اصطلاحات مرتبط با غذا در زبان انگلیسی
غذا یکی از اولین اکتشافات انسان در طول حیاتش است ، به جرات می توان گفت غذا از اولین روزی که زندگی در زمین شروع شده است با ما بوده است. غذاها در طول تاریخ با تغییرات زیادی مواجه شده اند و با این تغییرات سبک زندگی و زبان ما انسان ها را نیز دگرگون کرده اند. یکی از بهترین مثال ها از این دگرگونی ایجاد اصطلاحاتی است که از غذاها نشات می گیرند. در زبان فارسی نیز ما اصطلاحات زیادی داریم که تحت تاثیر غذاها و رسوم محلی هستند و زبان انگلیسی نیز مستثنا از این امر نیست. در این بخش برای شما 16 اصطلاح را معرفی خواهیم کرد که برگرفته شده از غذاها و یا مواد غذایی هستند.
as cool as a cucumber
خیار همانطور که می دانید یکی از سردی هایی است که برای پوست صورت مفید است و صورت را خنک می کند اصطلاحی بر اساس این سردی و خنکی در زبان انگلیسی ایجاد شده است. بنابراین اصطلاح “as cool as a cucumber” به معنی آرام و با آرامش بودن است. در فارسی اصطلاحی داریم او مثل یخ می مونه یکی از کاربردهای این اصطلاح به همین معنی است.
The artist was as cool as a cucumber when the paparazzi followed him from the venue to his house
هنرمند وقتی که خبرنگاران او را از محل اجرا تا خانه دنبال کردند آرامش خود را حفظ کرد.
not my cup of tea
اگر در خانه ها توجه کرده باشید ما انواع فنجان در خانه داریم ، فنجان ها شیشه ای ، سرامیکی و حتی پلاستیکی که شاید هیچ یک از آن ها را برای چای خوردن استفاده نکنیم چون باب دل ما نیست. در زبان انگلیسی اگر یک چیز باب دل ما نباشد از این اصطلاح استفاده می کنیم.
Beaches are beautiful however it is not my cup of tea because it’s sandy and hot
ساحل ها بسیار زیبا هستند ولی چون گرم و شنی هستند باب دل من نیستند.
don’t put all your eggs in one basket
اصطلاحی که در فارسی نیز دقیقا به همان معنی داریم تمامی تخم مرغ هایت را در یک سبد نگذار.
In doing investments, don’t put all your eggs in one basket to avoid going bankrupt and lose all of your money
در سرمایه گذاری هیچ وقت تمام تخم مرغ هایت را در یک سبد نگذار تا از ورشکستگی و از دست دادن تمام پول هایت اجتناب کنی
take something with a pinch of salt
نمک یکی از اصلی ترین ترکیب های غذا در تمام فرهنگ ها است ام این اصطلاح به معنی باور کردن یک چیز و یا یک فرد است
My mother always takes it with a pinch of salt when talking to my neighbor because of his past experience with her
مادر من به دلیل تجربه های قبلی صحبت با همسایه معمولا صحبت های او را باور نمی کند.
a bad egg
مصرف تخم مرغ خراب خیلی برای بدن منفعت ندارد و باعث مسمومیت و گاهی نیز مرگ می شود در زبان انگلیسی برای اینکه نشان دهیم یک فرد آدم صالحی نیست از این اصطلاح استفاده می کنیم.
My mum says that John Smith is a bad egg and she doesn’t want me to be his friend. She says he’ll get me in trouble
مادر می گوید جان اسمیت خیلی فرد صالحی نیست و از من می خواهد با او دوست نشوم او می گوید من را دچار مشکل خواهد کرد
the apple of my eye
سیب یکی از میوه های اصلی بسیاری از کشور ها است و حتی در بسیاری از شهر ها نماد شهر نیز به حساب می آید. در زبان انگلیسی اگر بخواهیم بگوییم نور چشم کسی هستی از این اصطلاح استفاده می کنیم.
My children are the apples of my eye. I love them so much
فرزندانم نور چشم من هستند آن ها را خیلی دوست دارم.
Cheesy
بسیاری از افراد عاشق پنیر بر روی پیتزا و پاستا هستند شما به این نوع غذا های غذاهای Cheesy می گویید اما اگر این مسئله اشاره به فرد یا چیزی کند نشان بیانگر این موضوع است که آن فرد بد ترکیب است.
I watched a movie yesterday. It was all cheesy. I cringed the entire time while watching each and every scene
دیشب یک فیلم دیدم خیلی به درد نخور بود تمام وقتی که این فیلم را دیدم هر صحنه برام منزجر کننده بود
to butter someone up
کره یکی از عواملی است به غذا ها طعم خوبی می دهد ولی هنگامی که شما این اصطلاح را به کار می برید منظور خوب بودن با یک نفر به منظور دست یابی به اهداف است اگر بخواهیم به زبان عامیانه بگوییم هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن
She is the type of person who everyone dislikes. But when they knew about how rich her family is, they started buttering her up
او از آن دسته از افرادی است که همه از او متنفر هستند. ولی اما وقتی متوجه می شوند تا حدی پولدار هستند تلاش می کنند زیر بغلش هندوانه بگذارند
in a nutshell
همانطور که می دانید پوست گردو بسیار مستحکم است و کوچک است ولی این اصطلاح در اصل به معنی "خلاصه" است.
She’s smart, intelligent, and sexy; in a nutshell, she is an ideal girl
او با هوش ، با ذکاوت و خوش تیپ؛ خلاصه ی کلام او دختر ایده آل است.
Gravy train
Gravy همان آب گوشت سنتی ما ایرانی ها است در زبان انگلیسی این اصطلاح به معنی انجام کاری است که در ازای آن پول خوبی به فرد داده نمی شود
Some public school is teachers are contented with their gravy train salary despite having strenuous jobs
برخی از معلمان مدارس دولتی به حقوق پایین خود علی رغم کار طاقت فرسا اعتراض کردند
Have your cake and eat it
تقریبا تمامی مردم دنیا عاشق کیک خوردن هستند کمتر کسی در دنیا وجود دارد که می تواند به این دسر خوشمزه نه بگوید. ولی مانند بسیاری از اصطلاحات این اصطلاح نیز به معنی این است که کاری که می خواهی بکنی بیشتر از توانایی / لیاقت خود است
The cook passed out in the kitchen because of exhaustion. He always has his cake and eats it. He does not know how to delegate the tasks
آشپز به خاطر خستگی در آشپزخانه غش کرد. او همیشه بیشتر از توانایی خودش مایه می گذارد و نمیداند چطور باید وظایف خود را تقسیم کند.
Piece of cake
اگر بخواهیم بگوییم یک مسئله بسیار راحت است و به راحتی می توان آن را انجام داد از این اصطلاح استفاده می کنیم.
My brother is so smart. Calculus for him is just a piece of cake
برادر من بسیار باهوش است. حساب کردن برای او مثل آب خوردن است
Bun in the oven
این اصطلاح برای بانوان باردار به کار می رود ، اگر خانمی باردار باشد ما برای بیان شرایط او از این اصطلاح استفاده می کنیم.
My brother and my sister-in-law have a bun in the oven finally
در نهایت برادر و عروس ما فرزندی در راه دارند!
Cheap as chips
در فرهنگ آمریکا چیپس به عنوان یک غذای ارزان و ساده تلقی می شود اگر بخواهیم بگوییم یک وسیله بسیار ارزان است از این اصطلاح استفاده می کنیم.
I bought so many dresses when I went to Bangkok last month. The country offers so many cheap as chips items
وقتی ماه پیش به بانکوک سفر کردم لباس های بسیاری خریداری کردم. این کشور وسایل بسیار ارزانی را عرضه می کند.
Smart cookie
این اصطلاح برای افرادی به کار می رود که بسیار باهوش و زرنگ هستند و تقریبا یک اصطلاح است
Albert Einstein has an I.Q. of 160. He is really a smart cookie
آلبرت انیشتن ای کیو 160 داشت و واقعا یک آدم باهوش بود
Spill the beans
توجه کردید زمانی که یکی از دوستان بمب غیبت است و شما هی به او می گویید زود باش بگو. این اصطلاح دقیقا به همان معنا است
My officemates really want to spill the beans about the upcoming plans of the company
همکار من می خواهد در مورد برنامه های آتی شرکت اطلاعات خود را به همه بگوید
غذا کشیدن به انگلیسی
در زبان انگلیسی اگر فردی قصد دارد برای کسی دیگر غذا بکشد یا سرو کند از اصطلاح fix a plate استفاده می کند. به مثال پیش رو دقت کنید:
Ah you can fix your own plate; I don't know what you want to eat
آه برای خودت غذا بکش . نمیدونم چی میخوای بخوری
غذا حاضره به انگلیسی
در زبان انگلیسی رایج ترین اصطلاح برای بیان اینکه غذا آماده است Meal is ready می باشد.
سوزاندن غذا به انگلیسی
در زبان انگلیسی به صورت کلی برای سوختن یک چیز مانند غذا از فعل Burn استفاده می شود.
حجم غذا به انگلیسی
بر خلاف اینکه بسیاری بر این باور هستند برای حجم غذا از Size استفاده می کنند ولی باید گفت اصطلاح اصلی برای این عبارت portion size می باشد.
Recommended portion size for starchy food
اندازه توصیه شده برای غذای نشاسته ای
کلام آخر
یکی از مهم ترین عناصری که مشخص می کند تسلط بالایی در زبان دوم دارید استفاده از اصطلاحات است و اگر اصطلاحات خود را به روز رسانی نکنید ممکن است افراد به شما بگویند دیگر پیر شده اید و از عبارات بسیار قدیمی استفاده می کنید به عنوان استاد زبان انگلیسی یکی از وظایف ما معرفی جدید ترین و به روز ترین اصطلاحات زبان انگلیسی به زبان آموزان است.
ما در انگلیش کلینیک تلاش می کنیم با پست های آموزشی شما را با به روز ترین اصطلاحات آشنا کرده و آماده ی آزمون های تافل و آیلتس کنیم. شما می توانید با مطالعه ی این پست ها و به کار بردن اصطلاحات در تمرین های دوره های آنلاین مکالمه سطح زبان انگلیسی خود را تا حد زیادی بالا ببرید.
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید