لغات انگلیسی برای بیان طعم و توصیف غذاها
برای ما ایرانیان هر کجای این دنیا که باشیم بحث غذا و تعریف از آن ، جایگاه خاصی دارد و سنت هایی را داریم که غذا جز اصلی آن ها می باشد ، اگر چه در سالیان گذشته و با ظهور فست فودها ، این سنت ها رنگ و بوی جدیدی به خود گرفته ، ولی باز هم غذا خوردن از تفریحات خاص ما ایرانیان است. یکی از عمده ترین مشکلات فارسی زبانان در خارج از کشور ، توانایی بکار بردن صفات و تعاریف مناسب است که در بحث غذا این مسئله خود را به خوبی نشان می دهد.
در این پست تلاش می کنیم برای شما آموزش دهیم که چگونه باید از غذا تعریف کنیم تا مخاطبین و دوستان ما ناراحت نشوند و همچنین لغات بکار برده شده نیز بر اساس فرهنگ رایج آن کشور باشند.
اصطلاحاتی برای طعم Flavors در زبان انگلیسی
Flavors (که در بریتیش Flavours گفته می شود) به طعم خاص یک غذا گفته می شود.
Sweet foods have a sugary flavor, such as cake, ice cream, chocolate, lollipops and mangoes
غذاهای شیرین مانند کیک ، بستنی ، شکلات ، لولی پاپ و انبه طعم شکری دارند.
Bland (بی مزه)
یکی از طعم های رژیمی که در پی ظهور رژیم های غذاهای بسیار باب شده است ، غذاهای بدون طعم و مزه هستند که هیچ گونه چاشنی به آن اضافه نمی شود
Most rice cakes are bland when eaten alone
بسیاری از کیک های برنج وقتی به تنهایی خورده می شوند ، بی مزه هستند
Savory foods (نمکی و فلفی)
در زبان انگلیسی برای گفتن غذای نمکی و فلفلی معمولا بسیاری از زبان آموزان از لغت Salty استفاده می کنند ، در حالیکه لغت درست و کارآمد در این بخش Savory به معنی خوش طعم است. در زبان انگلیسی به غذاهایی مانند لازانیا ، همبرگر، و سیب زمینی سرخ کرده از لغت Savoryاستفاده می کنند.
We have sweet and savory foods for home cooks this week
این هفته ما غذاهای شرین و همچنین نمکی و فلفلی را در خانه خواهیم پخت
Salty (نمکی)
یکی از توصیفات منفی در زبان انگلیسی این لغت است. غذای نمکی معمولا برای آشپزها خیلی جالب نمی باشد.
This popcorn is very salty; it makes my lips burn
این پاپ کورن خیلی نمکی است لبهای من رو سوزاند
Bitter (تلخ)
یکی از توصیفاتی که در زبان انگلیسی معمولا مثبت بوده ولی در برخی از موارد بنا به کاربرد آن در جمله می تواند منفی نیز باشد. به مثال پایین دقت کنید که یک حالت خنثی را در جملات نشان می دهد
Coffee, very dark chocolate, beer and citrus peel are all bitter
قهوه ، شکلات تلخ ، ماالشعیر گندم و پوست پرتقال همه تلخ هستند
Tart (ترش)
در زبان فارسی نیز یکی از پرکاربردترین صفات برای غذاها ترش بودن است . در زبان انگلیسی این لغت به دو صورت ترجمه می شود یکی همین لغت Tartاست که بار مثبت به همراه داشته و دیگری Sour است که بار منفی به همراه دارد.
Lemon, Greek yogurt, and pickles are all tart foods
لیمو، ماست یونانی و خیارشور همه خوردنی های ترش هستند
Smoky (دودی)
شاید شما هم وقت خریدن برنج و گوشت با اصطلاح دودی برخورد کرده باشید که غذاها را با دود چوب آتش گرفته طعم دار می کنند. این اصطلاح در زبان انگلیسی Smoky می باشد و از طعم های مورد علاقه ی بریتیش ها است.
Bacon, and lox/smoked salmon are all smoky foods
بیکن و غزل آلای دودی همه طعم دودی دارند.
Rancid (ترشیده ، فاسد)
تصور کنید بعد از دو هفته وارد خانه شده اید و بوی غذای مانده تمام خانه را فرا گرفته است در زبان انگلیسی این بو را Rancid می گویند. توجه داشته باشید این بو همیشه کاربردی منفی دارد.
How old is this milk? It smells rancid
این شیر چند وقت که مونده؟ بو گند میده (استعاره از ترشیده شدن شیر)
Spicy/hot (تند)
برای غذاهای تند در زبان انگلیسی دو لغت مجزا وجود دارد Spicy که لغت رایج و نشان دهنده ی تندی بیش از حد است و دیگری لغت Hot که دو کاربرد مجزا دارد. یک معنی تند را می دهد و معنی دیگر آن داغ (به دلیل گرمای بالا) می باشد.
"!This curry is HOT"
"?Do you mean spicy-hot or temperature-hot"
این ادویه کاری خیلی تند است!
منظورت اینه تند است یا داغ؟
اصطلاحاتی برای بافت Textures در زبان انگلیسی
Creamy (خامه ای)
غذاهای خامه ای به آن دسته از غذاهایی گفته می شود که شل ، نازک و نرم هستند ، در حالیکه اغلب از شیر و خامه درست می شوند.
Avocados, ice cream, macaroni and cheese, yogurt and melted chocolate are all creamy foods
آواکادو ، بستنی ، ماکارونی و پنیر به همراه ماست و شکلات آب شده از دسته غذاهای خامه ای هستند.
Crumbly (ترد)
این غذاها به آن دسته از غذاهایی گفته می شود که هنگام خوردن به راحتی خورد می شوند.
I like to put crumbly cheese like gorgonzola and feta into a salad
من خوردنی های ترد مانند پنیر فتا و گورگونزولا را دوست دارم در سالاد قرار دهم.
Crunchy (خش خش کننده -برشته )
غذاهایی که بافت تقریبا سختی دارند و موقع خوردن صدای زیادی دارند ، در انگلیسی crunchy یا برشته می گویند.
Potato chips, nuts, biscotti, raw carrots, and the skin of fried chicken are all crunchy foods
چیپسُ ، آجیل ، هویج خام و پوست مرغ سوخاری از دسته غذاهای برشته هستند.
Greasy (غذای روغنی)
در زبان فارسی نیز ما غذاهایی داریم که روغن آن بسیار زیاد است. یکی از خوشمزه ترین مثال ها قرمه سبزی است.
This pizza is so greasy that my entire plate is covered in oil
این پیتزا چنان روغنی است که کل ظرف من روغنی شد.
Gooey (غذای آبکی)
غذاهای آبکی مانند کوفته و آبگوشت را که هم لذیذ و محبوب هستند، در زبان انگلیسی Gooey می گوییم
Mehdi loves gooey fudge sauce on top of her ice cream
مهدی شکلات مایع بررا بر روی بستنی خود خیلی دوست دارد.
Moist (تر)
اگر به شیرینی فروشی ها مراجعه کنید با اصطلاح رایج شیرینی تر آشنا خواهید شد. به آن دسته از غذاهایی که ساختاری مشابه این شیرینی ها را دارند ، ما غذاهای تر یا Moist می نامیم.
Loren makes a delicious and moist chocolate cake
رستوران لیون کیک های تر فوق العاده خوش مزه ای را می پزد.
Mushy (تر)
یکی دیگر از معانی غذای تر است ، ولی با این تفاوت که این لغت برای غذاها و خوراکی هایی به کار می رود که این ساختار را نداشته و بنا به دلایل محیطی به این شکل در آمده اند. به عنوان مثال سیب زمینی داخل سالاد الویه به دلیل آب پز شدن ساختار آن تغییر کرده است.
All the apples have gone mushy, they must be old
کل سیب ها شل شده اند باید خیلی قدیمی باشند.
مطالب پیشنهادی
اصطلاحات انگلیسی رایج در رستوران
اصطلاحات مرتبط با غذا در زبان انگلیسی
توصیف یک رستوران به زبان انگلیسی به همراه مثال و ترجمه
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید