لوگو انگلیش کلینیک
کالوکیشن های فعل get به زبان انگلیسی

کالوکیشن های فعل get به زبان انگلیسی

03/02/07 13 دقیقه برای مطالعه 1808

در ادامه بحث آموزش کالوکیشن ها امروز قصد داریم برای شما همراهان عزیز کلینیک تخصصی رفیعی تمامی کالوکیشن های مرتبط با فعل Get را آموزش داده و به شما در راستای تقویت مهارت های چهار گانه زبان انگلیسی کمک کنیم. این کالوکیشن ها که بیشتر به عنوان افعال سببی نیز شناخته می شوند در زبان انگلیسی از اهمیت زیادی بهره مند هستند و تقریبا در تمامی متون از آن ها بهره گرفته می شود. این کالکویشن ها که برخی از آن ها بسیار ساده و برخی دیگر دشوار می باشند می توانند سطح توانمندی شما را آموزش دهند. پیش از مطالعه این متن شما چند درصد از این اصطلاحات را بلد بودید؟ آیا این متن برای شما مفید بود؟

 

تمامی کالوکیشن های Get

Get a call

این ساختار به معنی دریافت تماس می باشد. 

I didn’t get a call from anyone

من از کسی تماس نگرفتم

 

Get a chance

فرصتی کاری یا چیزی را داشتن این لغت هم معنی Have a chance می باشد

I get a chance to sleep in at the weekend

آخر هفته فرصتی برای خوابیدن دارم.

 

Get a clue

این کالوکیشن را در سریال ها یا فیلم ها جنایی به شدت مشاهده می کنید و به معنی سرنخی داشتن می باشد. 

You get a clue, and follow that up

شما یک سرنخ دریافت می کنید و آن را دنبال می کنید.

 

Get a cold

یکی از عباراتی که به سرما خوردن اشاره دارد 

It’s tough because you always get a cold in the wintertime

سخت است زیرا همیشه در زمستان سرما می خورید.

 

Get a degree/ a diploma

مدرک گرفتن (فارغ از اینکه این مدرک دانشگاهی باشد یا نه)

My goals were to go back to school and get a degree

هدف من بازگشت به مدرسه و گرفتن مدرک بود.

 

Get a job

شغل پیدا کردن این کالوکیشن برای جملات سببی به کار می رود

He wanted to see if he could get a job with us

می خواست ببیند می تواند با ما کار پیدا کند یا نه.

 

Get a joke

در اینجا Get به معنی متوجه شدن می باشد ، Get a joke به معنی متوجه شدن یا گرفتن معنی یک جک می باشد

Not everyone got the joke, but those who did laughed

هیچ کس جز افرادی که خندیدند معنی جک را متوجه نشدند. 

 

Get a letter (receive)

این کالوکیشن به معنی دریافت کردن یک نامه می باشد

I got a letter from my friend in Bangkok

نامه ای از دوستم در بانکوک گرفتم.

 

Get a shock

یکی از کالوکیشن های بسیار پر کاربرد در زبان انگلیسی به معنی شوکه شدن 

They’ll get a shock when they get this bill

وقتی صورت حساب را دریافت می کنند، شوکه می شوند.

 

Get a splitting headache

این کالوکیشن به معنی سر درد شدید داشتن می باشد. 

Tom says he’s got a splitting headache and can't work

تام می‌گوید که سردرد خیلی بدی دارد و نمی تواند کار کند.

 

Get a tan

آیا در فیلم ها مشاهده کرده اید افراد به کنار ساحل می روند تا برنزه شوند این کالوکیشن به همین معنا می باشد. 

I wish I could get a tan like that

کاش میتونستم اینجوری برنزه بشم

 

Get a ticket

دریافت بلیط به زبان انگلیسی را گویند. 

Can you get a ticket for me

آیا می توانید برای من بلیط بگیرید؟

 

Get a/the right

حق قانونی یک چیز را کسب کردن و یا یک کار یا فرد درست را پیدا کردن 

We cast our net wide to get the right person for the job

ما شبکه خود را پهن می کنیم تا فرد مناسب را برای این کار انتخاب کنیم.

 

Get angry

عصبانی شدن و یا بهتر است بگوییم از دست چیزی یا کسی عصبی شدن

He was beginning to get angry

کم کم داشت عصبانی می شد.

 

Get changed (change clothes)

لباس عوض کردن

I didn’t have time to get changed before the party

قبل از مهمانی وقت نداشتم عوض شوم.

 

Get cool

سرد شدن هوا یا در برخی از مناطق سرد شدن فرد نسبت به فرد دیگر را گویند. 

It will probably get cool later, so bring a coat

احتمالا بعدا خنک میشه پس یه کت بیار.

 

Get dark

تاریک شدن هوا

It gets dark very early in the winter

در زمستان خیلی زود تاریک می شود.

 

Get divorced

طلاق گرفتن  (توجه داشته باشید این اصطلاح برای پایان فرایند طلاق به کار می رود)

I got divorced when I was about 31

حدود 31 ساله بودم که طلاق گرفتم.

 

Get dressed/ undressed

لباس پوشیدن یا لباس را تن در آوردن 

The first thing I do in the morning is get dressed

اولین کاری که صبح انجام می دهم این است که لباس بپوشم.

 

Get drunk

مست شدن پس از مصرف مشروبات الکلی 

She got drunk and fell over

مست شد و افتاد.

 

Get fired

اخراج شدن از کار یا مدرسه

She didn’t want to get fired

او نمی خواست اخراج شود.

 

Get frightened

این کالوکیشن بیان می کند چیزی یا کسی شما را ترسانده باشد. 

She gets frightened when he shouts at her

وقتی سر او فریاد می زند می ترسد.

 

Get good/top/bad marks

نمرات خوب/بالا/بد دریافت کردن

If Peter is lazy, he will get bad marks

اگر پیتر تنبل باشد، نمره بدی می گیرد.

 

Get home (arrive)

رسیدن به خانه

I didn’t get home till after dinnertime

تا بعد از شام به خانه نرسیدم.

 

Get hot(ter)

داغ تر یا گرم تر شدن یک چیز

It’s getting hotter

داره گرمتر میشه

 

Get hungry

گرسنه شدن 

If you get hungry , there’s some cold chicken in the fridge

اگر گرسنه شدید، مقداری مرغ سرد در یخچال وجود دارد.

 

Get into trouble

به مشکل خوردن یا به دردسر خوردن 

If you get into trouble, don’t hesitate to ask for help

اگر به دردسر افتادید، از درخواست کمک دریغ نکنید.

 

Getlost

گم شدن (این اصطلاح به صورت امری و به معنی برو گمشو نیز به کار می رود)

We always get lost in London

ما همیشه در لندن گم می شویم.

 

Get married

ازدواج کردن را با این اصطلاح گویند 

Tom and Sarah are getting married

تام و سارا در حال ازدواج هستند.

 

Get nowhere

به جایی نرسید

You’ll get nowhere if you follow his instruction

اگر از دستورات او پیروی کنید به جایی نخواهید رسید.

 

Get old

پیر شدن پا به سن گذاشتن

He’s getting old and his hearing isn’t very good

او پیر می شود و شنوایی اش خیلی خوب نیست.

 

Get one’s hair cut

موهای کسی را کوتاه کردن

I want to know where Sarah got her hair cut

میخوام بدونم سارا موهاشو از کجا کوتاه کرده؟

 

Get out of breath

از نفس افتادن

If you get out of breath at any time, go back to walking

اگر در هر زمانی دچار تنگی نفس شدید، به راه رفتن بازگردید.

 

Get permission

اجازه گرفتن

You need to get permission from the owner

باید از مالک اجازه بگیرید.

 

Get pregnant

باردار شدن

My wife took 2 years to get pregnant

همسرم 2 سال طول کشید تا باردار شد.

 

Get ready for

برای کاری یا کسی آماده شدن

Are you ready, Tom? I got ready for bed

آماده ای تام؟ برای خواب آماده شدم.

 

Get sleep

خوابیدن 

It’s important to get sleep so don’t stay up too long

مهم است که بخوابید، بنابراین زیاد بیدار نمانید.

 

Get started

آغاز یا شروع کردن 

We couldn’t wait to get started on the next job

ما نمی توانستیم صبر کنیم تا کار بعدی را شروع کنیم.

 

Get stuck (in a traffic jam)

گیر افتادن (در ترافیک)

I got stuck in a traffic jam

در ترافیک گیر کردم.

 

Get the impression

برداشت کردن / تصور داشتن

I got the impression she was a little preoccupied

این تصور را داشتم که او کمی درگیر است.

 

Get the message

پیام کسی را دریافت کردن

We want to get the message to them and let them decide

ما می خواهیم پیام را به آنها برسانیم و اجازه دهیم آنها تصمیم بگیرند.

 

Get the ticket (buy)

تهیه بلیط (خرید)

Where am I going to get a ticket

از کجا بلیط بگیرم؟

 

Get tired

خسته شدن 

I get tired of educating people

از آموزش دادن مردم خسته شدم

 

Get to sleep

به تخت خواب رفتن 

He couldn’t get to sleep because he was too excited

چون خیلی هیجان زده بود نمی توانست بخوابد.

 

Get together

با هم بودن

Shall we get together on Friday and go for a drink or something

جمعه دور هم جمع بشیم و بریم نوشیدنی بخوریم یا کاری کنیم؟

 

Get upset

ناراحت شدن

I knew John would get upset when he got the sack

می دانستم که جان وقتی اخراج شود ناراحت می شود.

 

Get wet

خیس شدن

You get wet in the rain

زیر بارون خیس میشی

 

Get worried

نگران شدن

I started to get worried when they didn’t arrive home

وقتی آنها به خانه نرسیدند نگرانی من شروع شد.

 

مطالب بیشتر

دوره ی آموزش کالوکیشن

مطالب بیشتر

کالوکیشن های فعل say به زبان انگلیسی

کالوکیشن های فعل go در زبان انگلیسی

کالوکیشن های فعل take در زبان انگلیسی

کالوکیشن های زمان time در زبان انگلیسی


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic