لغات وسایل باغبانی به انگلیسی همراه با مثال
وسایل باغبانی به انگلیسی
امروزه در هر خانه ای شما می توانید ابزار باغبانی و گل و گیاه کاری را پیدا کنید. در زبان انگلیسی به باغبانی Gardening می گویند. در کشورهای انگلیسی زبان نیز این ابزار از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند به نحوی که در بسیاری از شهرهای استرالیا افراد با تهیه این ابزارها به جنگل و مناطق مختلف می روند و تلاش می کنند با کندن گیاهان گوناگون ، آن ها را در نزدیکی خانه خود بکارند. امروز قصد داریم نگاهی کلی به تمامی ابزار باغبانی نگاهی انداخته و آن ها را همراه با یک مثال به شما عزیزان آموزش دهیم.
اسم ابزار | معنی آن به فارسی | جمله انگلیسی | ترجمه فارسی |
Grass | چمن | A snake slithered across the grass. | مار روی چمن ها سر خورد. |
Flowerpot | گلدان | The water drained out of the flowerpot through the hole in the bottom. | آب از طریق سوراخ ته گلدان خارج می شود. |
Fence | حصار | The dog made a leap over the fence. | سگ از روی حصار پرید. |
Axe | تبر | A man used to wielding an axe fought best on foot. | مردی که عادت داشت تبر به دست بگیرد، بهترین مبارزه را با پای پیاده انجام می داد. |
Gardening gloves | دستکش باغبانی | I put on my gardening gloves and dig in the soil. | دستکشهای باغبانیام را میپوشم و بذرها را خاک میکنم. |
Rake | شن کش | It is his duty to rake the ashes out of the stove. | این وظیفه اوست که خاکستر را از اجاق گاز بیرون بیاورد. |
Hedge shears | قیچی پرچین | It includes loppers, hedge shears, branch saws and grass and garden shears. | این بسته شامل لوپر، قیچی پرچین، اره شاخه ای و قیچی چمن و باغ است. |
Gardening fork/ Digging fork | چنگال باغبانی/ چنگال حفاری | One of the prongs of the garden fork went through his foot. | یکی از شاخک های چنگال باغ از پایش گذشت. |
Gardener | باغبان | The gardener began to heap up the fallen leaves. | باغبان شروع به جمع کردن برگ های ریخته شد. |
Wheelie bin (U.K) – recycling bin (U.S) | سطل بازیافت | We put our wheelie bin out to be emptied every Thursday morning. | ما سطل زباله خود را بیرون می گذاریم تا هر پنجشنبه صبح تخلیه شود. |
Garden hose | شلنگ باغچه | Mrs. Morrell reached for a loop of garden hose. | خانم مورل یک حلقه شلنگ باغچه را برداشت |
Boots | چکمه | Rubber boots are impervious to water. | چکمه های لاستیکی در برابر آب غیر قابل نفوذ هستند. |
Watering can | آب پاش | The watering can was gritty metal with an ugly snub spout. | قوطی آبیاری فلزی شن و ماسه ای بود که دارای دهانه نازکی بود. |
Pruners/pruning shears | هرس / قیچی هرس | An old gardener was upon the lawn, with a pair of pruning shears, looking after some bushes. | باغبان پیری با یک قیچی هرس روی چمنزار بود و از چند بوته مراقبت می کرد. |
Plant pot | گلدان گیاه | Let’s make a hole in the bottom of each plant pot to let the water drain out. | بیایید کف هر گلدان گیاه را سوراخ کنیم تا آب آن خارج شود. |
Pruning saw | اره هرس | He had a chain saw and loppers. I brought along gloves and a curved pruning saw. | او یک اره زنجیری و دستگاه کاوشگر داشت. دستکش و اره هرس منحنی همراهم آوردم. |
Garden trowel | ماله باغچه | With my spade and trowel, I’ll dig his grave. | با بیل و مالهام قبرش را میکنم. |
Seeds | دانه ، بذر | The seeds will sprout in 3 days after they are sown. | بذرها 3 روز بعد از کاشت جوانه می زنند. |
Lawn mower | ماشین چمن زنی | We need a lawn mower to cut the grass. | برای کوتاه کردن چمن به ماشین چمن زنی نیازمندیم. |
Wheelbarrow | چرخ دستی (فرقون) | She trundled the wheelbarrow down the garden. | او چرخ دستی را به سمت پایین باغ پراند. |
Fertilizer | کود | The chemical fertilizer should be well dug in. | کود شیمیایی باید به خوبی حفر شود. |
Hoe | بیل زدن | I have to feed the chickens and hoe the potatoes. | باید به جوجه ها غذا بدهم و سیب زمینی ها را بیل بزنم. |
Earthworm | کرم خاکی | That chick pecks out an earthworm from the earth. | آن جوجه کرم خاکی را از زمین بیرون می زند. |
Apron | پیشبند | She tied an apron around her waist. | یک پیش بند به کمرش بست. |
Scythe | داس | He’s cutting grass with a scythe. | او دارد با داس علف می کند. |
Scissors | قیچی | She took a pair of scissors and cut the string. | او یک قیچی برداشت و رشته را برید. |
Bucket | سطل | He filled the bucket with water. | سطل را پر از آب کرد. |
Shed | کلبه باغبانی | I shut the shed door and wedged it with a log of wood. | در سوله را بستم و با یک کنده چوب در آن را گوه زدم. |
Ladder | نردبان | She placed the ladder under the window. | نردبان را زیر پنجره گذاشت. |
Spade | بیل | There was a garden spade in the shed. | یک بیل باغچه ای در آلونک بود. |
Sickle | داس | She bought herself a hoe and a sickle. | برای خودش یک بیل و یک داس خرید. |
Pitchfork | چنگال | She jerked upwards with the pitchfork. | او با چنگال به سمت بالا حرکت کرد. |
Shovel | بیل | She dug the foundation with a pick and shovel. | او فونداسیون را با کلنگ و بیل کنده بود. |
Tap | شیر آب | There was a tap at the door. | یک شیر آب دم در بود. |
مطالب مرتبط
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید