جهت ها به انگلیسی (جغرافیایی و چپ و راست و...)
جهت ها به انگلیسی (جغرافیایی و چپ و راست و...)
وقتی در کشوری هستید که آن را به درستی نمیشناسید، حتی اگر نقشه هم داشته باشید، امکان دارد به راحتی در طول سفر گم شوید. بنابراین بسیار لازم است که بدانید چگونه مسیرها را به زبان انگلیسی بپرسید و در نتیجه بتوانید به مقصد خود برسید. علاوه بر این، یکی از اصلی ترین سوالاتی که در آزمون آیلتس از شما پرسیده می شود، در مورد توضیح نقشه است که باید اطلاعات دقیقی از جهات اصلی داشته باشید. از این رو ما قصد داریم همراه با شما نگاهی به مسیرهای اصلی که از آن ها به عنوان directions یاد می کنند، بیاندازیم.
جهت های جغرافیایی به انگلیسی
در زبان انگلیسی به جهت های جغرافیایی cardinal directions می گویند و البته مخفف هر یک از جهات را بر روی گوشی موبایل خود مشاهده می کنید. در زبان انگلیسی برای گفتن شمال از لغت North، برای جنوب از لغت South، برای نشان دادن غرب از West و برای شرق از لغت East استفاده می کنند. هر یک از این لغات مانند عکس زیر با یک مخفف نشان داده می شوند، به این معنی که شما برای نشان دادن شمال در نقشه از N ، برای جنوب از S و به همین ترتیب برای نشان دادن غرب از W و شرق از E استفاده می کنید.
The adventurous explorers traveled from the south to the north, experiencing changing landscapes along the way.
کاوشگران ماجراجو از جنوب به شمال سفر کردند و مناظر در حال تغییر را در طول مسیر تجربه کردند.
The sun sets in the west, casting a warm glow across the horizon.
خورشید در غرب غروب می کند و درخششی گرم در سراسر افق می تاباند.
The ancient map depicted unexplored lands to the east, igniting the curiosity of many.
نقشه باستانی، سرزمین های ناشناخته را در شرق به تصویر می کشید و کنجکاوی بسیاری را برانگیخت.
The compass needle pointed firmly towards the north, guiding the sailors through stormy seas.
سوزن قطب نما محکم به سمت شمال نشانه رفته بود و ملوانان را در میان طوفانهای دریایی راهنمایی می کرد.
در کنار این چهار جهت، ما دارای چهار جهت تلفیقی (Ordinal Directions) نیز هستیم که از دقیقا مانند زبان فارسی از آنها استفاده می کنیم. به عنوان مثال در زبان انگلیسی به منظور گفتن شمال غربی از Northwest، برای شمال شرقی از Northeast استفاده می کنیم. برای بیان دو جهت جنوب شرقی و جنوب غربی به ترتیب دو عبارت Southwest و Southeast را به کار می بریم. به مثال های پیش رو دقت کنید؛
The quaint village was nestled in the northeast, surrounded by lush forests and serene lakes.
این دهکده عجیب، در شمال شرقی قرار داشت و اطراف آن را جنگل های سرسبز و دریاچه های آرام احاطه کرده بود.
Hikers set off to conquer the rugged trails in the northwest, hoping to reach the mountain's peak.
کوهنوردان برای فتح مسیرهای ناهموار شمال غربی به امید رسیدن به قله کوه به راه افتادند.
The scorching sun blazed in the sky as they ventured into the arid desert of the southwest.
هنگامی که آنها به بیابان خشک جنوب غربی می رفتند، خورشید سوزان در آسمان می درخشید.
The serene beach resort offered stunning views of the ocean in the southeast direction.
استراحتگاه ساحلی آرام، مناظر خیره کننده ای از اقیانوس را در جهت جنوب شرقی ارائه می دهد.
جهت ها در زبان انگلیسی
حالا که همراه با شما نگاهی به جهت های اصلی در زبان انگلیسی انداختیم، بهتر است جهت های مختلف را نیز بررسی کرده و همراه با مثال کمک کنیم بتوانید راحت تر آدرس دهی را انجام دهید.
Front & Back
« front » به معنى بودن رو به روى چيزى است; "back " دقیقا مخالف این عبارت است و به معنی پشت می باشد. در اینجا چند نمونه اساسی از نحوه استفاده از این کلمات در مسیرها وجود دارد:
The bookstore is to the front of the park.
The police station is to the back of the park.
Left & Right
"Left" به سمت چپ اشاره دارد، در حالی که "Right" به سمت راست اشاره دارد.
You’ll find the hotel on the left.
Turn right at the stop sign.
Far & Close
"Far" به این معنی است که چیزی از جایی که اکنون هستید فاصله زیادی دارد. " Close " به این معنی است که چیزی در این نزدیکی است.
The Metropolitan Museum of Art is pretty far from here.
But Mount Rainier is close.
In front of & Behind
اگر شی در "In front of" چیزی باشد، به این معنی است که آن در جلوی آن شی قرار دارد. اگر جسمی در «Behind» چیزی باشد، در پشت واقع است.
The library is in front of the grocery store.
The grocery store is behind the library.
Up & Down
"Up " می تواند به جهت بالا یا افزایش ارتفاع اشاره داشته باشد. "Down" به جهت پایین یا کاهش ارتفاع دلالت دارد.
I like looking up at the sky. [Direction of the sky]
Take the elevator up to the third floor. [Increase in elevation]
Don’t look down! [Direction of the ground]
The ball slid down the ramp. [Decrease in elevation]
Over & Under
«Over» به عبور از بالای چیزی و «Under» به عبور از زیر چیزی اشاره دارد.
Cross over the John F. Kennedy Memorial Bridge.
Pass under the bridge and then turn left.
Across from & Next to
اگر جسمی در "Across from " چیزی باشد، به این معنی است که مستقیماً از دور با آن روبرو است (معمولاً با چیزی در بین آنها، مانند جاده یا دریاچه). اگر چیزی در «Next to» چیزی باشد، یعنی در کنار آن قرار دارد.
Barbara’s house is across from Sara’s.
Jill sat next to Bill in class.
away from
این عبارت به فاصله چیزی از موقعیت دیگر، چه از نظر فاصله قابل اندازه گیری یا زمان، اشاره دارد.
The Grand Canyon is about one-hundred and thirty-five miles away from the Horseshoe Bend.
The pizzeria is about five minutes away from the apartment.
Across the street from
وقتی شخصی از این عبارت استفاده می کند، به این معنی است که مکان مورد نظر شما یک خیابان از آن جسم یا شی جدا شده است.
Across the street from the apartments, you’ll find the ice cream shop.
The ranch is across the street from the high school.
By the intersection
«intersection» مکانی است که جادهها معمولاً از چهار جهت مختلف به هم میپیوندند و وسایل نقلیه از هر جاده باید منتظر بمانند تا بپیچد یا به جلو ادامه دهد. این عبارت نشان می دهد که مکان مورد نظر شما نزدیک یک تقاطع است.
Around the corner
" Around the corner" به گردش به چپ یا راست در گوشه اشاره دارد.
Drive around the corner, and you’ll find the music shop.
The Gettysburg National Military Park is just around the corner.
Up/down the road
اغلب اوقات، مردم به شما می گویند که از جاده بالا یا پایین بروید. «بالا» رفتن از جاده معمولاً به معنای رفتن در جهتی است که بالاترین سطح را دارد (مثلاً کمی سربالایی)، و «پایین» رفتن از جاده معمولاً به معنای رفتن در جهت مخالف است.
The next gas station is just up the road.
Go back down the road a few miles to find the rest stop.
Near the
این عبارت به این معنی است که مکانی که به دنبال آن هستید از مکان ذکر شده دور نیست.
The Bronx Museum of the Arts is near the Yankee Stadium.
St. Patrick’s Cathedral is near the Rockefeller Center in New York.
To the right/left of
To the right/left of یک عبارت رایج برای استفاده با نشانهها است. این عبارت بدان معنی است که شما باید در یک مکان خاص یا در نزدیکی یک جسم خاص به راست یا چپ بپیچید. همچنین میتوان از آن برای نشان دادن محل نگاه کردن، مانند مثالهای زیر، استفاده کرد.
There’s a sign to the right of the road.
If you look to the left of the mountain, you can see an airplane.
Close to the
این عبارت عملاً به معنای "نزدیک به ___" است و دقیقاً به همین صورت استفاده می شود.
The fire station is close to the main road.
Stay close to the freeway exits.
In front of/Behind the
« In front of/» بودن به معنای حضور در مقابل آن است. "Behind the" بودن به معنای پشت سر آن بودن است. این عبارت زمانی استفاده می شود که به شما اطلاع دهد که چیزی در رابطه با چیز دیگری کجا قرار گرفته است.
You pay for your tickets in front of the arena.
The supermarket is behind the cafe.
بیشتر بخوانید:
مقیاس های اندازه گیری به زبان انگلیسی
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید