لوگو انگلیش کلینیک
اسامی غذاها به زبان انگلیسی

اسامی غذاها به زبان انگلیسی

03/02/08 13 دقیقه برای مطالعه 13657

شاید در طی هزاران سال زندگی انسان بر روی زمین مهمترین و اصلی ترین دلیل کار و یادگیری مهارت های جدید به منظور سیر کردن شکم و خوردن غذا بوده است. در زبان انگلیسی ما به غذا Food و در برخی از شرایط Meal نیز می گوییم. معنی برخی از غذاها در زبان انگلیسی دقیقا مانند فارسی است و می توان حدس زد که این لغات از زبان انگلیسی یا یک زبان سوم وارد زبان فارسی شده است. از آنجایی که غذا و وعده های غذایی نقش بسیار زیادی در زندگی ما بازی می کند یادگیری معانی این لغات به زبان انگلیسی از اصلی وضایف یک زبان آموز است. در این پست ما قصد داریم برای شما همراهان عزیز انگلیش کلینیک  فهرستی کامل از تمامی غذاهای مشترک تهیه کرده تا به شما در سفارش غذا در رستوران ها و یا خواندن دستور پخت غذاها کمک کنیم. 

اسم غذا 

معنی فارسی

جمله انگلیسی

ترجمه مثال

Cheese

پنیر

This cake tastes like it has cheese in it.

طعم این کیک شبیه پنیر است.

Egg

تخم مرغ

I always have a boiled egg for breakfast.

من همیشه برای صبحانه یک تخم مرغ آب پز می خورم.

Butter

کره

You can substitute oil for butter in this recipe.

در این دستور می توانید روغن را جایگزین کره کنید.

Margarine

مارگارین

This margarine is full of additives – just look at the label!

این مارگارین پر از مواد افزودنی است - فقط به برچسب آن نگاه کنید!

Yogurt

ماست

Yogurt is usually very low in fat.

ماست معمولاً چربی بسیار کمی دارد.

Cottage cheese

پنیر کوتاژ

I like cottage cheese with fruit.

من پنیر با میوه دوست دارم.

Ice cream

بستنی

Ice cream is popular among children.

بستنی در بین کودکان محبوب است.

Cream

کرم رنگ

She skimmed the milk of its cream.

شیر خامه اش را بدون چربی گرفت.

Sandwich

ساندویچ

I usually have a sandwich for lunch.

من معمولا برای ناهار ساندویچ می خورم.

Sausage

سوسیس

She sliced off a piece of sausage.

او یک تکه سوسیس را برش داد.

Hamburger

همبرگر

I’d like a hamburger and an iced tea.

من یک همبرگر و یک چای سرد می خواهم.

Hot dog

هات داگ

He bought a hot dog and had it covered with all the fixings.

او یک هات داگ خرید و آن را با تمام وسایل و لوازم آن پوشاند.

Bread

نان

She took up a slice of bread, broke it nervously, then put it aside.

او یک تکه نان را برداشت، عصبی آن را شکست، سپس آن را کنار گذاشت.

Pizza

پیتزا

He cut the pizza into bite-sized pieces.

پیتزا را به اندازه لقمه خرد کرد.

Steak

استیک

The steak is so delicious that he’s licking his lips.

استیک آنقدر خوشمزه است که لب هایش را می لیسد.

Roast chicken

مرغ سرخ شده

For dinner we’re having a roast chicken.

برای شام یک مرغ سوخاری می خوریم.

Fish

ماهی

I would like some fish.

من ماهی می خواهم.

Seafood

غذای دریایی

This wine goes particularly well with seafood.

این شراب به ویژه با غذاهای دریایی سازگار است.

Ham

ژامبون

Would you like another slice of ham/beef?

آیا برش دیگری از ژامبون/گوشت گاو می خواهید؟

Kebab

کباب

Can you tell me how to make barbecued kebab?

میشه طرز تهیه کباب برشته رو بگید؟

Bacon

بیکن

We had bacon and eggs for breakfast.

برای صبحانه بیکن و تخم مرغ خوردیم.

Sour cream

خامه ترش

The recipe says you can substitute yoghurt for the sour cream.

دستور غذا می گوید که می توانید ماست را جایگزین خامه ترش کنید.

Spaghetti

ماکارونی 

When they returned to the house, she warmed up some leftover spaghetti and sat down at the table to eat with him.

وقتی به خانه برگشتند، او مقداری اسپاگتی باقی مانده را گرم کرد و پشت میز نشست تا با او غذا بخورد.

Apple juice

آب سیب

Poach the pears in apple juice for perhaps ten minutes at most.

گلابی ها را حداکثر به مدت ده دقیقه در آب سیب بپزید.

Cookies

کوکی 

Being still at home for a long time made me learn how to make different foods such as cookies in the kitchen

ماندن در خانه برای مدت طولانی باعث شد یاد بگیرم که چگونه غذاهای مختلفی مانند کلوچه در آشپزخانه درست کنم.

Hot Dog

هات داگ

I often prefer to eat hot dogs while having a pleasant time on the street in America.

من اغلب ترجیح می دهم هات داگ بخورم در حالی که اوقات خوشی را در خیابان در آمریکا سپری می کنم.

 

انواع گوشت به زبان انگلیسی 

لغت انگلیسی

معنی فارسی

bacon

بیکن

beef

گوشت گاو

chicken

مرغ

cooked meat

گوشت پخته

duck

اردک

ham

ژامبون

kidneys

کلیه ها

lamb

گوشت بره

liver

کبد

mince or minced beef

گوشت چرخ کرده 

paté

پاته

salami

سالامی

sausages

سوسیس و کالباس

pork

گوشت خوک

pork pie

پای گوشت خوک

sausage roll

رول سوسیس

turkey

بوقلمون

veal

گوشت گوساله

 

انواع ماهی به زبان انگلیسی

لغت انگلیسی

معنی فارسی

anchovy

ماهی کولی

cod

ماهی روغن، ماهی کاد

haddock

ماهی روغن کوچک ، هداک

herring

شاه ماهی

kipper (smoked fish, usually herring)

کیپر (ماهی دودی، معمولا شاه ماهی)

mackerel

ماهی خال مخالی ، ماهی اسقومری

pilchard

نوعی ماهی ساردین

plaice

صاف‌ماهی

salmon

ماهی سالمون

sardine

ساردین

smoked salmon

ماهی آزاد دودی

sole

ماهی حلوا

trout

ماهی قزل آلا

tuna

ماهی تن

 

غذاهای کنسرو شده و منجمد به انگلیسی

لغت انگلیسیمعنی فارسی

baked beans

لوبیای پخته

corned beef

گوشت ذرت

kidney beans

لوبیا قرمز

soup

سوپ

tinned tomatoes

گوجه فرنگی کنسرو شده

chips

چیپس

fish fingers

انگشتان ماهی

frozen peas

نخود فرنگی منجمد

frozen pizza

پیتزای یخ زده

 

مطالب پیشنهادی

نوشیدنی ها (آبمیوه و دمنوش) به زبان انگلیسی

آجیل و خشکبار به زبان انگلیسی

اصطلاحات مرتبط با غذا در زبان انگلیسی

لغات انگلیسی برای بیان طعم و توصیف غذاها

اصطلاحات انگلیسی رایج در رستوران


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic