کلمات و اصطلاحات رایج مدرسه به زبان انگلیسی
بدون شک تمامی ما در مدارس حضور یافته ایم ولی چند لغت انگلیسی مرتبط با مدرسه را بلد هستیم؟ آیا زمانی که در حال استفاده از مداد نوکی یا برگه های مختلف هستیم معنی آن ها را به انگلیسی نیز بلد هستیم؟ مدرسه و ابزار آموزشی بخش بسیار مهمی از زندگی شخصی ما را تشکیل می دهند و از این رو قصد داریم امروز نگاهی دقیق و جزئی به لغات انگلیسی مرتبط با مدرسه بیاندازیم.
لغات مرتبط | معنی فارسی | مثال | ترجمه |
mathematics | ریاضیات | You will be glad to hear that I enjoy Mathematics now | شما خوشحال خواهید شد که بشنوید من اکنون از ریاضیات لذت می برم |
staple remover | منگنه کش | If the staples are small enough to work in a trigger-style staple remover like you might use to remove staples from paper, feel free to give it a shot. | اگر منگنهها به اندازهای کوچک هستند که میتوانند در یک منگنهگیر به سبک ماشهای کار کنند، همانطور که ممکن است برای جدا کردن منگنهها از کاغذ استفاده کنید، با خیال راحت به آن ضربه بزنید. |
yardstick | خط کش | By any yardstick, that's a large amount of money. | با هر معیاری، این مقدار زیادی پول است. |
construction paper | کاغذ نقاشی | Use stock paper or construction paper to put a coupon book together | از کاغذ استوک یا کاغذ نقاشی برای کنار هم قرار دادن یک کتاب کوپن استفاده کنید |
coloured pencil | مداد رنگی | It's not easy to achieve a natural look with a colored pencil | دستیابی به ظاهری طبیعی با مداد رنگی آسان نیست |
folder | پوشه | It printed from the web, and had a folder attached | از روی وب چاپ می شد و یک پوشه ضمیمه شده بود |
chalk | گچ | The teacher handed her a piece of chalk and asked her to write the answer on the chalkboard | معلم یک تکه گچ به او داد و از او خواست که پاسخ را روی تخته سیاه بنویسد |
bookcase | قفسه کتاب | A bookcase containing a dozen baseball trophies highlighted the far wall of the small room | یک قفسه کتاب حاوی دوازده جایزه بیسبال، دیوار دور اتاق کوچک را برجسته می کرد |
science | علوم پایه | Does any section of science consider time travel a possibility? | آیا هیچ بخشی از علم، سفر در زمان را امکان پذیر می داند؟ |
pencil pouch | جا مدادی | Whose pencil case is this? | این مداد مال کیست؟ |
clip | گیره یا پونس | The superstore concept has worked well for pet food and paper clips | مفهوم سوپراستور برای غذای حیوانات خانگی و گیره های کاغذ به خوبی کار کرده است |
ruler | خط كش | This ruler has one scale in centimeters and another in inches. | این خط کش یک مقیاس بر حسب سانتی متر و اینچ دارد. |
pencil case | جا مدادی | Next up is the bulging pencil case. | مورد بعدی، محفظه مدادی برآمده است. |
markers | ماژیک | He placed a marker where the ball had landed | او یک ماژیک را در جایی که توپ فرود آمده بود قرار داد |
stapler | منگنه | You will need to borrow or buy a big stapler , at least 15cm long | شما باید یک منگنه بزرگ به طول حداقل 15 سانتی متر قرض بگیرید یا بخرید |
paper punch | پانچ کاغذ | He's not makin or from any paper on which a paper punch is used. | او ساخته شده یا از هیچ کاغذی نیست که روی آن از پانچ کاغذ استفاده شده باشد. |
student | دانشجو | The soup, however, received mixed reviews from the students. | با این حال، این سوپ با نظرات متفاوتی از سوی دانشآموزان مواجه شد. |
recess | زنگ تفریح | Do you want to take a recess now for a moment? | الان میخوای یه لحظه استراحت کنی؟ |
history | تاریخ | But the Trung sisters are only remembered as part of history. | اما از خواهران ترونگ فقط به عنوان بخشی از تاریخ یاد می شود. |
whiteboard | تخته سفید | Our office was like a corridor with a whiteboard in it. | دفتر ما مانند یک راهرو بود که یک تخته سفید در آن بود. |
teacher | معلم | As a teacher, you seize opportunities to teach by example. | به عنوان یک معلم، شما از فرصت ها برای تدریس با مثال استفاده می کنید. |
clip board | کلیپ برد | The real crying shame is that the team can't throw out the Clip Board with the coach. | شرمساری واقعی این است که تیم نمی تواند کلیپ برد را با مربی بیرون بیاندازد. |
composition book | کتاب تمرین | She got up and wrote it down in a composition book. | او برخاست و آن را در یک کتاب ترکیب نوشت. |
principal | مدیر | Before the painter left, the principal had some parting words. | قبل از رفتن نقاش، مدیر مدرسه چند حرف جدایی زد. |
book | کتاب | The book is a wealth of little-known Daytona trivia. | این کتاب انبوهی از چیزهای بی اهمیت دیتونا است که کمتر شناخته شده است. |
magnifying glass | ذره بین | Everything is under a magnifying glass and has more attention to it. | همه چیز زیر ذره بین است و توجه بیشتری به آن دارد. |
memorize | حفظ کردن | The least motivated student can memorize 45 words in a row. | دانش آموز کم انگیزه نیز می تواند 45 کلمه را پشت سر هم حفظ کند. |
bookmark | نشانک | You can create tables, set bookmarks, and create footnotes. | می توانید جداول ایجاد کنید، نشانک تنظیم کنید و پاورقی ایجاد کنید. |
researcher | محقق | Some medical researchers believe that every disease has some genetic component. | برخی از محققان پزشکی معتقدند که هر بیماری دارای یک جزء ژنتیکی است. |
language | زبان | And so what if you don't speak the language? | و اگر به این زبان صحبت نکنید چه؟ |
rubber | پاک کن (بریتیش) | That's why they taste like soft, gray rubber. | به همین دلیل طعم پاک کن نرم و خاکستری را دارند. |
highlighter | هایلایتر | Take a highlighter and mark it up good in neon pink. | یک هایلایتر بردارید و آن را به رنگ صورتی نئون مشخص کنید. |
scissors | قیچی | Tell parents to give their children an art project with scissors. | به والدین بگویید یک پروژه هنری با قیچی به فرزندانشان بدهند. |
english | انگلیسی | Other English-speaking countries also have gairaigo we can adopt. | سایر کشورهای انگلیسی زبان نیز دارای gairaigo هستند که میتوانیم آن را بپذیریم. |
eraser | پاک کن (آمریکن) | Sure, just hand me the rule book and an eraser. | مطمئنا، فقط کتاب قوانین و یک پاک کن را به من بدهید. |
chalk board | تخته گچی | somebody got up and threw a chair at the chalk board. | یک نفر بلند شد و صندلی را به سمت تخته گچی پرتاب کرد. |
project | پروژه | A " yes " vote favors killing the project. | رای "بله" به نفع کشتن پروژه است. |
blackboard | تخته سیاه | You're supposed to look at the blackboard. | شما قرار است به تخته سیاه نگاه کنید. |
pen | خودکار | He bought a pen for his son | او برای پسرش یک خودکار خرید |
pins | گیره | You could hear a pin drop when he speaks to them. | وقتی با آنها صحبت می کند، می توانی صدای سوزن را بشنوی. |
gym | سالن ورزش | Frankly, none of this gym behavior befits a Southern lady. | صادقانه بگویم، هیچ یک از این رفتارهای باشگاهی شایسته یک خانم جنوبی نیست. |
memo pad | پد یادداشت | Action items can be recorded as tasks, events or notes within Memo Pad. | موارد اقدام را می توان به عنوان وظایف، رویدادها یا یادداشت ها در پد یادداشت ثبت کرد. |
pupil | شاگرد | Among his more notable pupils were Jack Nicholson and Warren Oates. | از شاگردان برجسته او جک نیکلسون و وارن اوتس بودند. |
paper | کاغذ | In his tiny palm was a folded piece of notebook paper. | در کف دست کوچکش یک تکه کاغذ دفترچه تا شده بود. |
ballpoint pen | قلم توپی | I changed the ink cartridges in my ballpoint pen | کارتریج های جوهر قلم توپم را عوض کردم |
palette | پالت نقاشی | He picked his brushes and palette | براش ها و پالت نقاشی را انتخاب کرد |
watercolors | آبرنگ | Margaret began experimenting with watercolor. | مارگارت شروع به آزمایش با آبرنگ کرد. |
classroom | کلاس درس | The children participate in the classroom discussion | بچه ها در بحث کلاس شرکت می کنند |
beaker | لیوان آزمایشگاه | The beaker also is cautiously filled with acidulated water up to a point beyond the edge of the platinum basin. | لیوان آزمایشگاه نیز با احتیاط با آب اسیدی تا نقطه ای فراتر از لبه حوضچه پلاتین پر می شود. |
assignment | تکلیف | The students were given a homework assignment | به دانش آموزان یک تکلیف داده شد |
printer | چاپگر | I need a new printer for my office | من به یک چاپگر جدید برای دفترم نیاز دارم |
looseleaf paper | کاغذ پانچ شده | A loose leaf is a piece of paper that is not bound in place, or available on a continuous roll, but typically punched so as to be organized in a ring binder | کاغذ پانچ شده ، تکه کاغذی است که در جای خود چسبانده نشده است، یا روی یک رول پیوسته موجود است، اما معمولاً طوری سوراخ شده است که در یک کلاسور حلقه ای سازماندهی شود. |
lecturer | مدرس | The head lecturer was sacked for seducing female students | مدرس ارشد به دلیل اغوای دانشجویان دختر برکنار شد |
poster paint | رنگ پوستر | We did not want to play outside in the rain with the other kids, so we entered our classroom unattended and found the poster paints | ما نمی خواستیم بیرون زیر باران با بچه های دیگر بازی کنیم، بنابراین بدون مراقبت وارد کلاس خود شدیم و رنگ پوستر را پیدا کردیم. |
sharpener | مداد تراش | The blade sharpener has its own wooden shed | مداد تراش دارای سوله چوبی مخصوص به خود است |
physical education | تربیت بدنی | Karen taught physical education, so she was in good shape | کارن تربیت بدنی تدریس می کرد، بنابراین او در وضعیت خوبی بود |
map | نقشه | The map revealed the location. | نقشه مکان را نشان داد. |
glue stick | چسب ماتیکی | A glue stick will not work for chipboard embellishments because glue sticks are made for adhering cardstock, patterned paper, or photos | چسب ماتیکی برای تزیینات نئوپان کار نمی کند زیرا چوب های چسب برای چسباندن مقوا، کاغذ طرح دار یا عکس ساخته شده اند. |
file folder | پوشه فایل | Most Windows programs will install themselves by default in the Program Files folder | اکثر برنامه های ویندوز به صورت پیش فرض در پوشه Program Files نصب می شوند |
lunch box | جعبه ناهار | I have a lunchbox bearing his face on it despite never eating a packed lunch in my life | من یک جعبه ناهار دارم که چهره او روی آن است، با وجود اینکه هرگز در عمرم ناهار بسته بندی شده نخورده ام. |
library | کتابخانه | She left the library to return Damian's phone | او کتابخانه را ترک کرد تا تلفن دامیان را پس بدهد |
chair | صندلی | He leaned forward in his chair | روی صندلیش به جلو خم شد |
paint brush | قلم مو رنگ | Hand the paintbrush up to Father on the ladder. | قلم مو را به پدر روی نردبان بدهید. |
backpack | کوله پشتی | Ashley slung her backpack on a chair. | اشلی کوله پشتی اش را روی صندلی آویزان کرد. |
graduate | فارغ التحصیل | She graduated with a degree in history. | او در رشته تاریخ فارغ التحصیل شد. |
protractor | نقاله | The class work on plain paper, drawing the triangle with the help of a protractor , then writing the commands below | کلاس روی کاغذ ساده کار می کند، مثلث را با کمک نقاله رسم می کند، سپس دستورات زیر را می نویسد. |
computer | کامپیوتر | A computer can do some tasks better than a person can | یک کامپیوتر می تواند برخی از وظایف را بهتر از یک شخص انجام دهد |
file holder | گیرنده فایل | I provided the user and the source link for the file holder below | من لینک کاربر و منبع را برای دارنده فایل در زیر ارائه کردم |
dividers | دیوایدر | A shred of privacy would be achieved with heavy cloth dividers. | با تقسیمکنندههای پارچهای سنگین میتوان به ذرهای از حریم خصوصی دست یافت. |
test tube | لوله آزمایش | Forget old notions of scientists pouring liquids from flasks into test tubes. | تصورات قدیمی دانشمندان در مورد ریختن مایعات از فلاسک ها در لوله های آزمایش را فراموش کنید. |
notebook | دفتر | In his tiny palm was a folded piece of notebook paper. | در کف دست کوچکش یک تکه کاغذ دفترچه تا شده بود. |
rubber bands | نوارهای لاستیکی | Tell your daughter to cut the rubber bands off the claws. | به دخترتان بگویید که نوارهای لاستیکی را از چنگال ها جدا کند. |
clock | ساعت | The clock in the Cotton Bowl was ticking above 35 minutes. | ساعت در کاسه پنبه بالاتر از 35 دقیقه بود. |
laptop | لپ تاپ | More than price, though, is behind laptops'popularity. | با این حال، بیشتر از قیمت، پشت محبوبیت لپتاپها قرار دارد. |
mechanical pencil | مداد نوکی | The company plans to focus on stic pens, markers, and mechanical pencils. | این شرکت قصد دارد بر روی خودکارهای چسبناک، نشانگرها و مدادهای مکانیکی تمرکز کند. |
geography | جغرافیا | Geography and voter turnout played a central role in the outcome. | جغرافیا و مشارکت رای دهندگان نقش اصلی را در نتیجه بازی داشتند. |
desk | میز مطالعه | Stainless-steel desk accessories and lighting are sold at Stimuli. | لوازم جانبی و نورپردازی میز استیل ضد زنگ در Stimuli فروخته می شود. |
gel pen | قلم ژلی | I have lots of unused gel pens that are not working. | من تعداد زیادی قلم ژل استفاده نشده دارم که کار نمی کنند. |
thumb tack | پونس | Thumb tacks also pose a hazard of ingestion and choking, where they may do serious harm. | انگشت شست نیز خطر بلعیدن و خفگی را به همراه دارد، جایی که ممکن است آسیب جدی وارد کند. |
crayons | مداد شمعی | The breakthrough comes when Joe gives Mary a box of crayons. | موفقیت زمانی اتفاق می افتد که جو به مری جعبه مداد رنگی می دهد. |
calendar | تقویم | Old Calendrists use the Julian calendar that dates from ancient Rome. | تقویم نویسان قدیم از تقویم ژولیانی استفاده می کنند که از روم باستان باز می گردد. |
ink | جوهر | Sometimes, it takes something bad to get a little ink, | گاهی اوقات برای بدست آوردن کمی جوهر چیز بدی لازم است، |
colored pencils | مداد رنگی | Shade in photocopies with colored pencils, if you so desire | در صورت تمایل با مداد رنگی فتوکپی کنید |
class clown | دلقک کلاس | There were no class clowns, no firebrands, no egos. | هیچ دلقک کلاسی وجود نداشت، هیچ آتش نشانی وجود نداشت، هیچ منیتی وجود نداشت. |
scotch tape | نوار چسب | First I put the Scotch tape I'd bought up in my office. | ابتدا نوار اسکاچ را که خریده بودم در دفترم گذاشتم. |
paper clip | گیره کاغذ | The superstore concept has worked well for pet food and paper clips. | مفهوم سوپراستور برای غذای حیوانات خانگی و گیره های کاغذ به خوبی کار کرده است. |
pad of paper | کاغذ | Why are pads of paper in the US almost invariably yellow? | چرا صفحات کاغذ در ایالات متحده تقریباً همیشه زرد هستند؟ |
compass | قطب نما | If the compass works, it's on to Tokyo. | اگر قطب نما کار کند، به سمت توکیو می رود. |
pencil sharpener | مداد تراش | The box-set includes pencil sharpener collectibles and a 48-page booklet and poster. | این جعبه شامل مجموعه های مداد تراش و یک کتابچه و پوستر 48 صفحه ای است. |
glue | چسب | I certainly feel it's the glue of a production. | من مطمئناً احساس می کنم که چسب یک تولید است. |
pencil | مداد | Pedraza said, later remembering she had to sharpen the pencils. | پدرازا گفت، بعداً به یاد آورد که باید مدادها را تیز می کرد. |
spiral notebook | دفتر فنری | He painted on found poster board and discarded spiral notebook paper. | او روی تخته پوستر پیدا شده و کاغذهای دفتر مارپیچ دور انداخته نقاشی می کرد. |
مطالب بیشتر
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید