اسامی لوازم برقی خانه به زبان انگلیسی
بسیاری از پیشرفتهای فنی در زمینه لوازم خانگی پس از اختراع لامپ توسط توماس ادیسون در سال 1879 دنبال شد. چند سال بعد، برند سینگر چرخ خیاطی برقی خانگی را معرفی کرد. به دنبال آن اتو برقی سبک وزن و همچنین «ثور» اولین ماشین لباسشویی برقی در سال 1901 ساخته شد. اولین جاروبرقی متحرک در سال 1905 اختراع شد، اما به دلیل وزن 45 کیلوگرم، عملکرد خوبی نداشت. سه سال بعد، اولین دستگاه قهوه جوش برقی قهوه ظاهر شد. در سال 1910، اجاق برقی، یخچال برقی خانگی و رادیوهایی با تیونر وارد بازار شد. این سال ها بیش از یک قرن می گذرد و روز به روز به اقلام برقی داخلی خانه افزوده می شود حالا در این بخش ما می خواهیم برای شما عزیزان همراه با مثال مهم ترین اقلام وسایل آشپزخانه را برای شما عزیزان به زبان انگلیسی آورده و همراه با مثال کابرد آن ها را در زبان انگلیسی آموزش دهیم.
لوازم برقی به انگلیسی | لوازم برقی به فارسی | مثال | ترجمه مثال |
air conditioner | تهویه کننده هوا | Some left to stay with friends or relatives who had air conditioners. | برخی رفتند تا پیش دوستان یا اقوامشان که کولر داشتند بمانند. |
alarm clock | ساعت زنگدار | It is as if an alarm clock has awakened all of nature. | انگار یک ساعت زنگ دار تمام طبیعت را بیدار کرده است. |
answering machine | دستگاه پاسخگو تلفن | Another check of the answering machine 10 minutes after the first message. | 10 دقیقه بعد از اولین پیام منشی تلفنی یک مرتبه دیگه بررسی شد. |
barbecue grill | منقل کبابی برقی | at home I might put a steak on the barbecue grill. | در خانه ممکن است استیک را روی کباب پز قرار دهم. |
BBQ grill | کباب پز باربیکیو | We need to get some more charcoal for the barbecue grill | برای کباب پز باید مقداری زغال بیشتر تهیه کنیم |
blender | مخلوط کن | In a food processor or blender, blend mixture until smooth. | در غذاساز یا مخلوط کن، مواد را هم بزنید تا یکدست شود. |
blow dryer | سشوار | No mop or blow dryer is big enough for Candlestick Park. | هیچ موپ یا سشوار برای پارک کندل استیک به اندازه کافی بزرگ نیست. |
burglar alarm | دزدگیر | Seventy percent of the homes are equipped with burglar alarms, Winkel said. | وینکل گفت که 70 درصد خانه ها مجهز به دزدگیر هستند. |
calculator | ماشین حساب | So, we were smart enough to invent the pocket calculator. | بنابراین، ما آنقدر باهوش بودیم که ماشین حساب جیبی را اختراع کنیم. |
camera | دوربین | Anyone who can hold and point a camera can do it! | هر کسی که بتواند دوربینی را در دست بگیرد و به سمت آن بگیرد، می تواند این کار را انجام دهد! |
can opener | در بازکن برقی | standing there with my can opener, I grew a little red-faced | وقتی با درب قوطی بازکنم آنجا ایستاده بودم، کمی قرمز شدم |
CD player | سی دی پلیر | The salesman quickly pointed to a small button near the CD player. | فروشنده به سرعت به دکمه کوچکی نزدیک دستگاه پخش سی دی اشاره کرد. |
ceiling fan | پنکه سقفی | Ceiling fans are one of the easiest ways to reduce cooling bills. | پنکه های سقفی یکی از ساده ترین راه ها برای کاهش هزینه های سرمایش است. |
cell phone | تلفن همراه | GM to Offer a New Reason to Keep the Cell Phone On | جنرال موتورز دلیل جدیدی برای روشن نگه داشتن تلفن همراه ارائه می دهد |
clock | ساعت | Trouble is, the clock hasn't even been activated. | مشکل اینجاست که ساعت حتی فعال نشده است. |
clothes dryer | خشک کن لباس | Clothes dryers are one of the more costly home appliances to operate. | خشک کن لباس یکی از پرهزینه ترین لوازم خانگی برای کار است. |
clothes washer | لباسشویی | Purchases of home appliances like clothes washers and dryers trailed off. | خرید لوازم خانگی مانند ماشین لباسشویی و خشک کن به پایان رسید. |
coffee grinder | آسیاب قهوه | Puree peppers in a coffee grinder until they become a fine powder. | فلفل ها را در آسیاب قهوه پوره کنید تا به پودر ریز تبدیل شوند. |
coffee maker | قهوه ساز | The kitchen has the same refrigerator, same microwave oven, same coffee maker. | آشپزخانه همان یخچال، اجاق مایکروویو و قهوه ساز را دارد. |
computer | کامپیوتر | A human player can play against a friend or the computer. | یک بازیکن انسانی می تواند در برابر یک دوست یا کامپیوتر بازی کند. |
convection oven | فر برقی | If you'd like to use different temperature settings, try a convection oven. | اگر میخواهید از تنظیمات دما متفاوت استفاده کنید، یک اجاق همرفتی را امتحان کنید. |
copier | دستگاه کپی | Sales of the company's mainstay analog copiers were flat. | فروش دستگاه های کپی آنالوگ اصلی شرکت ثابت بود. |
crock-pot | خوراک پز برقی | She cooks in a crock pot and toaster oven. | او در قابلمه و اجاق توستر آشپزی می کند. |
curling iron | فر کننده موی سر | I wanted to suggest that the lady put back that curling iron. | می خواستم به خانم پیشنهاد کنم که آن اتو فر کننده را دوباره بگذارد. |
dishwasher | ماشین ظرفشویی | His roommates were a brother, a car and a dishwasher. | هم اتاقی هایش یک برادر، یک ماشین و یک ماشین ظرفشویی بودند. |
doorbell | زنگ درب | He asks a friend to come by and ring the doorbell. | از یکی از دوستانش می خواهد که بیاید و زنگ خانه را بزند. |
dryer | خشک کن | The Sonics have become 12 cotton shirts in a hot dryer. | Sonics تبدیل به 12 پیراهن نخی در یک خشک کن داغ شده است. |
electric blanket | پتوی برقی | Some modern electric blankets use carbon fiber wires to heat the user. | برخی از پتوهای برقی مدرن از سیم های فیبر کربنی برای گرم کردن کاربر استفاده می کنند. |
electric drill | مته برقی | They said an electric drill was found after the Thursday night burglary. | آنها گفتند پس از سرقت شب پنجشنبه یک مته برقی پیدا شد. |
electric fan | پنکه برقی | Electric fans, some luxury automobiles and motorbikes, are also on the list. | پنکه های برقی، برخی از خودروهای لوکس و موتور سیکلت نیز در این لیست هستند. |
electric guitar | گیتار الکتریک | Once upon a time, electric guitars provided the soundtrack for a revolution. | روزی روزگاری گیتار الکتریک یک انقلاب را در موسیقی متن ایجاد کرد. |
electric keyboard | پیانو برقی | It is dark in the apartment when Gerald Stacy approaches his piano and electric keyboard. | وقتی جرالد استیسی به پیانو و کیبورد برقی اش نزدیک می شود، آپارتمان تاریک است. |
electric pencil sharpener | مداد تراش برقی | Marvin Chandler wonders how people survived before the electric toothbrush, the electric pencil sharpener and the electric carving knife. | ماروین چندلر تعجب می کند که چگونه مردم قبل از مسواک برقی، مداد تراش برقی و چاقوی حکاکی برقی زنده مانده اند. |
electric razor | ماشین ریش تراش | She is equally adept at discussing electric razors and personal-computer operating systems. | او به همان اندازه در بحث در مورد تیغ های برقی و سیستم عامل های کامپیوتر شخصی مهارت دارد. |
electric toothbrush | مسواک برقی | Among Gillette products on display were razor blades and an electric toothbrush. | در میان محصولات ژیلت به نمایش گذاشته شده، تیغ های تیغ و مسواک برقی وجود داشت. |
espresso maker | اسپرسو ساز | It was an espresso maker with no bells and whistles. | این یک اسپرسو ساز بدون زنگ و سوت بود. |
fan | پنکه | He cools himself in front of an electric fan | جلوی پنکه برقی خودش را خنک می کند |
fax machine | دستگاه فکس | Where there was a mail tray now there is a fax machine. | جایی که یک سبد پست وجود داشت، اکنون یک دستگاه فکس وجود دارد. |
fire alarm | زنگ خطر آتش | Locked areas are automatically deactivated if the fire alarm should go off. | اگر هشدار آتش خاموش شود، مناطق قفل شده به طور خودکار غیرفعال می شوند. |
fireplace | بخاری | Fireplaces in small spaces are another controversial subject with interior designers. | شومینه در فضاهای کوچک یکی دیگر از موضوعات بحث برانگیز با طراحان داخلی است. |
flashlight | چراغ قوه | We actually know where our flashlights and transistor radios are now. | ما در واقع می دانیم که چراغ قوه ها و رادیوهای ترانزیستوری ما اکنون کجا هستند. |
flatscreen TV | تلویزیون صفحه نمایش تخت | Everything in the tech industry, from wireless internet to flatscreen TVs, is in a constant state of flux because clever people are contributing innovations in mathematics and engineering. | همه چیز در صنعت فناوری، از اینترنت بیسیم گرفته تا تلویزیونهای صفحه تخت، دائماً در حال تغییر است، زیرا افراد باهوش در نوآوریهای ریاضی و مهندسی مشارکت دارند. |
food processor | غذاساز | Pure mixture with reserved cantaloupe juice in food processor or blender. | مخلوط خالص با آب طالبی رزرو شده را در غذاساز یا مخلوط کن ترکیب کن. |
freezer | فریزر | When the police opened the freezer, the steaks fell out. | وقتی پلیس در فریزر را باز کرد، استیک ها افتادند. |
furnace | آب گرم کن | Still, even an oil furnace can kill a sleeping family. | با این حال، حتی یک آب گرم کن می تواند یک خانواده خوابیده را بکشد. |
garbage disposal | دفع زباله | But I invariably harvested my " crops " down the garbage disposal. | اما من همیشه "محصولات" خود را از زباله ها برداشت می کردم. |
grill | کباب پز | Peeled shrimp, precooked on the grill for two to three minutes | میگوهای پوست کنده، از قبل روی گریل به مدت دو تا سه دقیقه پخته شده اند |
hair clippers | کلیپس مو | They have gradually displaced manual hair clippers in many countries. | آنها به تدریج در بسیاری از کشورها جابه جا شده اند. |
hair dryer | سشوار | The HeartMate is about the size and shape of a hair dryer. | HeartMate تقریباً به اندازه و شکل یک سشوار است. |
headphones | هدفون | Even using the headphones, it might be annoying to others. | حتی استفاده از هدفون ممکن است برای دیگران آزاردهنده باشد. |
heater | بخاری | Avoid a windowsill on top of a heater at all costs. | از قرار دادن طاقچه در بالای بخاری به هر قیمتی اجتناب کنید. |
hood | هود آشپزخانه | If I didn't have a bad knee I'd be up on the kitchen counter cleaning grease off the cooker hood. | اگر زانوی من بد نبود، روی پیشخوان آشپزخانه میرفتم و چربی هود اجاق گاز را تمیز میکردم. |
hot plate | گاز برقی | Hot plates can be used for traveling or in areas without electricity. | از گاز برقی می توان برای مسافرت یا در مناطقی که برق ندارند استفاده کرد. |
humidifier | دستگاه بخور | There are alternatives, like the humidifier the previous owners had. | جایگزینهایی مانند مرطوبکنندهای که صاحبان قبلی داشتند، وجود دارد. |
ice cream maker | بستنی ساز | Pour into an ice cream maker and process according to manufacturer's instructions. | داخل بستنی ساز بریزید و طبق دستور سازنده عمل کنید. |
iron | اتو | The shirt was scorched by the electric iron. | پیراهن با اتو برقی سوخته بود. |
kerosene heater | چراغ علاالدین | During the winter, it may be warmed sparingly with portable kerosene heaters. | در طول زمستان، ممکن است با بخاری های نفتی قابل حمل به مقدار کم گرم شود. |
lamp | لامپ | The little lamps have little plugs that plug into little outlets. | لامپ های کوچک دو شاخه های کوچکی دارند که به پریزهای کوچک وصل می شوند. |
lantern | فانوس | They used CB radios, read and wrote by lantern light. | آنها از رادیوهای CB استفاده می کردند، با نور فانوس می خواندند و می نوشتند. |
lawn mower | ماشین چمن زنی | A few companies are promising to unveil robotic lawn mowers within months. | چند شرکت قول داده اند تا ظرف چند ماه از ماشین چمن زنی روباتیک رونمایی کنند. |
light | لامپ | Far ahead was the light of a neighbor's house. | خیلی جلوتر چراغ خانه همسایه بود. |
microwave oven | اجاق مایکروویو | Heat in microwave oven on high power 1 1 / 2 minutes. | ۱/۲ دقیقه در مایکروویو با قدرت بالا گرم کنید. |
mixer | مخلوط کن | If using mixer, remove dough and shape into a disk. | در صورت استفاده از میکسر، خمیر را بردارید و به شکل دیسک در آورید. |
mousetrap | تله موش | Kirby refused to buy mousetraps for his rodent-infested digs. | کربی از خرید تله موش برای حفاری های آلوده به جوندگان خودداری کرد. |
oven | فر | Remove from the oven and serve warm or at room temperature. | از فر خارج کرده و گرم یا در دمای اتاق سرو کنید. |
percolator | قهوه جوش | Many drinkers disliked the coffee brewed by the common household percolator. | بسیاری از نوشیدنیها از قهوهای که توسط آبپاشکنندههای معمولی خانگی دم میشود، خوششان نمیآید. |
pressure cooker | زودپز | It was not an environment for a pressure cooker waiting to explode. | محیطی برای زودپز نبود که منتظر انفجار باشد. |
printer | چاپگر | They bought a computer, printer, fax and used furniture. | آنها یک کامپیوتر، چاپگر، فکس و مبلمان استفاده کردند. |
radio | رادیو | On the radio, local stations got in on the act. | در رادیو، ایستگاه های محلی وارد عمل شدند. |
record player | پخش کننده ضبط | Another automobile record player was manufactured by RCA from 1960 to 1961. | یکی دیگر از دستگاه های ضبط اتومبیل توسط RCA از سال 1960 تا 1961 ساخته شد. |
refrigerator | یخچال | Have food back in the refrigerator within two hours of serving. | ظرف دو ساعت پس از سرو غذا دوباره در یخچال قرار دهید. |
rotisserie | جوجه گردان | Rotisserie chicken companies are playing up their differences to attract customers. | شرکتهای جوجهگردان برای جذب مشتری، تفاوتهای خود را بازی میکنند. |
scale | ترازو برقی | The fisherman used a digital scale to weigh his catch. | ماهیگیر برای وزن کردن صید خود از ترازو دیجیتالی استفاده کرد. |
sewing machine | چرخ خیاطی | One place we saw had 60 ironing boards and 60 sewing machines. | یک جایی که دیدیم 60 میز اتو و 60 چرخ خیاطی داشت. |
smoke detector | تشخیص دهنده دود | Newborn said there were smoke detectors upstairs, which had alerted the residents. | نیوبرین گفت که در طبقه بالا دستگاه های تشخیص دود وجود دارد که به ساکنان هشدار داده است. |
stapler | منگنه | Then he covered the top with a paper bag and stapled. | سپس روی آن را با یک کیسه کاغذی پوشاند و منگنه کرد. |
stereo | استریو | They take the stereo, but they leave the Jasper Johns. | آنها استریو را می گیرند، اما جاسپر جانز را ترک می کنند. |
stove | اجاق گاز | In less than four weeks, the hot stove boils over. | در کمتر از چهار هفته، اجاق گاز داغ می جوشد. |
telephone | تلفن | Leader did not return repeated telephone calls to his Manhattan office. | لیدر به تماس های تلفنی مکرر خود با دفتر خود در منهتن پاسخ نداد. |
television | تلویزیون | Why not bring it to television, adding sight and sound? | چرا آن را به تلویزیون نمی آورید و تصویر و صدا را اضافه نمی کنید؟ |
timer | تایمر | The fate of part-timers isn't so clear. | سرنوشت کارمندان پاره وقت چندان روشن نیست. |
toaster | توستر | Hey, even your toaster is plug-and-play. | سلام، حتی توستر شما هم به صورت پلاگین و بازی است. |
toaster oven | اجاق توستر | Together, those take up more room than a toaster oven by far. | آنها با هم فضای بیشتری نسبت به اجاق توستر اشغال می کنند. |
trash compactor | فشرده ساز زباله | Install appliance latches on the oven, refrigerator, microwave, dishwasher and trash compactor. | قفل های دستگاه را روی فر، یخچال، مایکروویو، ماشین ظرفشویی و فشرده ساز زباله نصب کنید. |
trimmer | ماشین ریش زنی | She did it the day Johnson got out the electric trimmers. | او این کار را روزی انجام داد که جانسون ماشینهای اصلاح برقی را بیرون آورد. |
vacuum cleaner | جارو برقی | The plates and a portable vacuum cleaner she was buying for herself. | بشقاب ها و یک جاروبرقی قابل حمل که برای خودش می خرید. |
vaporizer | بخارساز | The vaporizers use steam generated by the onboard existing steam boilers. | بخارسازها از بخار تولید شده توسط بویلرهای بخار موجود استفاده می کنند. |
VCR | دستگاه ویدیو | everybody knows nobody knows how to set a VCR. | همه می دانند هیچ کس نمی داند چگونه یک VCR تنظیم کند. |
video camera | دوربین فیلمبرداری | Second baseman Mickey Morandini used a video camera to record the camaraderie. | میکی موراندینی از یک دوربین فیلمبرداری برای ضبط این رفاقت استفاده کرد. |
video game machine | کنسول بازی | The facility will house various video game machines and personal computers for children. | این مرکز دارای ماشین های مختلف بازی های ویدئویی و رایانه های شخصی برای کودکان خواهد بود. |
waffle iron | وافل ساز | Bake in a preheated waffle iron until very dark brown; serve immediately. | در یک وافل از قبل گرم شده بپزید تا قهوه ای تیره شود. بلافاصله خدمت کنید |
walkie-talkie | بیسیم | Mickey, recognizing Annie's voice from the walkie talkie, calls her by name. | میکی، با تشخیص صدای آنی از واکی تاکی، او را به نام صدا می کند. |
washing machine | ماشین لباسشویی | I just throw them in the washing machine and they hold up. | من فقط آنها را در ماشین لباسشویی می اندازم و آنها نگه می دارند. |
water heater | آبگرمکن | I also have a gas water heater exhausting into the same flue. | من یک آبگرمکن گازی هم دارم که در همان دودکش تخلیه شده است. |
مطالب بیشتر
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید