لوازم حمام و سرویس بهداشتی به انگلیسی
شاید در روز ما حداقل یک مرتبه به حمام رفته و از وسایلی که برای استحمام در آنجا قرار گرفته است استفاده می کنیم ولی آیا معنی این وسایل را به زبان انگلیسی می دانیم؟ آیا معنی نرم کننده های موی سر را در زبان انگلیسی بلد هستید؟ اگر در یک کشور انگلیسی زبان به داروخانه بروید برای خرید وسایل استحمام لغات مناسب را بلد هستید؟ در این پست ما قصد داریم نگاهی جزئی به تمامی وسایلی که در حمام استفاده می شوند نگاهی انداخته و آن ها را همراه با عکس و مثال های انگلیسی مورد بررسی قرار دهیم. با هم نگاهی به این لغات می اندازیم.
اسم انگلیسی | معنی فارسی | مثال انگلیسی | ترجمه مثال |
Measuring jug | ظرف اندازه گیری | You will also need a measuring jug, a teaspoon, and a tablespoon. | همچنین به یک ظرف اندازه گیری، یک قاشق چایخوری و یک قاشق غذاخوری نیاز دارید. |
Toothpaste | خمیر دندان | I know you leave the cap off the toothpaste and I even know when you | می دانم که درپوش را روی خمیر دندان می گذارید و حتی می دانم که چه زمانی |
Toothbrush | مسواک | The toothbrush slipped out of his hand, clattering into the sink | مسواک از دستش خارج شد و در سینک افتاد |
Soap | صابون | Make sure you use soap and water to wash your hands | برای شستن دست ها حتما از آب و صابون استفاده کنید |
Clothes peg (U.K)/ Clothespin (U.S) | گیره لباس (بریتانیا) / گیره لباس (ایالات متحده) | In the 19th century, clothespins were also called clothes pegs. | در قرن نوزدهم به گیره های لباس خوک های لباس نیز می گفتند. |
Hanger | جا رختی | Another way is to use masonry hangers to mount the box. | راه دیگر استفاده از جا رختی برای نصب جعبه است. |
Hair dryer | سشوار | The HeartMate is about the size and shape of a hair dryer. | HeartMate تقریباً به اندازه و شکل یک سشوار است. |
Shampoo | شامپو | Perhaps you could have him try a tar-based shampoo. | شاید بتوانید از او بخواهید یک شامپوی بر پایه قطران را امتحان کند. |
Polish | پولیش ، واکس | I suggested not to use polish frequently on furniture. | من پیشنهاد دادم از پولیش مکرر روی مبلمان استفاده نکنید. |
Brush | قلم مو | Next to a small toiletry bag was a brush , hair clip, and scrunchie. | در کنار یک کیسه لوازم آرایشی کوچک، یک برس، گیره مو و اسکرانچی قرار داشت. |
Toilet paper | دستمال توالت | They used his only towels as toilet paper and stuffed them down the toilet. | آنها از تنها حوله های او به عنوان دستمال توالت استفاده کردند و آنها را در توالت پر کردند. |
Towel | حوله | She wiped her hands on a towel | دست هایش را روی حوله ای پاک کرد |
Clothesline | خط لباس | The wet clothes has frozen on the clothesline. | لباس خیس روی بند رخت یخ زده است. |
Shower | دوش | Her first shower in days made her want to stay in the hot water forever, | اولین دوش بعد از چند روز باعث شد که بخواهد برای همیشه در آب گرم بماند، |
Bathtub | وان حمام | The bathroom has both a bathtub and a shower | حمام هم وان و هم دوش دارد |
Laundry detergent | پودر لباس شویی | I ran to the store to buy some laundry detergent | دویدم به مغازه تا مقداری شوینده بخرم |
Bucket | سطل | Be sure to put the bucket in the corner so it won't get knocked over | حتماً سطل را در گوشه ای قرار دهید تا بهش ضربه ای نخورد |
Mop | پاک کن | Maria was already on the stairs, dust rag and mop in hand. | ماریا از قبل روی پلهها بود، پارچههای گردگیری و سطل تی در دست. |
Soapy water | سطل کف و آب صابون | Just give it all a regular washdown with hot soapy water containing a dash of strong bleach (to blitz the mould) and a scrubbing brush | فقط آن را با آب صابون داغ حاوی مقداری سفید کننده قوی (برای از بین بردن قالب) و یک برس شستشوی معمولی بشویید. |
Washing powder (U.K)/ Detergent (U.S) | پودر لباسشویی (بریتانیا) / مواد شوینده (ایالات متحده) | Our washing powder now has a new improved formula | پودر لباسشویی ما اکنون فرمول بهبود یافته جدیدی دارد |
Trash bag | کیسه زباله | I stuffed it in a trash bag and put it in the burn barrel. | آن را در کیسه زباله ریختم و در بشکه سوخته گذاشتم. |
Trash can | سطل زباله | The trash can overflowed with beer bottles. | سطل زباله پر از بطری های آبجو بود. |
Sink | سینک | She filled the sink with hot water. | سینک را با آب داغ پر کرد. |
Toilet | توالت | Liz heard the toilet flush | لیز صدای سیفون توالت را شنید |
Washing machine | ماشین لباسشویی | Dad put his shirts in the washing machine | پدر پیراهن هایش را در ماشین لباسشویی گذاشت |
Laundry basket | سبد لباسشویی | My husband collected a number of the manuscripts in a laundry basket and burned them on the open fire in the dining room | شوهرم تعدادی از دست نوشته ها را در یک سبد لباسشویی جمع آوری کرد و آنها را روی آتش در اتاق غذاخوری سوزاند. |
Razor | تیغ | He slashed his wrists with a razor | مچ دستش را با تیغ برید |
Electric razor | تیغ برقی | Having tried shaving with both an electric razor and a blade, I must say that I prefer shaving with a blade simply because it feels more refreshing. | پس از اینکه اصلاح کردن را با تیغ برقی و تیغه امتحان کردم، باید بگویم که اصلاح با تیغ را ترجیح می دهم فقط به این دلیل که احساس طراوت بیشتری دارد. |
Shaving cream | کف ریش | Pouring shaving cream, from upstairs, onto Uncle Bill as he showered, funny. | ریختن کرم اصلاح، از طبقه بالا، روی عمو بیل در حالی که دوش می گرفت، خنده دار است. |
Mouthwash | دهانشویه | The product has a 36 percent share of the mouthwash market. | این محصول 36 درصد از بازار دهانشویه ها را به خود اختصاص داده است. |
Q-tip | گوش پاک کن | She had cleaned under her fingernails, twirled the wax out of her ears with a Q-tip | زیر ناخن هایش را تمیز کرده بود، موم را با گوش پاک کن از گوش هایش بیرون آورده بود. |
Hair brush | برس مو | She was holding a hairbrush at the time and struck him twice on the shoulder. | او در آن زمان یک برس مو در دست داشت و دو ضربه به شانه او زد. |
Comb | شانه | I've got to go comb my hair | من باید برم موهایم را شانه کنم |
Cleanser | پاک کننده | She scoured the saucepan with cleanser. | او قابلمه را با پاک کننده تمیز کرد. |
Scale | ترازو | I weighed myself on the bathroom scale. | خودم را روی ترازو حمام وزن کردم. |
Tissue | بافت | She handed me a tissue just as I sneezed. | درست زمانی که عطسه می کردم، دستمال کاغذی به من داد. |
Bath toys | اسباب بازی های حمام | The children were wrangling over the new bath toys. | بچه ها سر اسباب بازی های جدید حمام با هم دعوا می کردند. |
Faucet | شير آب | When I turn a faucet on, water comes out of my shower. | وقتی شیر آب را باز میکنم، آب از دوش بیرون میآید. |
Mirror | آینه | She was looking at her reflection in the mirror. | او به انعکاس خود در آینه نگاه می کرد. |
Bath mat | تشک حمام | My mother cleans the bath mat every week. | مادرم هر هفته تشک حمام را تمیز می کند. |
bidet | توالت فرنگی | The closest basin to a bidet in the United States in 1897, for instance, was a hip bath | به عنوان مثال، نزدیکترین حوضچه شبیه به یک توالت فرنگی در ایالات متحده در سال 1897، حمام لگن بود. |
basin | دست شویی | The cook mixed the pudding in a basin | آشپز پودینگ را در یک دست شویی مخلوط کرد |
cotton balls | توپ های پنبه ای | These medical cotton balls are all disposable | این توپ های پنبه ای طبی همگی یکبار مصرف هستند |
conditioner | نرم کننده | The conditioner gives the hair a beautiful soft sheen. | نرم کننده به موها درخشندگی نرم و زیبایی می بخشد. |
curlers | بیگودی | Her hair was in curlers | موهایش بیگودی بود |
emery board | سنباده | Trim your nails once a week and use an emery board to keep the nails gently curved | هفته ای یک بار ناخن های خود را کوتاه کنید و از سمباده استفاده کنید تا ناخن ها به آرامی خمیده شوند |
droppers | قطره چکان ها | Each amber bottle has a glass dropper for economical use | هر بطری کهربایی یک قطره چکان شیشه ای برای استفاده اقتصادی دارد |
dental floss | نخ دندان | In the bathroom she slid dental floss in and out between her teeth | در حمام او نخ دندان را بین دندان هایش داخل و خارج می کرد |
loofah | لیف | Tubes felt it would be safer for him to return all his attention to the giant loofah | تیوبز احساس کرد که برای او امن تر است که تمام توجه خود را به لوفای غول پیکر برگرداند |
moisturizer | مرطوب کننده | Katie's eyes widened in surprise as she recognized a brand of moisturizer that cost a few hundred dollars | چشمان کتی از تعجب گشاد شد و او یک برند مرطوب کننده را شناخت که قیمت آن چند صد دلار است. |
مطالب پیشنهادی
مقالات مرتبط
نظرها
اولین نفری باشید که نظر میگذارید