لوگو انگلیش کلینیک
Idiom در زبان انگلیسی به چه معناست، همراه Idiom های پرکاربرد انگلیسی

Idiom در زبان انگلیسی به چه معناست، همراه Idiom های پرکاربرد انگلیسی

03/02/09 13 دقیقه برای مطالعه 1411

اصطلاحات یا همانطور که در زبان انگلیسی از آن یاد می شود Idiom به مجموعه لغات یا جملاتی گفته می شود که معنای اصلی آن ها مطلبی فراتر از ترجمه ی تحت الفظی لغات است. در اصل ما در اصطلاحات قصد داریم منظور خود را با استفاده از عبارات استعاری به مخاطب خود برسانیم. به عنوان مثال هنگامی که در زبان انگلیسی می گوییم someone has a cold feet منظور ما این نیست که او پاهاش سرد شده است در اصلا تلاش می کنیم با بیان جمله به صورت ادبی بگوییم او ترسیده است. 

ما هنگام استفاده از Idiom تلاش می کنیم با ترکیب فرهنگ و آداب کشورهای مختلف از جملات معمول، معنایی ادبی را بدست بیاوریم. بر خلاف باور عمومی اصطلاحات (Idiom) در بسیاری از زبان ها به دلیل قرابت فرهنگی کشورها بار معنای یکسانی دارند و تنها با کمی دقت می توان معنای مورد نظر گوینده را درک کرد. اصطلاحات در زبان انگلیسی بخشی از صنایع ادبی هستند و در نگارش های رسمی کاربرد بسیاری دارند ، به کار بردن اصطلاحات در نوشته های خود سبب می شود کیفیت متن شما بالا رفته و در آزمون هایی مانند آیلتس و تافل نمره ی بهتری را کسب کنید. از این جهت به شما پیشنهاد می دهم این بخش از زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفته و در صحبت ها و نوشته های خود به کار ببرید. حالا که با مفهوم اصلی Idiom آشنا شدید بهتر است نگاهی به تعدادی از پر کاربردترین اصطلاحات در زبان انگلیسی نیز بیاندازیم.

 

پرکابردترین Idiom ها در زبان انگلیسی 

از آنجایی که این اصطلاحات و Idiom ها بسیار زیاد هستند و معرفی تمامی آن ها در این پست نمی گنجد ما قصد داریم برای شما بهترین نمونه ها را انتخاب کنیم و همراه با معنی و مثال های کاربردی  آن را به شما زبان آموزان آموزش دهیم.

 

اصطلاحات

معنی

کاربرد در جمله

A blessing in disguise

حکمتی داره (برای بیان مسئله ای که در ابتدا بد هست ولی بعدا به نفع شما تمام می شود) 

being omitted from the World Cup squad was a blessing in disguise

در خط خوردن من از لیست تیم ملی حکمتی بود.

A dime a dozen

فراوان بودن ، رایج بودن یک چیز

experts in this field are a dime a dozen

کارشناسان این حوزه فوق العاده زیاد هستند 

Beat around the bush

طفره رفتن 

he never beat about the bush when something was annoying him

زمانی که چیزی او را ناراحت می کند او به هیچ وجه طفره نمی رود

Better late than never

دیر انجام دادن بهتر از هرگز انجام ندادن است  

Dan finally paid me the money he owed me." "Well, better late than never.

دن در نهایت پولی را که به من بدهکار بود پرداخت کرد دیر انجام دادن بهتر از هرگز انجام ندادن است 

Bite the bullet

دشواری یک مسئله را به گردن گرفتن 

decisions have to be taken and as director you have got to bite the bullet

تصمیمات باید گرفته شود و به عنوان کارگردان باید دشواری ها را قبول کنی

Break a leg

موفق باشی

I heard you are trying out for the band. Break a leg.

من شنیدم تلاش دارید وارد یک گروه موسیقی بشوید. موفق باشی 

Call it a day

اگر یکی از شما بخواهد کار بر روی یک موضوع را تمام کنید از این اصطلاح استفاده می شود 

after three marriages, many men would have been more than ready to call it a day

بعد از سه ازدواج بسیاری از مردان باید آن را کافی بدانند و دیگر آن را تجربه نکنند

Cut somebody some slack

دست از انتقاد کسی برداشتن 

the press is willing to cut the President some slack because they like him

خبرگزاری ها تصمیم گرفته اند دست از انتقاد رئیس جمهور به دلیلی دوست داشتنش بردارند 

Cutting corners

هول هولی یک کار را انجام دادم 

I don’t like to cut corners when I have company for dinner.

دوست ندارند وقتی برای شما مهمان دارم هول هولی کارها را انجام دهم 

Easy does it

کاری را آهسته و با دقت انجام دادن

with father's Coca Colas in the back I mustn't drive too fast, so easy does it

نوشابه های پدرم در پشت ماشین است باید آهسته رانندگی کنم بنابراین کمی آهسته تر

Get out of hand

از کنترل خارج شدن 

If your party gets out of hand, the neighbors will call the police.

اگر مهمانی شما از کنترل خارج شود مهمان های با پلیس تماس خواهند گرفت 

Get something out of your system

بی خیال یک چیز شدن، آن را فراموش کردن 

yelling is an ace way of getting stress out of your system

فریاد زدن راهی عالی برای خالی کردن استرس است 

Get your act together

کارت رو خوب انجام بده یا اصلا انجام نده 

She's so disorganized - I wish she'd get her act together.

او خیلی بی نظم است- بهتر است او کارش را یا انجام دهد یا اگر انجام می دهد عالی انجام دهد 

Give someone the benefit of the doubt

حرفت را باور دارم (این اصطلاح بیان می کند شما حرف یک فرد بر خلاف تمامی شایعات باور دارید) 

He might be lying, but we have to give him the benefit of the doubt and accept what he says for now.

او ممکن است دروغ بگوید ، اما ما نباید به حرف های او تردید کنیم و آنچه را که او می گوید در حال حاضر بپذیریم.

Go back to the drawing board

از نو شروع کردن 

The company went back to the drawing board to make a better product.

این شرکت برای ساخت محصول بهتر کار را از ابتدا آغاز کرد

Hang in there

جا نزن ، به تلاش کردن ادامه بده

in the second half, we just had to hang in there

در نیمه ی دوم ما تنها باید دست از تلاش بر نداریم 

Hit the sack

خوابیدن (اصطلاحی بسیار محاوره ای) 

I’ve got a busy day tomorrow, so I think I’ll hit the sack.

من روز خیلی شلوغی را داشتم فکر کنم باید بخوابم

It's not rocket science

خیلی پیچیده نیست 

My coach always said, "Basketball is not rocket science. It's about putting the ball in the basket."

مربی من همیشه می گفت: بسکتبال بازی دشواری نیست تنها باید توپ را در سبد بندازی

Let someone off the hook

کسی را مسئول ندانستن 

If you ask me, they let him off the hook too easily.

اگر نظر من را بپرسی آنها اجازه خواهند داد او به سادگی شانه از مسئولیت خالی کنند 

Make a long story short

داستانی را خلاصه کردن

Long story short: she sold the painting.

داستان را کوتاه کنم او نقاشی را فروخت 

Miss the boat

دیگه دیر شده است 

people who've been holding off buying anything in case prices drop further could find they've missed the boat

افرادی که به منظور کاهش بیشتر قیمت خرید را متوقف کرده اند ، آن ها باید بدانند که فرصت را از دست داده اند 

No pain, no gain

نابرده رنج گنج میسر نمی شود

get them knees up—no pain, no gain!

آن ها را وادار کن تلاش کنند ، نابرده رنج گنج میسر نشود

On the ball

کاری را به نحو احسنت انجام دادن

a woman like that, with so much on the ball

بانوان این همه شایستگی را می پسندن

Pull someone's leg

کسی را مسخره کردن 

getting married—are you pulling my leg?

داری ازدواج می کنی- شوخیت گرفته؟ 

Pull yourself together

آرام باش

you've got to pull yourself together and find a job

یکم خودت را آرام کن و یک شغل پیدا کن 

So far so good

تا الان همه چیز عالیه 

How's the job going?’ ‘So far so good.

کارت چطور پیش میره؟ تا الان که همه چیز عالیه 

Speak of the devil

عجب حلال زاده ای!

Did you see Bob today? Oh, there he comes! Speak of the devil. 

امروز باب را دیدی؟ اوه داره میاد! عجب حلال زاده ای 

That's the last straw

صبرم دیگه تمام شده (مجموعه اتفاق های بدی که سبب می شود شما توان تحمل اتفاق بیشتری را نداشته باشید)  

Losing my job was bad enough, but being evicted was the final straw.

از دست دادن شغلم به اندازه کافی بد بود ولی از خانه بیرون شدنم دیگه تیر آخر بود

The best of both worlds

موقعیتی فوق العاده 

She works in the city and lives in the country, so she gets the best of both worlds.

او در شهر کار می کند و در روستا زندگی می کند ، بنابراین موقعیت فوق العاده دارد

Time flies when you're having fun

وقتی خوشحالی زمان عین برق و باد می گذره!

Wow, it's midnight already? I feel like we just got here. Time flies when you're having fun!

وای ، الان نیمه شب است؟ احساس می کنم تازه به اینجا رسیده ایم. وقتی خوشحالی زمان عین برق و باد می گذره!

To get bent out of shape

ناراحت شدن ، دلخور شدن 

I'm not getting bent out of shape because people don't respect my opinion. I'm used to that.

من ناراحت نمی شوم وقتی مردم به نظر من احترام نمی گذارند. من به آن عادت کرده ام.

To make matters worse

مشکلات را بدتر کردن 

to make matters worse, free school meals have been withdrawn

بدتر از این ، وعده های غذایی رایگان در مدرسه حذف شده است

Under the weather

مریض بودن ، ناخوش بودن

"she was sufficiently under the weather to have to pull out of the championship"

"او آنقدر شرایط روحی بدی داشت که مجبور شد از مسابقات قهرمانی کنار بکشد"

We'll cross that bridge when we come to it

چون فردا رسد فکر فردا نکنیم (به این معنی که مشکلات را بعدا مورد بحث قرار می دهیم 

The job interview is a week away, so I'm not worried about it yet—I'll cross that bridge when I come to it.

یک هفته به مصاحبه باقی مانده و من در موردش نگران نیستم، چون فردا رسد فکر فردا نکنم

Wrap your head around something

درک یک مسئله بسیار دشوار 

Kate is willing to pay full price for an expensive handbag, but I just can't wrap my head around that.

کیت مایل است هزینه کامل یک کیف دستی گران قیمت را بپردازد ، اما من نمی تونم این مسئله را درک کنم. 

You can say that again

درست است من باهات موافقم 

The weather's been bad.’ ‘You can say that again!

هوا بد شده است. منم باهات موافقم!

Your guess is as good as mine

هیچ ایده ای ندارم 

What's he doing?" "Your guess is as good as mine.

او چه می کند؟ هیچ ایده ای ندارم

 

کلام آخر 

بسیاری از زبان آموزان تفاوت میان ضرب المثل و اصطلاحات را متوجه نشده و آن ها را اشتباه می گیرند. از آنجایی که ضرب المثل با گذر زمان پرکاربردتر می شوند و معمولا ریشه در سال ها زندگی گروهی عده ای هم زبان دارند ولی اصطلاحات تا این حد قدمت تاریخی ندارند و می توانند بر گرفته شده از یک فیلم یا حتی یک آهنگ نیز باشند و بعد از مدتی کاملا از میان بروند. 


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic