کلمات مرتبط با برنامه های تلویزیونی، فیلم و سینما و موسیقی به زبان انگلیسی
فیلم ها را می توان به چند ژانر مختلف تقسیم کرد. فیلمهای اکشن و هیجان انگیزی که مملو از صحنه های هیجانی و دلهره آور است و یا فیلم هایی که در آن اتفاق های ترسناکی وجود دارند که باعث میشوند ما بر روی صندلیهایمان میخکوب شویم. در این بین کمدی هایی نیز مانند سریال فرندز هستند که ما را می خندانند و در نهایت نیز درام وارد صحنه می شود که به نشان دادن تجارب زندگی باعث گریه ما می شود. در این بین صنعت سینما حاوی اصطلاحات و لغات خاصی است که دانستن آن ها کمک می کند شما درک عمیق تری از این فیلم ها داشته باشید. در این بخش قصد داریم نگاهی به پر کاربردترین اصطلاحات رایج در این صنعت بیاندازیم.
لغت به انگلیسی | معنی لغت | کاربرد آن در جمله | ترجمه مثال به فارسی |
script | اسکریپت / متن | Two writers collaborated on the script for the film. | دو نویسنده در فیلمنامه این فیلم با یکدیگر همکاری کردند. |
soundtrack | موسیقی متن | The soundtrack is not in sync with the picture. | موسیقی متن با تصویر هماهنگ نیست. |
actor | بازیگر | He was a spectator rather than an actor on the stage of the world | او به جای بازیگری در صحنه جهان تماشاگر بود |
film | فیلم | He's interested in making films about war. | او به ساخت فیلم در مورد جنگ علاقه مند است. |
producer | تهیه کننده | the producer of the play He is the director and producer | تهیه کننده نمایش کارگردان و تهیه کننده است |
director | کارگردان | You're a vital asset and the director knows it. | شما یک دارایی حیاتی هستید و کارگردان آن را می داند. |
special effect | جلوه ویژه | As the neatly ironed shirt billows out a special effect signifies the effects of Bold. | همانطور که پیراهن تمیز اتو شده خوش جلوه است جلوه ویژه نشان دهنده صحنه های مهم است. |
score | نمره | I know the score and it's my choice. | من نمره را می دانم و این انتخاب من است. |
cameraman | فیلمبردار | I was being filmed by a cameraman using official ORTF camera | یک فیلمبردار با دوربین رسمی ORTF از من فیلمبرداری می کرد |
editor | ویرایشگر | Some sensible observations by the editor were added to the original biography | برخی از نظرات معقول ویراستار به بیوگرافی اصلی اضافه شد |
blooper | بلوپر/پشت صحنه/ سوتی | Boy, did my boss make a blooper today | پسر، آیا رئیس من امروز سوتی داده است ؟ |
box office | گیشه | The movie was both a critical and a box-office success, and featured cutting edge special effects for the time. | این فیلم هم از نظر منتقدان و هم در گیشه موفق بود و جلوه های ویژه آن زمان را به نمایش می گذاشت. |
cast | بازیگران | He was cast as a college professor. | او به عنوان استاد کالج انتخاب شد. |
choreographer | طراح رقص | Lea Anderson is a choreographer who believes in making dance accessible. | لی اندرسون طراح رقصی است که به قابل دسترس کردن رقص اعتقاد دارد. |
cinema | سینما | She never goes to the cinema. | او هرگز به سینما نمی رود. |
movie theater | تئاتیر | The movie theater holds 500 people | سالن سینما 500 نفر گنجایش دارد |
critic | منتقد | The newspaper has been the most consistent critic of the government. | این روزنامه پیگیرترین منتقد دولت بوده است. |
dubbing | دوبله | The dubbing is bad too and the travelers from the future get some really awful American geezer dubbing them | دوبله هم بد است و مسافرانی که از آینده میآیند، با دوبلههای بسیار افتضاح آمریکایی مواجه میشوند. |
extra | بخش اضافه | Do you want a job as a movie extra in a major Texas epic? | آیا می خواهید به عنوان یک فیلم اضافی در یک فیلم حماسی بزرگ تگزاس شغلی داشته باشید؟ |
flashback | فلاش بک | I'm sure that a flashback would be more fun. | من مطمئن هستم که فلش بک سرگرم کننده تر خواهد بود. |
flash-forward | فلش رو به جلو | Benford's surgeon wife, Olivia, sees the man from her flash forward at the hospital where she works while her little girl struggles to deal with her own flash forward experience. | همسر جراح بنفورد، اولیویا، مرد را از فلاش فوروارد خود در بیمارستانی که در آن کار میکند، میبیند در حالی که دختر کوچکش تلاش میکند تا با تجربه فلش فوروارد خودش کنار بیاید. |
hairstylist | آرایشگر | If you're not ready to relax and be patient while your hairstylist does her magic, then you might want to choose a style that isn't that complicated | اگر آماده نیستید تا زمانی که آرایشگرتان جادوی خود را انجام می دهد استراحت کنید و صبور باشید، ممکن است بخواهید مدلی را انتخاب کنید که چندان پیچیده نباشد. |
lighting | روشنایی | He prefers natural lighting for his photography. | او نور طبیعی را برای عکاسی خود ترجیح می دهد. |
negative | نگاتیو دوربین | reading negative film is required for making letterpress printing plate. | خواندن فیلم نگاتیو برای ساخت بشقاب چاپ لترپرس الزامی است. |
outtake | صحنه ای که در فیلم نهایی حذف شده | The band released some outtakes (included here) under the title " See You In Court! | گروه برخی از موارد را تحت عنوان "در دادگاه می بینمت!" منتشر کرد |
premiere | نخستین نمایش یک نمایشنامه | Rossini's work had its premiere at the Paris Opera | اولین کار روسینی در اپرای پاریس بود |
sequel | سری ، سه گانه | The new film is a sequel to the very successful comedy that came out five years ago. | فیلم جدید دنباله ای بر کمدی بسیار موفقی است که پنج سال پیش اکران شد. |
puppeteer | عروسک گردان | On the way out, I was given a tape of the thing being manipulated by a professional movie puppeteer | در راه خروج، نواری از چیزی که توسط یک عروسکباز حرفهای فیلم دستکاری میشد به من دادند |
reel | رول دوربین | I punched him on the chin, sending him reeling backwards. | با مشت به چانه اش زدم و او را به عقب فرو بردم. |
scene | صحنه | The play's opening scene takes place in the courtyard. | صحنه افتتاحیه نمایش در حیاط می گذرد. |
stunt man | مرد بدلکار | He was a stuntman ; but, he held a contempt of danger. | او یک بدلکار بود. اما، او خطر را از بین برد. |
subtitle | زیر نویس | The subtitle of the article appears to contain a slight misprint | به نظر می رسد که زیرنویس مقاله حاوی یک اشتباه چاپی است |
synopsis | خلاصه | The programme gives a brief synopsis of the plot. | این برنامه خلاصه ای از داستان را ارائه می دهد. |
studio | استودیو | A large crowd was gathered outside the studio | جمعیت زیادی بیرون استودیو جمع شده بودند |
squib | نمایش کوتاه و طنزآمیز | The party was a bit of a damp squib | مهمانی کمی طنزآمیز بود |
sound effect | افکت صوتی | The collision sound effect is excellent, but I found it difficult to make the saber detect a collision every time | جلوه صدای برخورد عالی است، اما تشخیص برخورد سابر هر بار برای من دشوار بود |
voice over | صداگذاری | The voice-over was quite hard as we kept on stuttering at times and we had to start all over again. | صداگذاری بسیار سخت بود زیرا ما گاهی اوقات به لکنت زبان ادامه میدادیم و مجبور بودیم همه چیز را از نو شروع کنیم. |
writer | نویسنده | The writer of the best essay will win a prize | نویسنده بهترین مقاله برنده جایزه خواهد شد |
zoom in | بزرگنمایی | At the beginning of the film, the camera zooms in to show two people sitting by the side of a river. | در ابتدای فیلم، دوربین با بزرگنمایی دو نفر را نشان می دهد که در کنار رودخانه نشسته اند. |
action movie | فیلم اکشن | Our teenage boys love watching action movies. | پسران نوجوان ما عاشق تماشای فیلم های اکشن هستند. |
cast | هنرپیشه | It had a good cast, but the story wasn't very interesting. | بازیگران خوبی داشت اما داستان چندان جالب نبود. |
comedy | کمدی | Let's see a comedy and have a good laugh. | یک کمدی ببینیم و خوب بخندیم. |
documentary | مستند | How can you eat junk food after seeing that documentary Super Size Me? | چگونه می توانید بعد از دیدن مستند Super Size Me غذای ناسالم بخورید؟ |
drama | سبک درام | Maria loves legal dramas with lots of courtroom scenes. | ماریا عاشق درام های حقوقی با صحنه های دادگاه فراوان است. |
entertainment | سرگرمی | Airlines offer plenty of entertainment on their flights these days. | خطوط هوایی این روزها سرگرمی های زیادی را در پروازهای خود ارائه می دهند. |
family movie | فیلم خانوادگی | Which entertainment company made the family movies Cinderella and 101 Dalmatians? | کدام شرکت سرگرمی فیلم های خانوادگی سیندرلا و 101 دالماسی را ساخته است؟ |
genre | ژانر. دسته | For film class we had to compare movies from two different genres, such as comedy and horror. | برای کلاس فیلم مجبور شدیم فیلمهای دو ژانر مختلف مانند کمدی و ترسناک را با هم مقایسه کنیم. |
horror movie | فیلم ترسناک | If you love horror movies, you've got to see Fright Night. | اگر عاشق فیلم های ترسناک هستید، باید Fright Night را ببینید. |
movie star | ستاره سینما | Movie stars earn millions of dollars every time they play a role. | ستاره های سینما هر بار که نقشی را بازی می کنند میلیون ها دلار به دست می آورند. |
plot | قسمت اول | It was a good film, but the plot was difficult to follow at times. | فیلم خوبی بود، اما در بعضی مواقع دنبال کردن داستان سخت بود. |
sci-fi | علمی تخیلی | Have you seen that sci-fi film Interstellar yet? | آیا تا به حال آن فیلم علمی تخیلی میان ستاره ای را دیده اید؟ |
multiplex | مالتی پلکس | In the later years of his life he was engaged in developing a system of multiplex telegraphy. | در سالهای آخر زندگیاش، او مشغول توسعه سیستم تلگراف چندگانه بود. |
to book the seats /tickets | رزرو صندلی / بلیط | I'd happily book a seat for every new menu. | من با خوشحالی برای هر منوی جدید یک صندلی رزرو می کنم. |
to give thumbs up | نظر مثبت داشتن | A big US oil company has given the thumbs up to the president's energy plan. | یک شرکت بزرگ نفتی ایالات متحده طرح انرژی رئیس جمهور را تایید کرده است. |
to pan something | انتقاد کردن از یک چیز | He panned the camera along the row of faces | او دوربین را در امتداد ردیف چهره ها حرکت داد |
to take your seats | صندلی خود را پیدا کردن | the House of Commons refused to allow him to take his seat although he had been duly elected | مجلس عوام به او اجازه نداد که در کرسی خود بنشیند، اگرچه او به درستی انتخاب شده بود |
general release | پخش عمومی | The film's general release is Friday. | اکران عمومی فیلم جمعه است. |
مطالب بیشتر
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید