کالوکیشن های فعل take به زبان انگلیسی
کالوکیشن هایی که ما در زبان انگلیسی با استفاده از فعل اصلی Take می توانید بسازیم به بیش از 40 عدد می رسد. این کالوکیشن ها علاوه بر اینکه بسیار زیاد می باشند کاربردهای متنوعی را نیز به همراه دارند و می تواند گفت کالوکیشن های take پر کاربردترین کالوکیشن ها در سرتاسر زبان انگلیسی به حساب می آیند. امروز ما قصد داریم برای شما همراهان کلینیک زبان رفیعی مهمترین کالوکیشن های take را همراه با مثال به شما آموزش داده و به نحوی مباحث تکمیلی دوره های مکالمه خود را در اختیار شما قرار دهیم.
مهمترین کالوکیشن های فعل take
Take (sb) to court
یکی از اصطلاحاتی که در بسیاری از سریال ها از آن استفاده می شود. اگر قصد دارید بر علیه یک نفر شکایتی تنظیم کرده و او را به دادگاه بکشانید از این اصطلاح می توانید استفاده کنید.
I will take you to court if you persist in pestering my client.
اگر در آزار موکلم اصرار داشته باشید، شما را به دادگاه می برم.
Take (sb’s) temperature
شاید شما نیز در زمان همه گیری ویروس کرونا سطح تب بدن خود را گرفت باشید به عمل گرفتن سطح تب بدن در زبان انگلیسی Take (sb's) temperature گفته می شود.
We take temperature readings every two hours
ما هر دو ساعت یک بار دما بدن را اندازه گیری می کنیم.
Take a bite
اگر یک ماده غذایی برای خود پخته باشید و از آن فردی لقمه بردارد ما از این اصطلاح استفاده می کنیم.
I make up a soft taco and take a bite
یک تاکوی نرم درست می کنم و یک گازی می زنم.
Take a bow
در انتهای کنسرت ها یا برنامه های تئاتری شاید شما نیز مشاهده کرده باشید که خواننده یا مجری ادای احترامی را با خم شدن انجام می دهد. به این نوع ادای احترام Take a bow می گویند.
During the show, I could barely take a bow
در طول نمایش به سختی توانستم تعظیم کنم.
Take a break
در صورتی که بخواهید در حین انجام کاری کمی استراحت بکنید از این کالوکیشن استفاده می کنید
I wanted to take a break and work on some things
می خواستم استراحت کنم و روی بعضی مسائل کار کنم.
Take a call
پاسخ دادن به تماس یک فرد را گویند
Apologies for the delay, I had to take a call
با عرض پوزش بابت تاخیر، مجبور شدم تماسی را پاسخ دهم.
Take a chance
از فرصت استفاده بهینه را بردن
We will take a chance to have the party outdoor
ما از فرصتی برای برگزاری مهمانی در فضای باز استفاده خواهیم کرد.
Take a class
در صورتی که بخواهید در کلاسی شرکت کنید از این کالوکیشن بهره بگیرید
You could just walk in, sit down and take a class
شما فقط می توانید وارد شوید، بنشینید و در کلاس شرکت کنید.
Take a decision (make)
تصمیم گرفتن در زبان انگلیسی را با این اصطلاح بیان می کنیم.
You have to take lots of decisions in life
در زندگی موظف هستید تصمیمات متعددی را بگیرید.
Take a holiday
سپری کردن تعطیلات را در زبان انگلیسی به این صورت بیان می کنیم.
He had intended to take a holiday in New York
او قصد داشت تعطیلات خود را در نیویورک بگذراند.
Take a lesson
اگر با فردی درسی را بگیریم از این کالوکیشن استفاده می کنیم.
I might take a lesson from you
شاید با شما کلاس بگیرم
Take a look
در زبان انگلیسی برای نگاه کردن از این اصطلاح استفاده می شود.
I’ll take a look at the website and let you know what I think
من به وب سایت نگاه خواهم کرد و نظر خود را به شما اعلام خواهم کرد.
Take a message
این کالوکیشن به معنی گرفتن پیغام یک فرد برای فردی دیگر به کار می رود
The manager is out, can I take a message
مدیر بیرون است، می توانم پیام شما را بگیرم؟
Take a nap
چرت زدن در زبان انگلیسی را Take a nap گویند.
I usually take a nap after lunch
من معمولا بعد از ناهار چرت می زنم.
Take a number
در صف منتطر بودن و عددی به عنوان شماره به کسی داده شدن
I think it will take a number of months for this to play out
من فکر می کنم چند ماه طول می کشد تا این اتفاق بیفتد.
Take a photo/ a photograph
عکاسی کردن را در زبان انگلیسی گویند
Why did you take so many photos on holiday
چرا در تعطیلات این همه عکس گرفتی؟
Take a rest
استراحت کردن
Take a rest from your hard work
از کار سخت خود استراحت کنید.
Take a risk
ریسک کردن و یا خطر کردن در زبان انگلیسی
She is left with little choice but to take a risk
او چاره ای جز ریسک کردن ندارد.
Take a seat
صندلی کسی را گرفتن یا بر روی صندلی نشستن
Take a seat while I get you something to drink
بشین تا من برات چیزی برای نوشیدن بیاورم.
Take a shower (have)
دوش گرفتن
I usually take a shower before having my breakfast
من معمولا قبل از خوردن صبحانه دوش میگیرم.
Take a step
قدم برداشتن و یا گاهی اوقات نیز اقدام کردن
I take a step into the center of the circle
قدمی به مرکز دایره برمیدارم.
Take a taxi/bus/train/plane
ماشین یا تاکسی گرفتن (برای اوبر نیز به کار می رود)
Let’s not take a taxi; we can easily walk over
تاکسی نگیریم ما به راحتی می توانیم راه برویم
Take a test
حضور در آزمون را در زبان انگلیسی به این صورت بیان می کنند
Have you taken your driving test yet
آیا تا به حال در آزمون رانندگی شرکت کرده اید؟
Take a while/ a minute/ five minutes
زمان بردن / چند دقیقه زمان بردن
It might take a while for this file to upload
ممکن است مدتی طول بکشد تا این فایل آپلود شود.
Take action
اقدام کردن یا عمل کردن
We must take action to cut vehicle emissions
ما باید برای کاهش آلایندگی خودروها اقدام کنیم.
Take advantage (of)
منفعت بردن از یک چیز یا سود بردن
Many schools don’t take full advantage of the Internet
بسیاری از مدارس از اینترنت به طور کامل استفاده نمی کنند.
Take advice
نصیحت کسی را شنیدن
We don’t have to take advice from him
ما مجبور نیستیم از او نصیحت کنیم.
Take ages
سالیان سال زمان بردن
It’ll probably take ages to find a parking space
پیدا کردن یک جای پارک احتمالاً زمان می برد.
Take care of
از کسی یا چیزی مراقبت کردن
We had a chance to take care of our own business
ما این فرصت را داشتیم که به کار خود رسیدگی کنیم.
Take charge (of)
به عهده گرفتن مسئولیت
The policeman said he would take charge of the gun
پلیس گفت که مسئولیت اسلحه را بر عهده خواهد گرفت.
Take drugs
مصرف کردن دارو
He does not smoke or take drugs
او نه سیگار می کشد و نه مواد مخدر مصرف می کند.
Take exercise
تمرین کردن
Take exercise if you’re out of shape
اگر تناسب اندام ندارید ورزش کنید.
Take medicine
دارو مصرف کردن به زبان انگلیسی
Take medicine when you get gripes
وقتی آنفولانزا گرفتید دارو مصرف کنید.
Take notes
یادداشت برداشتن
He drew out his notebook and began to take notes
دفترش را بیرون آورد و شروع به یادداشت برداری کرد.
Take notice
متوجه شدن، دریافتن
This news made us all sit up and take notice
این خبر باعث شد همه ما بنشینیم و توجه کنیم.
Take part
اشتراک داشتن، شرکت کردن، مشارکت کردن
He will take part in this contest
او در این مسابقه شرکت خواهد کرد.
Take place
اتفاق افتادن
The wedding will take place in October
عروسی در ماه اکتبر برگزار می شود.
Take pride in
افتخار کردن به
I take pride in my work
من به کارم افتخار می کنم.
Take somebody’s place
جای کسی را گرفتن
He has just begged off, can you take his place in the team
او تازه التماس کرده است، می توانید جای او را در تیم بگیرید؟
Take time
وقت گذاشتن ( برای کاری )
Her mental scars will take time to heal
زخم های ذهنی او زمان می برد تا بهبود یابد.
Take turns
به نوبت (کاری را) انجام دادن، نوبتی کردن
We take turns to answer the phone
به نوبت به تلفن پاسخ می دهیم.
مطالب بیشتر
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید