت بگذرونیم
?Kian: What time should I be there
کیان: ساعت چند باید آنجا باشم؟
Zahra: Oh, anytime between 6 and 7 would be fine
زهرا: اوه ، هر وقت که شد بین 6 تا 7 خوبه
?Kian: Can I bring anything
کیان: میتونم چیزی بیارم؟
Zahra: Oh, don’t worry about it. I have everything covered
زهرا: اوه ، نگران نباش. من همه چیز را آماده کردم
?Kian: Can I at least bring a bottle of Cola
کیان: حداقل یک بطری کولا بیارم؟
Zahra: Well, I’m not going to say no to Cola. I’m sure that would be appreciated
زهرا: خوب ، بدم نمیاد. ممنون ازت
Kian: I’ll do that, then. Thanks for inviting me
کیان: خوب حله اوکی می کنم. ممنون از دعوت کردنت
عبارات کاربردی در مکالمه ی بالا
“That sounds like fun”
اگر یکی از دوستان شما را برای کاری دعوت می کند از این عبارت برای قبول کردن پیشنهاد او استفاده کنید.
“?Can I bring anything”
یک از عباراتی که برای ما فراسی زبانان یادگیری آن ضروری است. "چیزی برای شما بیارم؟" معمولا ما از این عبارات برای تعارف زدن استفاده می کنیم.
صحبت های فردی و شخصی با دوستان
مکالمه پنجم: توصیه به دوستان
حالا که برای ما نمونه ای از مکالمه احوال پرسی و برنامه ریزی را آوردیم زمان آن رسیده است که به یک مکالمه بلند در مورد نصیحت و پیشنهاد را نیز به شما زبان آموزان آموزش دهیم. اصطلاحات و عباراتی که در این مکالمه به کار رفته است در بسیاری از شرایط توسط افراد انگلیسی زبان به کار رفته و فوق العاده کاربردی هستند.
Fatemeh: Hi, Aylin. You look terrible
فاطمه: سلام ، آیلین. داغونی چی شده
Aylin: Hey, Fatemeh. Mmm, I haven’t slept
آیلین: سلام فاطمه، من نخوابیده ام
?Fatemeh: Are you OK? What’s the matter
فاطمه: حالت خوبه؟ موضوع چیه؟
?Aylin: Well, you know that photo I sent to Zahra on Friday night
آیلین: خوب ، آن عکسی را که جمعه شب برای زهرا فرستادم می دونی؟
?Fatemeh: Yeah
فاطمه: واقعا؟
Aylin: Well, she sent it to Zia
آیلین: خوب ، او آن را برای ضیا فرستاده
Fatemeh: Oh no! How could she do that? It obviously was only for her
فاطمه: اوه نه! چطور این کار رو کرد. تابلو بود اون را برای اون فقط فرستادی
Aylin: I know! I thought she’d find it funny
آیلین: میدونم! فکر کردم به نظرش خنده دار می یاد
Fatemeh: Well, it was quite funny. But you didn’t expect her to send it to anyone
فاطمه: خوب ، خیلی خنده دار بود. اما انتظار نداشتم که او آن را برای کسی ارسال کنه.
Aylin: No, of course not! Especially not Zia! Oh, it’s so embarrassing
آیلین: نه ، البته نه! مخصوصا جاستین نه! اوه ، این خیلی ضایع شد
Fatemeh: Ah well, don’t worry. I know how you feel, though
فاطمه: خوب ، نگران نباش. میدانم چه حسی داری.
?Aylin: And what if he puts it on Facebook or something? What if my mum sees it
آیلین: و اگر آن را تو فیس بوک یا جای دیگه بزاری چی؟ اگر مادرم اون را ببینه چی؟
Fatemeh: No no, don’t worry. He won’t. It’s not that interesting for him or anyone else, to be honest
فاطمه: نه نه ، نگران نباش. اون کار رو نمی کنه. راستش رو بگم برای کسی مثل اون برازنده نیست
?Aylin: But what if he does
آیلین: اما اگر این کار را بکنه چی؟
?Fatemeh: He won’t. But maybe ask Zahra to speak to Zia… Get him to delete the photo
فاطمه: نمی کنه. اما شاید از زهرا بخواهید با ضیا صحبت کنه ... او را مجبور کنه عکس را حذف کنه؟
Aylin: Yeah, maybe. But that might just make him even more interested
آیلین: خوب ، شاید. اما این کار اون را مشتاق تر نکنه.
Fatemeh: Yeah, true
فاطمه: خوب ممکنه.
?Aylin: What do you think I should do
آیلین: به نظرت من باید چکار کنم؟
Fatemeh: Mmm… I’d just try to forget about it if I were you
فاطمه:... جای تو بودم فراموشش می کردم
Aylin: But I’m so annoyed with Zahra
آیلین: اما من خیلی از دست زهرا عصبانیم
Fatemeh: Maybe speak to Zahra, tell her how you feel. She shouldn’t be sharing people’s private photos
فاطمه: شاید باید با زهرا صحبت کنی ، بگی چه حسی داری. او نباید عکس های خصوصی افراد را به اشتراک بگذاره
Aylin: Okay, yeah. Thanks for the advice, Fatemeh. I’ll talk to her
آیلین: باشه ممنون از راهنماییت فاطمه جان من باهاش صحبت می کنم
Fatemeh: Good idea. And don’t worry. Just be careful and don’t send any more embarrassing photos
فاطمه: فکر خوبیه. نگران نباش فقط مراقب باش و دیگر عکس های ضایع رو به کسی ارسال نکنی!
Aylin: Yeah, I know, I know. I won’t
آیلین: اوکی ، می دونم ، می د دونم انم. من نمی کنم
عبارات کاربردی در مکالمه ی بالا
“?Are you okay?” / “What’s the matter”
این دو عبارت برای بررسی حال دوستان فوق العاده بوده و در هر شرایطی نیز به کار می روند.
“?What do you think I should do”
عبارتی بسیاری کاربردی برای کمک خواستن از دوستان و پرسیدن نظر آن ها بی نظیر است.
“I know how you feel”
یکی از جملاتی که برای هم دردی و ابراز اینکه حس فرد مورد نظر را می دانید به کار می رود. در به کار بردن این عبارت کمی محتاط باشید شما همیشه خود را نمی توانید در جایگاه فرد دیگر قرار دهید از این می توانید با عکس العمل منفی فرد مقابل روبرو شوید.
مکالمه ششم: نظر دادن در مورد یک کتاب
Soraya: So I don’t know what you thought about the book, but I had a lot of mixed feelings about it
ثریا: خوب من نمی دونم نظرت در مورد کتاب چیه ، اما من خودم احساسات مختلفی در مورد آن داشتم.
?Hossein: Oh, really? Like what
حسین: اوه ، واقعاً؟ مثل چی؟
Soraya: Well, I thought the main character’s situation was interesting, but his attitude toward women bothered me
ثریا: خوب ، من فکر می کردم وضعیت شخصیت اصلی جالبه ، اما دیدش نسبت به زنان من را اذیت کرد.
Hossein: I can see that. It definitely seemed like he had some problems with women
حسین: می فهمم. واقعا اون با زنان مشکلاتی داشت.
Soraya: I would have liked to understand how that started. I mean, the book didn’t go into too much detail about why he felt that way
ثریا: دوست داشتم بفهمم که چطور این مشکل شروع شده. منظورم این است که کتاب جزئیات زیادی در مورد دلیل چنین احساسی رو بیان نکرده.
Hossein: I agree with that. I think the author could have handled that part better. I did enjoy the descriptions, though
حسین: من موافقم. فکر می کنم نویسنده می تونست اون قسمت را بهتر مدیریت کند. هر چند از توضیحات لذت بردم.
Soraya: Oh yes, the writing was beautiful! That just made me more disappointed in the character
ثریا: اره ، عالی نوشته بود! این فقط باعث ناامیدی از شخصیت اصلی شد.
Hossein: Well, this is just my opinion, but maybe the character would have been easier to understand if the writing had been simpler. It seemed like the author spent a lot of time on the descriptions, when he could have spent more time on the character’s thoughts
حسین: خوب ، این فقط نظر منه، اما شاید اگر نوشته ساده تر بود، درک شخصیت هم آسان تر بود. به نظر می رسید نویسنده زمان زیادی را صرف توضیحات کرده، میتونست زمان بیشتری را صرف افکار شخصیت کنه.
Soraya: I’m not sure if I agree with that. I just think that the writing could have been more thoughtful while still being beautiful, if that makes sense.
ثریا: فکر نکنم با این نظر موافق باشم. من فکر می کنم اگر منطقی باشیم ، نوشته می توانه در عین زیبایی میتونه بسیار متفکرانه هم باشه.
Hossein: That does make sense. I think maybe the problem for me is just that not much actually happened
حسین: این منطقیه. من فکر می کنم شاید مشکل من اینه که اتفاق زیادی رخ نداده است.
Soraya: You’re right about that. There wasn’t much of a story
ثریا: در این مورد حق با توست.
Hossein: I still enjoyed parts of the book, though
حسین: هر چند از بخشهایی از کتاب هم لذت بردم.
Soraya: Oh, I did, too. And I appreciate hearing your point of view
ثریا: من هم همینطور. و از شنیدن نظراتت هم لذت بردم
عبارات کاربردی در مکالمه ی بالا
“I don’t know what you thought about”
یکی از عباراتی که بسیار مودبانه نظر افراد را می پرسد. این عبارت در اصل بیان می کند "من هیچ ایده ای در مورد نظر شما ......." ندارم
“I can see that”
یکی از عباراتی که برای موافقت و یا تصدیق صحبت های دوستان می تواند به کار برود. بهترین ترجمه برای این عبارت "متوجه هستم" است
“I agree with that.” / “I’m not sure if I agree with that”
اگر شما نسبت به نظر دیگران مخالف هستید بهتر است یکی از دو عبارت بالا را بکار ببرید. “I’m not sure if I agree with that.” معمولا مودبانه تر است.
“…if that makes sense”
یکی از عباراتی که برای بیان ایده به گونه ی مودبانه به کار می رود معادل فارسی آن در زبان فارسی "اگر با عقل جور در می آید" هست
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید