لوگو انگلیش کلینیک
اسامی لباس ها به زبان انگلیسی

اسامی لباس ها به زبان انگلیسی

03/09/27 13 دقیقه برای مطالعه 8438

یادگیری در مورد لباس همیشه برای زبان آموزان مخصوصا بانوان امری سرگرم کننده بوده است! پوشیدن و خریدن لباس یکی از تفریح هایی است که افراد در هر سنی به انجام دادن آن ابراز علاقه می کنند از این رو اگر یکی از اصلی ترین وظایف زبان آموزان فارغ از اینکه در چه سنی و شرایط هستند یادگیری این لغات و اصطلاح است. لباس ها انواع مختلفی دارند که به چندین شکل نیز دسته بندی می شوند از این رو در این پست تلاش خواهد شد برای شما زبان آموزان عزیز تمامی لباس ها را همراه با دسته بندی خاص معرفی کرده و همراه با یک مثال توضیح دهیم.

 

لیست تمامی بدلیجات

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Sunglasses

عینک آفتابی

He lowers his sunglasses to peer out with his brown eyes.

عینک آفتابی‌اش را پایین می‌آورد تا با چشمان قهوه‌ای‌اش نگاه کند.

Apron

پیشبند

They had duck tape on the corners and no ring apron.

در گوشه ها نوار اردک داشتند و پیش بند حلقه ای نداشتند.

Necklace

گردنبند

My husband gave me a $ 25, 000 diamond necklace.

شوهرم یک گردنبند الماس 25000 دلاری به من داد.

Watch

ساعت

He wears a wristwatch with an irritating bleep

او یک ساعت مچی با صدای ناخوشایند می بندد

Socks

جوراب

I put on a new pair of nylon socks

یک جفت جوراب نایلونی جدید پوشیدم

Tie

کراوات

He was wearing a suit and tie

کت و شلوار و کراوات پوشیده بود

Bow tie

کراباته پاپیونی

He looked so hot in his suit and bow tie

با کت و شلوار و پاپیونش خیلی داغ به نظر می رسید

Purse

کیف پول

a golf tournament with a million dollar purse I left my purse at home, so I can't buy anything after all

یک تورنمنت گلف با کیف یک میلیون دلاری کیفم را در خانه گذاشتم، بنابراین نمی توانم چیزی بخرم

Ring

حلقه

How can you be allergic to a gold ring?

چگونه می توان به انگشتر طلا حساسیت داشت؟

Gloves

دستکش

He pulls on latex gloves and scours the counter with cleaner.

او دستکش های لاتکس را می کشد و پیشخوان را با پاک کننده تمیز می کند.

Scarf

روسری

she tucked her woolly scarf around her neck

روسری پشمی اش را دور گردنش انداخت

Umbrella

چتر

I put up my umbrella

چترم را باز کردم

Boots

چکمه

I'm going to christen my new walking boots on Saturday.

من روز شنبه می خواهم کفش های پیاده روی جدیدم را تعمید بدهم.

Mittens

دستکش

Cotton mittens will prevent the baby from scratching his own face

دستکش های نخی از خراشیدن صورت کودک جلوگیری می کند

Stockings

جوراب ساق بلند

The stockings were hung by the chimney

جوراب ها از دودکش آویزان شده بود

Earmuffs

گوش بند

Sarah  picked up a pair of black earmuffs and placed them over her ears and slipped on a pair of black leather gloves as Alli started the target machine.

سارا یک جفت گوش‌بند مشکی را برداشت و روی گوش‌هایش گذاشت و در حالی که آلی ماشین مورد نظر را راه‌اندازی کرد، روی یک جفت دستکش چرمی مشکی لغزید.

Hair clip (U.K) – Bobby pin (U.S)

گیره مو (بریتانیا) – سنجاق بابی (ایالات متحده)

her hair was bobby-pinned up

موهایش را با سنجاق بالا کشیده بود

Hair band

تل مو

She points out a hairband on the pavement

او به بند مو روی پیاده رو اشاره می کند

Safety pin

سنجاق قفلی

The mine had a safety pin which was removed right before the deployment

مین دارای یک سنجاق ایمنی بود که درست قبل از استقرار برداشته شد

Pocket watch

ساعت جیبی

He is drawn as a young, cheerful man wearing a trench-coat and glancing at his pocket-watch

او به عنوان یک مرد جوان و شاد ترسیم شده است که کتی به تن دارد و به ساعت جیبی خود نگاه می کند.

 

انواع کلاه

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Beanie

کلاه عرقچین

He's wearing a beanie with a propeller on top.

او یک کلاه عرقچین با ملخ در بالا پوشیده است.

Cap

کلاه لبه دار

He picked his cap up from the floor and stuck it back on his head

کلاهش را از روی زمین برداشت و دوباره روی سرش 'bhaj

Beret

کلاه گرد و نرم پشمی

a soldier wearing the light blue beret of the United Nations

سربازی که کلاه آبی روشن سازمان ملل را پوشیده است

Straw hat

کلاه حصیری

The town was once home to the world's largest straw hat factory

این شهر زمانی محل استقرار بزرگترین کارخانه کلاه حصیری جهان بود

Derby hat

کلاه دندانی

He wore a derby hat and a black overcoat buttoned across the chest.

او یک کلاه دندانی به سر داشت و یک کت مشکی که دکمه های روی سینه را بسته بود.

Helmet

کلاه ایمنی

Spaniard was standing in the dim light of the hall, dressed in sombre black armor; but the red plumes danced on his helmet

اسپانیایی در نور کم سالن ایستاده بود و زره سیاه تیره پوشیده بود. اما پرهای قرمز روی کلاه خود می رقصیدند

Top hat

کلاه مردانه استوانه ای

Around a table sit a woman and two men in top hats.

دور یک میز یک زن و دو مرد با کلاه مردانه استوانه ای نشسته اند.

Mortar board

کلاه چتر گوش دانشکده

The students donned robes and mortarboards for graduation.

دانش آموزان برای فارغ التحصیلی، روپوش و کلاه چتر گوش دانشکده پوشیدند.

 

لباس نوزاد

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Overalls

لباس های یک تیکه

He changed his overalls for a suit

او لباس های یک تیکه خود  را عوض کرد

Mittens

دستکشی که چهار انگشت در یک جا و انگشت شست جدا گانه است

He had also lost his left mitten

دستکش چپش را هم گم کرده بود

Beanie

کلاه عرقچین مانند که جلوی آن سایبان دارد

He usually wears his trademark gray crown beanie

او معمولاً کلاه عرقچین خاکستری علامت تجاری خود را می پوشد

Baby apron

پیش بند بچه

He wadded the apron into a ball.

پیش بند را به صورت توپ درآورد.

Socks

جوراب

 He took his shoes and socks off

   کفش و جورابش را در آورد

Diaper

پوشک

The youngest child was wearing a soiled diaper

کوچکترین بچه یک پوشک کثیف پوشیده بود

Singlet

زیرپیراهنی و رکابی

He 's very tall and well built and arrived in a singlet vest

او بسیار قد بلند و خوش اندام است و با جلیقه تکی وارد شده است

Shoes

کفش

She bought a pair of shoes.

او یک جفت کفش خرید.

Safety pin

سنجاق قفلی

He wears a safety pin in his nose and has two earrings on every ear

او یک سنجاق قفلی در بینی خود دارد و در هر گوش دو گوشواره دارد

 

لباس مردانه

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Sweater

ژاکت

She grabbed her sack of clothes and scrambled into jeans and a sweater

کیسه لباس هایش را برداشت و شلوار جین و ژاکت را در هم ریخت

Shirt

پیراهن

I ran a marathon for that shirt

من برای آن پیراهن یک مسابقه دو ماراتن دویدم

Jeans

شلوار جین

you'll find plenty of distressed denim in jeans and jackets

در شلوار جین و ژاکت‌های جین فراوانی خواهید دید

Gloves

دستکش

She wore long gloves with her gown.

او با لباس خود دستکش های بلند می پوشید.

Suit

کت و شلوار

I bought a suit

کت و شلوار خریدم

Hawaiian shirt

پیراهن هاوایی

The bar is very informal, with all the employees wearing Hawaiian shirts

بار بسیار غیررسمی است و همه کارمندان پیراهن هاوایی به تن دارند

Singlet

زیرپوش مردانه

He 's very tall and well built and arrived in a singlet vest

او بسیار قد بلند و خوش اندام است و با جلیقه تکی وارد شده است

Business shoes

کفش های مردانه رسمی

The forest officers wore leather Business shoes and office clothes and carried sugar candies in their pockets.

افسران جنگل کفش های رسمی و لباس اداری چرمی می پوشیدند و قندان را در جیب خود حمل می کردند.

Flip flops

دمپایی لا انگشتی

Sofia slipped on oversized flip-flops Traci dug out of one of the closets.

سوفیا روی دمپایی های بزرگی که تریسی از یکی از کمدها بیرون آورده بود، لیز خورد.

Cardigan

ژاکت کش باف پشمی

Grace pulled her cardigan tightly about herself.

گریس ژاکت کش باف پشمی اش را محکم روی خودش کشید.

Sport shoes

کفش ورزشی

The company's non-vehicle-related activities include the manufacture of sports shoes and winemaking.

فعالیت های غیر مرتبط با خودرو این شرکت شامل تولید کفش های ورزشی و شراب سازی است.

Bow tie

پاپیون

Enter, on stubby legs and wearing a bow tie, the incomparable Henri.

هانری بی نظیر، با پاهای کلفت و با یک پاپیون وارد شوید.

Sleeveless shirt

پیراهن بدون آستین

She wears a pink sleeveless shirt with ribbons tied to it on both sides

او یک پیراهن بدون آستین صورتی به تن دارد که در دو طرف آن نوارهایی بسته شده است

Vest

جلیقه

She stripped out of her vest and hid her bag under the sink.

جلیقه اش را در آورد و کیفش را زیر سینک پنهان کرد.

Long-sleeve top

تاپ آستین بلند

I woke up early in the morning, put on a long-sleeved shirt and drove to the edge of the field to gather corncobs

صبح زود از خواب بیدار شدم، پیراهن آستین بلندی پوشیدم و به سمت لبه مزرعه رفتم تا ذرت جمع کنم.

Polo shirt

پیراهن پولو (برند پولو) 

Today the uniform is back to a more muted green, and includes a white polo shirt

امروز یونیفرم به رنگ سبز کمرنگ‌تری بازگشته است و شامل یک پیراهن پولو سفید است

Jumper

بلوز

She wore a jumper that reeked of her own body odor.

او بلوز پوشیده بود که بوی بدن خودش را می داد.

Trench coat

بارانی

His trench coat was too heavy for her to lift by the time he finished stowing his gear.

بارانی او برای او سنگین تر از آن بود که زمانی که او انبار کردن وسایل خود را به پایان رساند نمی توانست بلند کند.

Bathrobe

لباس حمام

Betsy reached for a bathrobe and I pulled on my jeans

بتسی دستش را به سمت حمام برد و من شلوار جینم را پوشیدم

Cargo pants

شلوار شش جیب

His cargo pants lay on the bed beside him

شلوار باری اش روی تخت کنارش دراز کشیده بود

Swimsuit

لباس شنا

She was a good swimmer in her blue swimsuit.

او با مایو آبی خود شناگر خوبی بود.

Belt

کمربند

He wore a belt with a large brass buckle.

او یک کمربند با سگک بزرگ برنجی بسته بود.

Underpants

زیر شلواری

He must have special underpants to carry those big balls around.

او باید زیر شلواری مخصوص حمل آن توپ های بزرگ را داشته باشد.

Waistcoat

جلیقه

a man's sleeveless garment worn underneath a coat.

لباس بدون آستین مردانه که در زیر کت پوشیده شده است.

Pullover

پلیور

He was wearing a dark pullover and trousers or jeans, and drove a dark car.

او یک پیراهن پلیور و شلوار یا شلوار جین تیره پوشیده بود و یک ماشین تیره را می راند.

Umbrella

چتر

We bought an umbrella on the sidewalk that fit both of us underneath it.

ما یک چتر در پیاده رو خریدیم که هر دوی ما زیر آن قرار داشت.

Scarf

روسری

Emma wore a fringed scarf round her neck.

اما یک روسری حاشیه‌دار دور گردنش بسته بود.

Sunglasses

عینک آفتابی

Her sunglasses were perched on her head

عینک آفتابی اش روی سرش بود

Glasses

عینک

He needed glasses , but he wouldn't admit it.

او به عینک نیاز داشت، اما قبول نکرد.

Boots

چکمه

he led her to the window seat and kicked off his boots .

او را به سمت صندلی پنجره هدایت کرد و چکمه هایش را به پا کرد.

Wallet

کیف پول

We see not what is in the wallet behind.

ما آنچه در کیف پشتی است نمی بینیم.

Handbag

کیف دستی

The girl bought a nice handbag.

دختر یک کیف دستی خوب خرید.

 

اسامی لباس زنانه

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Wedding dress

لباس عروسی

She looked magnificent in her wedding dress

او در لباس عروسش باشکوه به نظر می رسید

Sweater

ژاکت

She grabbed her sack of clothes and scrambled into jeans and a sweater

کیسه لباس هایش را برداشت و شلوار جین و ژاکت را در هم ریخت

T-shirt

تی شرت

He was dressed in a pair of baggy camouflage trousers, a blue-and-white hooped T-shirt and an unbuttoned flak jacket

او در یک جفت شلوار استتار گشاد، یک تی شرت حلقه دار آبی و سفید و یک ژاکت فلک باز شده بود.

Sheath dress

پیراهن کوتاه 

She's wearing a fabulous black silk sheath dress and satin shoes.

پیراهن کوتاه 

Gym clothes

لباس های بدنسازی

Dusty rose to pull on his gym clothes.

رز برای پوشیدن لباس های باشگاهش بلند شد.

Bra

سینه بند

I put on my bra and pants.

سوتین و شلوارم را پوشیدم.

Tank top

تاپ رکابی

My tank top kept falling off my shoulders as we flew down the stairs.

وقتی از پله‌ها پایین می‌رفتیم تاپ رکابیم از روی شانه‌هایم می‌افتاد.

Shorts

شورت

He wears a pair of shorts.

او یک شلوارک می پوشد.

Hoodie

سویت شرت یا همان هودی

He wears a red hoodie and white capri pants

او یک هودی قرمز و یک شلوار کاپری سفید به تن دارد

Jeans

شلوار جین

you'll find plenty of distressed denim in jeans and jackets

در شلوار جین و ژاکت‌های جین فراوانی خواهید دید

Long coat

کت بلند

He wore a long coat and a large sombrero (you usually just saw his nose sticking out from under it) that hid his gadgets.

او یک کت بلند و یک سامبررو بزرگ پوشیده بود (معمولاً بینی او را از زیر بیرون زده بود) که وسایلش را پنهان می کرد.

Uniform

لباس فرم

She was wearing a buff uniform.

او یونیفرم بوفه پوشیده بود.

Coat

کت

She put on her coat, hat, and gloves, and then she went outside

کت و کلاه و دستکشش را پوشید و بعد رفت بیرون

Dress pants

شلوار

In the team hotel, players are required to wear collared shirts, dress pants and dress shoes.

در هتل تیم، بازیکنان ملزم به پوشیدن پیراهن یقه دار، شلوار مجلسی و کفش مجلسی هستند.

Swimsuit

لباس شنا

She was a good swimmer in her blue swimsuit.

او با مایو آبی خود شناگر خوبی بود.

Long-sleeve top

تاپ آستین بلند

She wears a tight, long-sleeved tunic and a cloak ("palla") drawn over her shoulders.

او یک تونیک تنگ و آستین بلند می پوشد و یک شنل ("پالا") روی شانه هایش کشیده شده است.

Skirt

دامن

She straightened her skirt and surveyed the overall effects in the mirror

او دامن خود را صاف کرد و تأثیرات کلی را در آینه بررسی کرد

Hat

کلاه

She was wearing a red hat.

کلاه قرمزی بر سر داشت.

 

لباس های زمستانی به زبان انگلیسی

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

Sweater

ژاکت

And knits aren't reserved solely for sweaters any more.

و بافتنی‌ها دیگر فقط برای ژاکت‌ها در نظر گرفته نمی‌شوند.

Gloves

دستکش

She wore long gloves with her gown

او با لباس خود دستکش های بلند می پوشید

Fleece jacket

ژاکت پشمی

You'll bake in that fleece jacket!

شما در آن ژاکت پشم گوسفند پخته خواهید شد!

Jeans

شلوار جین

you'll find plenty of distressed denim in jeans and jackets.

در شلوار جین و ژاکت‌های جین فراوانی خواهید دید.

Mittens

دستکش

"He said : ` Grab your earmuffs and mittens.

گفت: گوش بند و دستکشت را بگیر.

Scarf

روسری

A heavy woolen scarf hid most of his face.

یک روسری پشمی سنگین بیشتر صورتش را پنهان می کرد.

Socks

جوراب

a pair of yellow socks

یک جفت جوراب زرد

Trench coat

بارانی

On leaving she sees a rack full of trench coats and umbrellas.

هنگام خروج، قفسه ای پر از کت و چتر می بیند.

Jacket

ژاکت

"he put his hand in his jacket pocket"

"دستش را در جیب کتش فرو کرد"

Long coat

کت بلند

He swept in wearing his long coat and stood at the back of the hall.

کت بلندش را پوشید و پشت سالن ایستاد.

Long-sleeve top

تاپ آستین بلند

He wears a yellow long sleeve top under a blue jacket, blue pants, yellow shoes, and a grey belt.

او یک تاپ آستین بلند زرد زیر یک ژاکت آبی، شلوار آبی، کفش زرد و یک کمربند خاکستری می پوشد.

Boots

چکمه

a shoeblack who cleans the guests' shoes in a hotel

یک واکس زن که کفش‌های مهمانان را در هتل تمیز می‌کند

Earmuffs

گوش بند

Earmuffs are objects designed to cover a person's ears for protection.

گوش بند وسایلی هستند که برای محافظت از گوش افراد طراحی شده اند.

Cardigan

ژاکت کش باف پشمی

A cardigan is a knitted woollen sweater that you can fasten at the front with buttons or a zip.

ژاکت کش باف پشمی یک ژاکت پشمی بافتنی است که می توانید آن را در قسمت جلو با دکمه یا زیپ ببندید.

 

نام لباس های تابستانی

اسم انگلیسی لباس

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه فارسی

T-shirt

تی شرت

She wore a white T-shirt with what looked like her DNA on the front

او یک تی شرت سفید پوشیده بود که در جلوی آن چیزی شبیه به DNA او بود

One-piece bathing suit

مایو یک تکه

The one-piece swimsuit will remain popular with designers for as long as women avoid gyms and suffer childbirth

مایو یک تکه تا زمانی که خانم‌ها از باشگاه‌های ورزشی دوری می‌کنند و از زایمان رنج می‌برند در بین طراحان محبوب خواهد ماند.

Hawaiian shirt

پیراهن هاوایی

The bar is very informal, with all the employees wearing Hawaiian shirts

میز بار بسیار غیررسمی است و همه کارمندان پیراهن هاوایی به تن دارند

Sunglasses

عینک آفتابی

Her sunglasses were perched on her head

عینک آفتابی اش روی سرش بود

Swim trunks

مایو مردانه

I need a new pair of swimming trunks

من به یک جفت مایوی مردانه جدید نیاز دارم

Straw hat

کلاه حصیری

He wears a straw hat and has an immense sense of humour.

او کلاه حصیری بر سر دارد و حس شوخ طبعی زیادی دارد.

Polo shirt

پیراهن پولو

It was Yancey, clad in boots, Jeans and a light blue polo shirt

یانسی بود، با چکمه، شلوار جین و یک پیراهن پولو آبی روشن

Bikini

بیکینی

I am preparing for my summer holiday but can't find the right bikini to suit my shape

من برای تعطیلات تابستانی خود را آماده می کنم، اما نمی توانم بیکینی مناسبی پیدا کنم که متناسب با اندامم باشد

Shorts

شورت

He was wearing some old shorts and a grubby T-shirt.

چند شورت کهنه و یک تی شرت کثیف پوشیده بود.

Tank top

زیرپوش رکابی

My tank top kept falling off my shoulders as we flew down the stairs.

وقتی از پله‌ها پایین می‌رفتیم تاپ من مدام از روی شانه‌هایم می‌افتاد.

 

مطالب پیشنهادی

مکالمه خرید لباس به زبان انگلیسی


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic