لوگو انگلیش کلینیک
اعضای بدن به زبان انگلیسی

اعضای بدن به زبان انگلیسی

03/02/09 13 دقیقه برای مطالعه 1716

آیا به یاد دارید اولین لغات انگلیسی ای که در زبان انگلیسی یاد گرفتید را به یاد دارید؟ والدین تلاش می کنند از دوران کودکی بخش های اصلی بدن را به کودکان خود آموزش بدهند تا با استفاده از توانایی ها بصری ، کودکان بتوانند با لغات انگلیسی بیشتر آشنا شده و آن ها را به صورت روزانه به کار ببرند. این تکنیک یکی از قدیمی ترین و در حال کارآمدترین تکنیک های آموزش زبان به کودکان بوده و حتی در زبان اول نیز به کار می رود. بدون شک شما نیز اولین لغاتی که به زبان فارسی و انگلیسی آموزش دیده اید اعضای اصلی بدن مانند "بینی" ، "لب" و "چشم" بوده است. ولی آیا با دیگر اعضای بدن نیز آشنا هستید؟ آیا می دانید هر یک از انگشتان دست شما در زبان انگلیسی برای خود یک اسم دارند؟ تا چه حد با این اعضا آشنا هستید؟ در این پست تلاش می کنیم به شما زبان آموزان انگلیش کلینیک اعضای بدن را به زبان انگلیسی همراه با مثال توضیح دهیم. 

 

قسمت های سر به زبان انگلیسی 

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال انگلیسی

معنی فارسی

Hair

مو

Her hair was tied up with a yellow ribbon

موهایش با روبان زرد بسته شده بود

Face

صورت

She washed her face at the wash-stand in front of the inn

او صورت خود را در روشویی مقابل مسافرخانه شست

Temple

شقیقه

Lois reached up to remove a bit of shaving cream on his right temple

لوئیس دستش را بلند کرد تا مقدار کمی کرم اصلاح را از روی شقیقه خود پاک کند

Ear

گوش

Did she whisper in your ear at the meeting?

تو جلسه تو گوشت چیزی گفت؟

Earlobe

لاله گوش

If you have a big thick earlobe, that means you have a lot of luck.

اگر لاله گوش ضخیمی دارید ، این بدان معناست که خوش شانس هستید.

Cheek

گونه

She touched his cheek gently with her fingertips.

با انگشتانش گونه اش را آرام لمس کرد.

Mouth

دهان

She opened her mouth to say something.

دهانش را باز کرد تا چیزی بگوید.

Lip

لب

His lip started to tremble and then he started to cry.

لبش شروع به لرزیدن کرد و بعد شروع به گریه کرد.

Forehead

پیشانی

The doctor shaded my forehead with his hand.

دکتر با دستش جلوی نور آفتاب را گرفت (با دست برای چشم سایه درست کردن).

Eyebrow

ابرو

He raised a sardonic eyebrow as she sat down opposite him and started to eat.

او لحظه ای که در مقابل او می نشست و شروع به غذا خوردن کرد ابروی طعنه آمیزی نیز بر روی صورتش انداخت 

Eyelash

مژه

If Claire had flicked an eyelash at him, Harvey would never have come near them again.

اگر کلر به او یک چشمک میزد (استعاره از دلبری کردن) ، هاروی هرگز به آنها نزدیک نمی شد.

Eye

چشم

The eye is the organ of sight.

چشم اندام بینایی است.

Nose

بینی

He blew his nose in his handkerchief.

او بینی خود را در دستمالش تمیز کرد.

 

قسمت های صورت به زبان انگلیسی

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال انگلیسی

معنی فارسی

Tongue

زبان

A silent tongue and a true heart are the most admirable things on earth.

زبان خاموش و قلب واقعی تحسین برانگیزترین چیزهای روی زمین هستند.

Teeth

دندان 

She clenched her teeth in anger

با عصبانیت دندان هایش را روی هم فشار داد

Nostril

سوراخ بینی

She raised a finger to her nose and blew air through the free nostril.

او انگشتش را به سمت بینی خود برد و سوراخ بینی آزاد خود را تمیز کرد 

Iris

عنبیه چشم

Her eyes were almond shaped, the brown of the iris so dark that it was almost black.

چشمانش بادامی شکل بود ، بخش قهوه ای عنبیه آنقدر تیره بود که تقریبا سیاه بود.

Pupil

مردمک چشم

The pupils of her eyes widened

مردمک چشم هایش گرد شد

Eyeball

تخم (کره) چشم

The protesters and police stood eyeball to eyeball

معترضان و پلیس چشم تو چشم یکدیگر شدند

Bridge of Nose

قوز بینی

One had a fresh cut across the bridge of his nose

بریدگی تازه ای روی قوز بینی اش داشت

 

Upper Lip

لب بالا

When John saw his poor performance in the exams, he kept a stiff upper lip

وقتی جان عملکرد ضعیف خود را در امتحانات مشاهده کرد ، لب فوقانی خود را سفت فشرد (استعاره از ترس و عصبانیت) 

Lower Lip

لب پایین

She chewed her lower lip and studied him from under lowered lashes

او لب زیرین خود را جوید و زیر چشمی او را مورد ارزیابی قرار داد 

 

قسمت های دهان به زبان انگلیسی

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال انگلیسی

معنی فارسی

Hard palate

کام سخت

The cleft can involve the hard palate alone

شکاف می تواند کاملاً کام سخت را درگیر کند.

Soft palate

کام نرم

Closure of the soft palate may require extensive dissection of the soft tissues laterally.

اما بیشتر آنها می توانند تنفس خود را از طریق اعصاب جمجمه در کام نرم کنترل کنند.

Tonsil

لوزه

Today we'll talk about another kind of bad breath -- tonsil breath.

امروز ما در مورد نوع دیگری از بوی بد دهان صحبت می کنیم - تنفس لوزه.

Gums (Gingiva)

لثه (لثه علمی)

He jabs her gum with a syringe and pries out a tooth.

با سرنگ به لوزه او ضربه می زند و یک دندان بیرون می آورد.

Uvula

زبان کوچک ، یوولا

The uvula is a remnant from the development of the palate.

زبان کوچک بقایای رشد کام است.

 

قسمت های دست به زبان انگلیسی

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال انگلیسی

معنی فارسی

Wrist

مچ دست

The nurse lapped a bandage around his wrist.

پرستار بانداژ را روی مچ دستش بست.

Middle Finger

انگشت وسط

He wears a ring on his middle finger

او حلقه اش را در دست میانی اش انداخته بود

Thumb

شست

He took the pen between his thumb and forefinger.

قلم را بین انگشت شست و سبابه گرفت.

Little Finger

انگشت کوچک

She could wrap her father round her little finger

او به راحتی می تواند پدرش را راضی کند 

Fingernail

ناخن انگشت

She had teeth, fingernails and a healthy kick.

او دندان ، ناخن و یک پای سالم داشت.

Palm

کف دست

She placed the money in his palm

او پول را در کف دست او گذاشت

Index Finger

انگشت اشاره

Jackson put his index finger to his ear

جکسون انگشت اشاره اش را روی گوشش گذاشت

Knuckle

بند انگشت

He had turned away again and was chewing his knuckle

دوباره روی برگردانده بود و بند انگشتش را می جوید

Ring Finger

انگشت حلقه

He wears a ring on his left ring finger suggesting he is married

او حلقه ای بر روی انگشت حلقه اش داشت که نشان می داد او متاهل است 

 

قسمت های پا به زبان انگلیسی

لغت انگلیسی

معنی فارسی

مثال انگلیسی

معنی فارسی

Thigh

ران

The doctors took a scan of his thigh bone.

پزشکان از استخوان ران او اسکن گرفتند.

Calf

ماهیچه ساق پا، دو قل پا

I’ve torn a calf muscle.

من عضله ساق پای خود را پاره کرده ام

Ankle

مچ پا

He unwound the bandage from his ankle.

بانداژ را از مچ پا باز کرد.

Foot

پا

I am sorry I stamped on your foot.

متاسفم که پای شما را له کردم

Heel

پاشنه

He threw the cigarette down and ground it under his heel.

سیگار را انداخت و زیر پاشنه اش آن را له کرد

Sole

کف پا

At long last, she heard the sound of boot soles against stone as people walked down the hall.

هنگامی که مردم در راهرو قدم می زدند ، صدای کف چکمه بر روی سنگ شنیده می شود.

Toe

انگشت پا

A crab nipped my toe while I was paddling.

یک خرچنگ انگشت من را در حالی که پارو می زدم ، گاز زد.

Shin

ساق پا

He made a remarkable recovery from a shin injury

وی پس از آسیب دیدگی ساق پا بهبود فوق العاده ای داشت

Knee

زانو

He cried because he had hurt his knee.

به خاطر اینکه زانویش را صدمه زده بود گریه می کرد

 

سخن نهایی 

یادگیری اعضای اصلی بدن از ضروری ترین مواردی است که هر زبان آموز باید آن ها را آموزش ببیند، در این پست تلاش شد برای شما مهم ترین بخش های اعضای بدن آموزش داده شود انتظار می رود زبان آموزانی که در دوره های مکالمه ی انگلیش کلینیک ثبت کرده اند قادر باشند این لغات را در تمرین های خود به کار گرفته و از آن ها استفاده کنند. 

 

دوره اصطلاحات کلینیک زبان رفیعی

 


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic