جملات کاربردی توصیف احساسات در انگلیسی
اگر فردی در زبان فارسی یا انگلیسی احوال و احساسات شما را بپرسد چه پاسخی به آن ها می دهید؟ آیا با گفتن لغت هایی ساده ای مانند Happy ، Sad و یا حتی عصبانی تلاش می کنید پاسخ دهید یا فکر می کنید این لغات برای آن لحظه مناسب نیست و به همین دلیل لغات بهتر و عبارات مناسب تری را به کار می گیرید؟ تا چند مرتبه می توانید از یک لغت پشت سر هم استفاده کنید؟ هر بار که به یک سفر مهیج می روید به همه می گویید Adventurous trip یا می خواهید با یادگیری عباراتی بهتر و مناسب تر مخاطب خود را تحت تاثیر قرار دهید؟. از آنجایی که خود من خیلی دوست ندارم در یک متن یک لغت را بیش از حد استفاده کنم بنابراین تلاش می کنم همین روال را نیز به زبان آموزان خود آموزش دهم. خوشبختانه ما در زبان انگلیسی برای هر عبارتی یک مترادف داریم و در شرایط مختلف می توانیم عبارات مد نظر خود را جایگزین کنیم. در این پست قصد داریم ابتدا به شما در مورد نحوه ی بیان احساسات صحبت کرده و سپس عباراتی را آموزش دهیم که نه تنها نوشته های شما را زیبا می کند بلکه در بیان دقیق احساسات نیز به شما کمک می کند.
چگونه احساسات فرد را از او بپرسیم
در زبان انگلیسی یکی از بهترین روش ها برای آغاز مکالمه پرسیدن احساسات و احوال افراد است. بر خلاف بسیاری از زبان های دیگر زبان انگلیسی مملو از جملاتی است که با استفاده از آن ها می توانید احوال و احساس فرد را بپرسید. در اولین بخش آموزشی این مقاله تلاش می شود به شما عزیزان نحوه ی پرسیدن احساسات را آموزش داده و سپس به بخش پاسخ دادن این پرسش ها نیز نگاهی بیاندازیم.
?How are you feeling today
امروز چطوری؟
?You look sad / upset. Are you OK
غمگین / ناراحت به نظر می رسی. خوبی؟
?You seem a little bit distracted. Are you alright
به نظر می رسه کمی حواس پرت شدی. خوبی؟
?You seem kind of low today. What's wrong
به نظر می رسه امروز یک مقدار کم حوصله هستی. مشکل چیه؟
?You seem a little blue today. What's the matter
امروز کمی بی حال به نظر می رسی موضوع چیه؟
?What's wrong
مشکل چیه؟
?What's the matter
موضوع چیه؟
? Are you OK / alright
خوبی / خوبی؟
?...Are you happy / angry
خوشحال هستی / عصبانی ...؟
?...Is everything OK / alright
همه چیز خوب است / خوب ...؟
بیان احساسات به زبان انگلیسی
همانطور که پیش از این به شما گفتیم در زبان انگلیسی برای بیان یک شرایط روحی چندین روش مختلف وجود دارد و هر یک از این عبارات را می توانید در موقعیت های مختلف بیان کرده و منظور خود را به مخاطب رساند. شاید از نظر بسیاری آنچنان تفاوتی میان Feel و Am وجود ندارد ولی زمانی که به صورت مکرر در جملات خود از یک فعل استفاده کنید مخاطبین شما از نحوه ی صحبت شما خسته می شوند. بنابراین بهتر است با تنوع بخشی به جملات خود رنگ و بوی جدید به انگلیسی حرف زدن خود ببخشید.
I feel a little sad / happy / angry
کمی غمگینم / خوشحالم / عصبانی
I am a little sad / happy / angry
من کمی غمگین / شاد / عصبانی / هستم
To be honest, I'm a little bit sad / happy / angry
صادقانه بگم ، من کمی غمگین / شاد / عصبانی هستم
It's been a difficult day
روز سختی بود.
The thing is that, I am angry / sad
موضوع اینه که من عصبانی / غمگین هستم
I am mad at him / her
من از دست او عصبانی هستم
Seething
جوش آوردن ، عصبی شدن
15 لغت و عبارت جدید برای بیان احساسات
Flying high
این اصطلاح را ما در زبان فارسی نیز داریم و از آن به صورت روزانه استفاده می کنیم. معنی اصلی این اصطلاح "روی ابرها پرواز می کنم" است
She's flying high after the successful interview
او بعد از مصاحبه ی موفق خود روی ابرها داشت پرواز می کرد.
Pumped up
اصطلاحی که از بازارهای مالی گرفته شده و بیان می کند یک اتفاق سبب شده است که روحیه ی شما بالا برود و نسبت به یک چیز خوشحال باشید
He's pumped up for his first salary
او به خاطر اولین حقوق خود خیلی ذوق زده بود
Fool's paradise
این اصطلاح برای بیان شرایطی است که فردی علی رغم مشکلات موجود احساس خوشحالی می کند و ترجیح می دهد همه ی آن مشکلات را نادیده بگیرد. معنی اصلی این عبارت "دلگرمی الکی یا امید واهی" است.
You must be in a fool's paradise if you think that it will rain at the time of such hot summers
اگر فکر می کنی در این هوای رم تابستانی قرار است بارون ببارد حتما داری الکی به خودت دلداری می داری
Be down in dumps
این اصطلاح به معنی این است که شما به حدی احساس نا امیدی می کنید که قادر به ادامه ی راه نیستید
She's a bit down in the dumps because she's got to take her exams again
او به شدت احساس ناامیدی می کند چون مجبور است مجدد آزمون خود را بدهد.
Be at the end of your rope
این عبارت هنگامی به کار می رود که فرد احساس کند دیگر قادر به مقابله با شرایط سخت نیست و امیدی برای ادامه ی راه ندارد. برای این اصطلاح دو معنی زیبا در زبان فارسی وجود دارد "کارد به استخوان رسیدن" و "جان کسی به لب رسیدن"
Sounds like you are at the end of your rope
به نظر می رسد کارد به استخوانت رسیده است.
Grief-stricken
این عبارت برای بیان شرایطی است که فرد به دلیل یک اتفاق ناراحت شده و این شرایط به صورت مداوم ادامه خواهد داشت.
After his wife died in a car accident, he was left grief-stricken
پس از آنکه همسر او در یک حادثه ی رانندگی فوت کرد او هیچ وقت در زندگی روی خوشی را ندید.
Bite someone's head off
این عبارت برای بیان شرایطی است که در آن فرد از دست کسی عصبی بوده و تلاش می کند پوست از سرش بکند. این عبارت غیر رسمی و محاوره ای است در بکار بردن آن دقت کنید.
I asked him one simple question and he bit my head off
من از او یک سوال ساده کردم ولی داشت پوست از سرم می کند.
Black Mood
عبارتی که در کتاب های آموزشی کمتر با آن مواجه می شوید به معنی این است که در حالش خوب نیست و عصبی است ولی کسی دلیل آن را نمی داند.
She's scared to ask for the weekend trip as her mother is in a black mood today
او به دلیل اینکه مادرش از دست یک چیزی عصبی بود خیلی می ترسید تا در مورد سفر آخر هفته از مادرش اجازه بگیرد.
Drive up the wall
یکی از اصطلاحات و عبارات مورد علاقه ی من که بیان می کند رفتار و اخلاق فردی من رو داشت دیوانه می کرد. به نظر من بهترین ترجمه برای این عبارت "کوبیدن سر به دیوار" است.
His tuneless singing and drumming on the table drive me up to the wall
از دست درام زنی و خواندن خارج از نوت او می خواستم سرم را به دیوار بکوبم
Have/get/feel butterflies in your stomach
عبارتی که پیش از این نیز آن را آموزش داده بودم. این عبارت حالتی روحی را بیان می کند که فرد پیش از انجام کاری احساس نا امیدی و دلهره داشته باشد. بهترین ترجمه برای این عبارت " دلم مثل سیر و سرکه میجوشید" است.
The bride had butterflies in her stomach as she got ready to walk down the aisle
عروس هنگامی که قصد داشت وارد سالن عقد شود دلش مثل سیر و سرکه میجوشید
Afraid of your own shadow
شاید شما نیز در اطراف خود کسانی را دیده باشید که حتی از سایه خودشان نیز می ترسند این عبارت برای بیان این شرایط و افراد. ترجمه ی این عبارت "من از سایه ی خود نیز می ترسم" است.
Sometimes the people who appear to be the most confident are actually afraid of their own shadows
گاهی اوقات افرادی که بیشترین اعتماد به نفس را دارند در واقع از سایه های خود هم می ترسند
Petrified of
اگر از مسئله ای بترسید به نحوی که دست پای شما از ترس یخ بزند این اصطلاح استفاده می کنید. این عبارت بسیاری رسمی است و در هر موقعیتی می توانید به کار ببرید.
The thought of us residing in utter blindness petrified me
تصور اینکه ما در نابینایی مطلق زندگی می کنیم مرا متحجر کرد!
Feel out of it
یکی از اصطلاحاتی که به معنی از حال خود خارج شدن است گاهی اوقات در فارسی این عبارت را به صورت "در باغ نبودن" ترجمه می کنم.
He just woke up from a night of heavy drinking and felt so out of it
او از یک خواب پس از مستی سنگین بیدار شد و احساس گیجی عجیبی داشت
Puzzle over
این عبارت به معنی فکر کردن بلند مدت و تلاش برای درک یک فرد است.
They puzzled over the question for quite a while
آنها مدتی در مورد این سوال گیج بودند
Ambivalent about
آیا تا به حال افرادی را دیده اید که یک حرف را می زنند و نظر دیگری را در ذهن دارند؟ به این جملات دو پهلو در زبان انگلیسی Ambivalent می گویند.
She is ambivalent to many things that may seem horrific to the reader
او نسبت به بسیاری از چیزهایی که ممکن است برای خواننده وحشتناک به نظر برسد ، دوپهلو است
کلام آخر
حالا که شما را به اصطلاحات و عبارات متداول بیان احساسات آشنا کردیم پیشنهاد می دهم آن دسته از زبان آموزانی که در دوره های آموزش مکالمه ی انگلیش کلینیک شرکت کرده اند این عبارات را در تمرین های خود به کار برده و تلاش کنند روند تمرینات خود را کمی متنوع کنند. ما در انگلیش کلینیک عباراتی را آموزش می دهیم که شما کمتر در کتاب های آموزشی با آن ها روبرو می شوید و تنها در صحبت های روزمره انگلیسی زبانان به کار رفته می شوند.
دوره اصطلاحات کلینیک زبان رفیعی
بیشتر بخوانید:
توصیف دوست به انگلیسی به همراه مثال و ترجمه
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید