اصطلاحات معماری به زبان انگلیسی با ترجمه فارسی
اصطلاحات معماری به زبان انگلیسی با ترجمه فارسی
امروزه بسیاری از فارغ التحصیلان در رشته معماری قصد دارند به منظور ادامه تحصیل یکی از کشورهای اروپایی را انتخاب کرده و به این کشورها مهاجرت کنند. اولین قدم برای مهاجرت و ادامه تحصیل در رشته معماری، داشتن اطلاعات دقیق از اصطلاحات و لغاتی است که در این رشته محبوب به کار میرود. از آنجایی که در کلاسها و دورههای آموزش زبان انگلیسی، لغات تخصصی کمتر به زبان آموزان آموزش داده میشود، در این پست قصد داریم همراه با شما دنبال کنندگان کلینیک تخصصی رفیعی به صورت کامل نگاهی به اصطلاحات رایج معماری انداخته و از نقطه نظرات مختلف، این مباحث را ارزیابی کنیم.
چرا باید با اصطلاحات معماری به انگلیسی آشنا شویم؟
هر حرفه ای، خواه معماری و یا شغلی که متضمن تفکر خلاق باشد، شامل کلمات/عبارات خاصی است که باعث می شود تفاوت های ظریف آن به وضوح بیان شود. چنین عباراتی با هم ترکیب می شوند و واژگان حرفه ای را که بخش اصلی یک علم را تشکیل می دهند، می سازند. در حالی که چند وقتی است گفته می شود که معماری با روزنامه نگاری ترکیب شده است، ضروری است که در مورد واژگان معماری صحبت کنیم.
پس از انتخاب رشته ای که در آن هنر بیان ضروری است، معماران نوپا باید این مسئولیت را به عهده بگیرند تا با واژگان معماری آشنا شوند. این مطمئناً به درک دقیق پروپوزال به مشتری کمک می کند. یک عبارت مطمئناً می تواند با توجه به درک کاربر نهایی شکل بگیرد. با این حال، لغات خاصی وجود دارند که در ساختار خاص خود هستند و از این رو نمی توان آنها را جایگزین کرد. برخی از کلمات خاص برای ترکیب، سبک و ادراک وجود دارد که میتوان آنها را در فرهنگ لغت بصری خود جای داد. واژگان معماری نیز از نامگذاری خاصی تشکیل شده است. تحت تاثیر همین مسئله است که در طی چند سال گذشته یادگیری لغات تخصصی معماری، یکی از اصول اولیه این علم شده است و شما به عنوان زبان آموز و دنبال کننده این رشته، وظیفه دارید مفاهیم این علم را به صورت علمی به زبان انگلیسی آموزش ببینید.
اصطلاحات پلان معماری به انگلیسی
یکی از اصول اولیه برای کارهای معماری، داشتن لغتنامه دقیق در مورد پلان معماری میباشد که در طی چند وقت اخیر زبان آموزانی که برای مهاجرت به کلینیک تخصصی رفیعی مراجعه میکنند، درخواست این لغت نامه را از ما دارند. در این بخش تلاش کردیم برای شما همراهان همیشگی فهرستی از لغات جامع پلان معماری را استخراج کرده و در اختیار شما قرار دهیم
پلان طبقه همکف |
Ground Floor Plan |
پلان طبقه اول |
First Floorplan |
پلان طبقه دوم |
Second Floorplan |
پلان طبقه سوم |
Third Floorplan |
پلان زیر زمین |
Basement Plan |
پلان تیپ |
Typical Plan |
پلان موقعیت ساختمان |
Site Plan |
پلان موقعیت محل |
Situational |
پلان پارکینگ |
Parking Plan |
پلان پیلوت |
Pilot Plan |
پلان آکس بندی |
Axis Plan |
پلان ستون گذاری |
Column Plan |
پلان فونداسیون |
Foundation Plan |
پلان بام |
Roof Plan |
پلان مبلمان |
Decoration Plan |
برش |
Section |
نما |
Building Facade |
حیاط |
Court yard |
اتاق خواب |
Bed Room |
اتاق نشیمن |
Living Room |
لغت نامه معماری انگلیسی به انگلیسی
از آنجایی که معماری به یکی از اصلیترین علوم هنر تبدیل شده است، بعضی از انتشارات تصمیم گرفتهاند لغتنامه تخصصی این رشته را در اختیار کاربران قرار دهند و همین مسئله نیز سبب شده ما از بهترین نمونههای این دیکشنریها را جهت دانلود در اختیار شما قرار دهیم
پادکستهای اصطلاحات معماری به انگلیسی
امروزه استفاده از فایلهای صوتی و تصویری در آموزش، یکی از نکات مثبت به حساب میآید و شما میتوانید با استفاده از این امکانات فرایند یادگیری خود را وارد مرحله جدیدی کنید. پادکستهای معماری که به زبان انگلیسی پخش میشوند، اصطلاحات و لغات بسیار منحصر به فرد را در اختیار شما قرار میدهند و میتوانید در ساختار دقیق این لغات را آموزش ببینید. در این بخش قصد داریم تعدادی از مهمترین پادکست های ارائه شده به زبان انگلیسی را برای شما معرفی کرده و کمک کنیم تجربه بهتری در حین یادگیری داشته باشید
- How will the world change over the next 20 years?
- How to build a house from scratch
- Decor8 podcast
- Design:ED Podcast: the on-air leaders
- Minimalist interior design from Esencia Minimalista
- How to stand out in interior design
- An inspiring videopodcast about architecture
فهرست کامل اصطلاحات معماری به زبان انگلیسی
پس از تمامی این موارد بهتر است حالا نگاهی به مهمترین اصطلاحات و لغات معماری به زبان انگلیسی انداخته و همراه با معنی دقیق شما را در راستای یادگیری این لغات کمک کنید
abutment |
تکیه گاه |
arcade |
گذرگاه طاقدار |
architectonic |
مانند معماری، مربوط به فن معماری یا ساختمان اثر ادبی |
articulation |
بندگاه، بست، لولا |
Building Information Modeling |
مدلسازی اطلاعات ساختمان |
biomimicry |
زیست الگو |
bracket |
طاقچه دیوار کوب |
building envelope |
پوش ساختمان |
cladding |
(فلزکاری) روکش کاری |
cloister |
راهرو سر پوشیده |
colossal |
نظم معماری بر اساس ستون های چند سطحی |
composite |
کامپوزیت |
cornice |
قرنیز |
cradling |
چهارچوب معمارى |
curvilinear |
دارای خطوط منحنی |
denticulate |
دندانه دار، کنگره دار، مضرس |
diagram |
وانگار، نگاره، رونگار |
diastyle |
ستون هایی که با سه قطر از هم جدا شده اند |
diminish |
(معماری) کم کم باریک کردن یا شدن |
dipteral |
دو رده ستون دار |
drum |
بلوک های استوانه ای سنگی که یک ستون را تشکیل می دهند |
elevation |
نمایشی به مقیاس از نمای خارجی یک ساختمان یا سازه |
eurythmy |
معماری هم اهنگی و تقارن ساختمان |
facade |
نما |
fenestration |
طرز قرارگیری در و پنجره در ساختمان، روزن گزینی |
filler |
مواد با هم ترکیب می شوند تا آنها را ارزان تر یا سبک تر کند |
flamboyant |
وابسته به مکتب معماری گوتیگ |
floor plan |
پلان طبقه |
floriated |
ساختار معماری با تزئینات مبتنی بر گل و برگ |
fluting |
طرح شیاری، طرح قاشقی، طرح خیاره ای |
foliation |
شیار حفر شده در ستون |
folly |
سازهای که عمداً بهعنوان یک زینت ساخته شده است تا به عنوان یک مکالمه یا برای جلب توجه یک منظره باشد. |
form |
فرم |
galilee |
ورودی محراب |
galleria |
یک تفرجگاه یا دادگاه مرکزی که معمولاً یک مرکز خرید را به دو قسمت جدا می کند |
ground plan |
پلان همکف |
hexastyle |
ایوان شش ستونى |
hierarchy |
اهمیت یک فرم یا فضا از نظر اندازه، شکل یا قرارگیری آن نسبت به فرم ها و فضاهای دیگر، بر اساس میزان قابل توجه بودن آنها. |
high-pitched |
سقفی با شیب های بلند و کج. |
hip |
زاویه خارجی که در آن اضلاع شیب دار سقف به هم می رسند. |
homogeneous |
یک ساختار معماری متشکل از قطعاتی که همگی از یک ماهیت یا نوع هستند یا به صورت یکنواخت به نظر می رسند |
hypostyle |
(دارای سقفی که توسط چند ردیف ستون نگهداری شود مانند ایوان چهل ستون در اصفهان) ستون دار، دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون، ستون دار |
imbricate |
سفاله ای، روی هم قرار گرفته |
intercolumniation |
بین ستونی |
joggle post |
(نجاری) تیر چند تکه، دیرک چندتکه |
juncture |
نقطه اتصال |
juxtaposition |
پهلوی هم گذاری، مجاورت |
lancet |
طاق مورب متعلق به سبک گوتیک، به شکل نوک یک نیزه. |
lead holder |
یک ابزار نقشه کشی مکانیکی که در آن معماران می توانند از انواع مختلف سرب برای ایجاد انواع مختلف خطوط استفاده کنند |
lierne |
یک دنده کوتاه که تقاطعهای دندههای اولیه را به هم متصل میکند، نماینده طاقکاری گوتیک |
lintel |
قطعه افقی (از چوب، سنگ، فلز) که قسمت فوقانی یک دهانه را تشکیل می دهد و یک سازه را نگه می دارد |
listed building |
یک ساختمان رسمی شناخته شده و حفاظت شده با علایق تاریخی یا معماری خاص |
loggia |
ایوان، مهتابی |
massing |
توده |
member |
بخشی از یک ساختمان یا سازه |
merge |
ترکیب کردن، یا متحد شدن به طوری که تمایزات را محو کند و شبیه آنچه در اطراف آن است به نظر برسد. |
module |
واحد اندازه گیری متعارف که برای تنظیم بخش های مختلف یک کل اتخاذ می شود |
naos |
بخش مرکزی یک پناهگاه یونانی و قصد داشت مجسمه خدا را در معبد مصری دریافت کند |
order |
تناسبات، اشکال و تزئینات هر قسمت ساخته شده در ارتفاع (دوریک، یونی، قرنتی، توسکانی و مرکب) |
orientation |
موقعیت یک سازه بر اساس محور شرق به غرب |
parti |
سازماندهی تصمیمات پشت طرح یک معمار، که به عنوان یک نمودار اساسی یا یک بیانیه ساده ارائه می شود |
piloti |
شمع های چوبی که به طور سنتی به داخل زمین رانده می شوند و در نظر گرفته شده اند تا ساختمانی خارج از آب یا بالای زمین را نگه دارند |
polychromy |
رنگ آمیزی |
post and lintel |
معماری تیر و ستون |
postiche |
زیور مجسمه که در یک دکوراسیون معماری نقش بسته است |
profile |
نمایش یک شی در کانتور یا طرح کلی |
prostyle |
معابدی که فقط یک ردیف ستون در جلو دارند |
pulvinate |
منحنی محدب، با تورم |
queen post |
عضو کششی در یک خرپا که می تواند دهانه های طولانی تری نسبت به پایه شاه داشته باشد |
rampant |
عنصری که مایل است و طوری چیده شده است که شیب ایجاد کند |
rendering |
هنر ایجاد تصاویر یا انیمیشن های سه بعدی به منظور نشان دادن ویژگی های یک طرح معماری |
respond |
ستونی که به دیوار چسبانده شده و طاق یا لنگه ای را نگه می دارد. |
return |
یک ویژگی معماری که زاویه ای را با قسمت اصلی تشکیل می دهد |
rhythm |
تکرار الگوی عناصر در فضا، تکرار خطوط، اشکال، فرم ها یا رنگ ها |
ribbon development |
خانه هایی که در یک ردیف پیوسته در امتداد جاده اصلی ساخته شده اند، با دسترسی های فردی |
rise |
ارتفاع یک سازه معماری |
rusticate |
یک روش سنگ تراشی که به لطف اتصالات بزرگ برای جدا کردن بلوک ها استفاده می شود و با طرحی بافت تزئین شده است. |
scale |
چگونه اندازه عناصر مختلف معماری بر اساس یک استاندارد مرجع با یکدیگر ارتباط دارند. |
sexpartite |
طاق دنده ای که به شش قسمت تقسیم می شود (یا متشکل از) با دو دنده مورب و سه دنده عرضی. |
shaft |
ستون یا عضو سازه ای است که یک دنده طاق را بین سرستون و پایه نگه می دارد. |
shell |
بخشی که فضای خارجی سازه یک ساختمان را از فضای داخلی جدا می کند. |
soffit |
قسمت زیرین یک عنصر معماری، متفاوت از پایه. |
spatiality |
هر چیزی که مربوط به، شامل، یا داشتن ماهیت فضا برای قرار دادن و اندازه گیری یک ساختار معماری در فضا باشد. |
stilts |
بندهایی که نیاز به تکیه گاه از پایین دارند تا زمانی که سنگ کلید در جای خود قرار گیرد، این سطحی است که یک طاق یا طاق از این تکیه بلند می شود. |
storey |
سازه یا ساختمانی برای ایستادن در فاصله بالاتر از سطح زمین، پایههای عمودی بین ستون و فنر. |
stria |
طبقه یا سطح یک ساختمان یا سازه معماری که می تواند مورد استفاده مردم قرار گیرد. |
stringer |
یک کانال باریک، مجموعه ای از نوارهای موازی روی یک سازه. |
stylobate |
تیر افقی بلندی است که برای مقاصد سازه ای، حمایت از اعضای متقاطع در کف یا سقف استفاده می شود. |
subbase |
پایه ای است که ستونی را نگه می دارد، با قالب، پایه و قرنیز در اطراف محیط ساختمان. |
summertree |
پایینترین قسمتی است که روی زیرسطح گذاشته میشود که لایه پایه روی آن قرار دارد تا از پمپاژ خاکهای ریزدانه و زیربنایی جلوگیری کند. |
supercolumnar |
سنگی در بالای ستون، اسکله یا دیواری که دیوار، طاق، لنگه را بالای شکاف یا دهانه نگه می دارد. |
surbase |
یک ستون بالای دیگری یا بالای ستون قرار می گیرد. |
sustainable |
بالاترین قسمت یک پایه در بالای پایه یک سازه. |
symmetry |
سازه و فرآیندهای مربوط به این سازه، از نظر زیست محیطی و انرژی کارآمد، به منظور تضمین تعادل اکولوژیکی ساختمان. |
tailpiece |
عنصری که میتوانیم آن را به دو قسمت تقسیم کرده و بدون هیچ چیزی فراتر از آن، کاملاً روی هم قرار دهیم. |
tectonics |
قطعه ای که انتهای آن را تشکیل می دهد و در دیوار تعبیه شده است. |
texture |
علم یا هنر ساخت و ساز، از جمله شکل دادن، تزئینات، یا مونتاژ مواد. |
truncated |
ساختاری که به یک سطح داده می شود و با اندازه، شکل، نور و نسبت اجزای معماری بازی می کند. |
uniformity |
برش با تفریق بخش قابل توجهی. |
مطالب مرتبط پیشنهادی:
اصطلاحات دکوراسیون داخلی به انگلیسی
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید