لوگو انگلیش کلینیک
اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش سوم)

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش سوم)

03/02/07 13 دقیقه برای مطالعه 2275

در دو بخش قبلی تلاش شد تا برای شما همراهان عزیز انگلیش کلینیک مهمترین و رایج ترین اصطلاحات و ضرب المثل های زبان انگلیسی را دسته بندی کرده و همراه با مثال آموزش دهیم در این بخش تلاش کردیم این اصطلاحات را گسترده تر کرده و خلاء های موجود را پوشش دهیم. 

 

Buy a lemon

buying a lemon به معنای خرید چیزی (معمولا یک وسیله نقلیه موتوری) است که خوب کار نمی کند و بنابراین بی ارزش است.

The car looked so new and shiny I had no way of knowing I was buying a lemon

ماشین آنقدر جدید و براق به نظر می رسید که نمی توانستم بفهمم دارم ماشین خراب می خرم

 

A hard nut to crack

این اصطلاح به افراد و اشخاصی اشاره دارد که خود گرفتن و دوستی با آن ها کار دشواری است 

I tried to be friendly with her but I was told she’s a hard nut to crack

سعی کردم با او دوستانه باشم، اما به من گفتند که هم صحبت شدن با او دشوار است

 

Have a sweet tooth

این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که به شیرینی بسیار علاقه مند هستند. 

Yes, I definitely have a sweet tooth. I can never walk past a bakery and not stop to buy myself a slice of chocolate cake

بله، من قطعا به شیرینی جات علاقه دارم. من هرگز نمی توانم از کنار نانوایی رد شوم و برای خودم یک تکه کیک شکلاتی بخرم.

 

Under the weather

این اصطلاح برای بیان شرایطی است که افراد حس و حال خوبی ندارند و در اصل بیمار هستند.

What’s wrong with Katy, mom

"کیتی چه مشکلی دارد، مامان؟"

She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest

او کمی حالش خوب نیست ، پس ساکت باشید و بگذارید استراحت کند.

 

A storm is brewing

در آینده نزدیک مشکل یا ناراحتی عاطفی وجود خواهد داشت.

She decided to go ahead with their wedding, even though all they’ve been doing lately is arguing. I can sense a storm is brewing

او تصمیم گرفت عروسی خود را ادامه دهد، حتی اگر آنها اخیراً فقط مشاجره می کردند. می توانم حس کنم که طوفانی در حال وقوع است

 

Calm before the storm

یک دوره آرام غیر معمول پیش از یک دوره خطرناک و مشکل آفرین (مشکلات، هرج و مرج).

The strange quietness in town made her feel peaceful. Little did she know, it was just the calm before the storm

سکوت عجیب در شهر باعث شد او احساس آرامش کند. او نمی دانست، فقط آرامش قبل از طوفان بود.

 

Weather a storm

این اصطلاح برای شرایطی به کار می رود که افراد از یک شرایط سخت جان سالم به در می برند. 

Last year, they had some financial difficulties when her husband was fired. Together, they weathered the storm and figured out how to keep going

سال گذشته با اخراج شوهرش مشکلات مالی داشتند. آنها با هم طوفان را پشت سر گذاشتند و فهمیدند که چگونه به راه خود ادامه دهند

 

When it rains, it pours

این اصطلاح برای شرایطی است که فرد پشت سر هم بد شانسی می آورد. بهترین معادل برای آن "وقتی یک بدی میاد از در و دیوار برای آدم بد شانسی میاد" است. 

First he was laid off, then his wife got into a car accident. When it rains, it pours

اول او را اخراج کردند، سپس همسرش تصادف کرد. وقتی یک بدی میاد از در و دیوار برای آدم بد شانسی میاد

 

Chasing rainbows

"شتر در خواب بیند پنبه دانه" این اصطلاح را ما در فارسی برای کارهایی که دور از دسترس است استفاده می شود. 

His paintings have neither style nor imagination, but he insists on being a professional painter. He’s always chasing rainbows

نقاشی های او نه سبک دارد و نه تخیل، اما او اصرار دارد که یک نقاش حرفه ای باشد. اما شتر در خواب بیند پنبه دانه

 

Rain or shine

این اصطلاح یکی از معدود عباراتی هست که به صورت معنی لغوی نیز به کار می رود در فارسی معالی دارد که بیان می کند "حتی اگر سنگ ببارد."

I’ll see you at the airport, rain or shine

حتی اگر سنگ ببارد تو را در فرودگاه می بینم.

 

Under the sun

این اصطلاح به هر چیزی که بر روی زمین وجود دارد اشاره می کند. در فارسی می گوییم "زیر آسمان خدا"

Gili Trawangan must be one of the most beautiful islands under the sun

گیلی تراوانگان باید یکی از زیباترین جزایر زیر آسمان خدا باشد. 

 

Once in a blue moon

این اصطلاح به شرایطی اشاره دارد که افراد به ندرت یک کار را انجام می دهند. 

He used to call his grandma once in a blue moon. Now that she has passed away, he regrets not making more of an effort to keep in touch

او به ندرت به مادربزرگش زنگ می زد. اکنون که او درگذشت، پشیمان است که تلاش بیشتری برای حفظ ارتباط نکرد

 

Every cloud has a silver lining

این ضرب المثل به معنی "در نومیدی بسی امید است" است و در انگلیسی مانند زبان فارسی بسیار کاربرد دارد. 

Don’t worry about losing your job. It’ll be okay. Every cloud has a silver lining

"نگران از دست دادن شغل خود نباشید. درست میشه در نومیدی بسی امید است!

 

A rising tide lifts all boats

تا به حال شده است که کاری کنید همه افراد از نظر اقتصادی سود ببرند در انگلیسی برای آن از این اصطلاح استفاده می شود. بهترین معادل برای آن ” همه به یه نون و نوایی میرسن"

When the economy showed the first signs of recovering, everyone started investing and spending more. A rising tide lifts all boats

زمانی که اقتصاد اولین نشانه‌های بهبود را نشان داد، همه شروع به سرمایه‌گذاری و هزینه‌های بیشتری کردند و همه به یه نون و نوایی میرسند

 

Get into deep water

بهترین معادل برای این اصطلاح در زبان فارسی " تو مخمصه افتادن" است 

He got into deep water when he borrowed a lot of money from a loan shark

زمانی که پول زیادی از یک نزول خور قرض گرفت، به درد سر بزرگی افتاد.

 

Pour oil on troubled waters

این اصطلاح برای بیان این مسئله است که دعوایی بین چند نفر بوده و شما آن را پایان داده اید. 

She hated seeing her two best friends arguing, so she got them together and poured oil on troubled waters

او از دیدن دو دوست صمیمی خود در حال دعوا متنفر بود، بنابراین آنها را جمع کرد و آتش دعوا رو خوابوند

 

Make waves

شاید شما نیز زمانی که در دریا شنا می کنید احساس کرده باشید که موج ها برای شما چیزی جز دردسر ندارند. در زبان انگلیسی نیز ما برای اینکه بگوییم دچار مشکلی شده ایم از این اصلاح استفاده می کنیم. 

She likes to make waves with her creative marketing campaigns. They get a lot of attention from customers

او دوست دارد با کمپین های بازاریابی خلاقانه خود حاشیه ایجاد کند. آنها توجه بسیاری از مشتریان را به خود جلب می کنند.

 

Go with the flow

بهترین معادل برای این اصطلاح "هرچه پیش آید خوش آید" می باشد. 

Quite often in life, good things happen when you don’t make plans. Just go with the flow and see what happens

اغلب در زندگی، وقتی برنامه ریزی نمی کنید، اتفاقات خوب می افتد. هرچه پیش آید خوش آید 

 

Lost at sea

شما زمانی که نسبت به یک چیز سر در گم باشید از این اصطلاح استفاده می کنید. 

I am lost at sea with this new system at work. I just can’t understand it

من با این سیستم جدید در محل کار کمی گیچ شدم. من نمی توانم آن را درک کنم.

 

Sail close to the wind

زمانی که کسی از حد و مرزهای قانونی کمی خارج شود برای این نوع کار از این اصطلاح استفاده می کنیم. 

They fired their accountant because he sailed too close to the wind

آنها حسابدار خود را اخراج کردند زیرا او در حال خارج شدن از مسیر قانونی بود. 

 

Make a mountain out of a molehill

 ما برای نشان دادن شدت یک چیز و یا اغراق در آن از این اصطلاح استفاده می کنیم. بهترین معادل برای این اصطلاح " از کاه کوه ساختن" است.

She shouted at him angrily for being five minutes late, but it really didn’t matter that much. She really made a mountain out of a molehill

او با عصبانیت بر سر او فریاد زد که پنج دقیقه دیر کرد، اما واقعاً آنقدرها مهم نبود. او واقعا از کاه کوه ساختن ساخته است.

 

Gain ground

این اصطلاح در بازاریابی و اقتصاد بسیار به کار می رود و به معنی "مشهور شدن " است.

As Airbnb gains ground in many cities all over the world, many locals complain that they can no longer find a place to live. Landlords would rather rent their places out to tourists and earn more money

از آنجایی که Airbnb در بسیاری از شهرهای سراسر جهان بسیار مشهور شده است ، بسیاری از مردم محلی شکایت دارند که دیگر نمی توانند مکانی برای زندگی پیدا کنند. صاحبخانه ها ترجیح می دهند مکان های خود را به گردشگران اجاره دهند و درآمد بیشتری کسب کنند.

 

Walking on air

این اصطلاح یکی از عباراتی است که می توانید برای خوشحالی استفاده کنید. در فارسی نیز به آن "تو آسمون ها دارم پرواز می کنم" گفته می شود. این اصطلاح معادل های بهتری مانند “Over the moon,” “on cloud nine,” “in seventh heaven” نیز دارد. 

She’s been walking on air since she found out that she’s pregnant

او از زمانی که متوجه شد باردار است، روی آسمون ها پرواز می کنه. 

 

Many moons ago

اصطلاحی ادبی و رسمی برای بیان اینکه یک اتفاق سال ها پیش به وقوع پیوسته است. شما این اصطلاح را در شعرها و آهنگ ها مشاهده می کنید. 

Many moons ago, we used to be two very close friends. Now we’ve gone separate ways and lost contact

سالیان گذشته ، ما دو دوست بسیار صمیمی بودیم. اکنون راه‌های جداگانه‌ای را رفته‌ایم و ارتباط خود را از دست داده‌ایم

 

Castle in the sky

این اصطلاح به معنی خیال واهی یا رویای پوچ است. 

World traveling used to be a castle in the sky for most people a few decades ago, but with cheap flight tickets and the global use of English, many youngsters are living that dream

سفرهای جهانی چند دهه پیش برای اکثر مردم تنها یک رویا بود ، اما با بلیط ارزان هواپیما و استفاده جهانی از زبان انگلیسی، بسیاری از جوانان این رویا را زندگی می‌کنند.

 

Down to earth

این اصطلاح برای توصیف افرادی به کار می روند که بسیار خاکی و خودمانی یا حتی متواضع هستند.

It’s a stereotype, but Dutch people are known for being down to earth

این یک کلیشه است، اما هلندی‌ها به خودمانی بودن شهرت دارند. 

 

Salt of the earth

برخلاف بسیاری از مدرسین زبان انگلیسی این اصطلاح برای توصیف افراد صادق و بی شیله پیله به کار می رود. 

My father is the salt of the earth. He works hard and always helps people who are in need

پدر من نمک زمین است. او سخت کار می کند و همیشه به افرادی که نیازمند هستند کمک می کند.

 

The tip of the iceberg

آیا فیلم تایتانیک را دیده اید؟ در آن کوه یخ بسیار بزرگ تنها بخشی از آن بیرون آب بود و بخش اصلی آن زیر آب بود. این اصطلاح دقیقا به همین مسئله اشاره دارد. "ذره ای از خروار" بهترین معادل برای آن است. 

Exceptionally long drought periods are just the tip of the iceberg when it comes to the global impact of climate change

زمانی که صحبت از تأثیر جهانی تغییرات آب و هوایی به میان می‌آید، دوره‌های خشکسالی بسیار طولانی تنها تنها ذره ای از یک خروار بزرگ تر است.

 

Break the ice

تا به حال در جمعی قرار گرفته اید که با افراد دیگر غریب باشید و بخواهید با آن ها جوش بخورید؟ در زبان انگلیسی از این اصطلاح استفاده می کنند. یخ فرد شکست بهترین معادل در فارسی است. 

He made a weather joke to break the ice

برای شکستن یخ شوخی آب و هوا کرد.

 

Sell ice to Eskimos

یکی از اولین و اصلی ترین بخش های بازاریابی فروش محصول به فردی است که به آن نیازی ندراند در زبان انگلیسی فروش یخ به اسکیمو را می گویند. آیا در فارسی معادلی شبیه به این به ذهن شما می رسد؟ 

He’s a gifted salesman, he could sell ice to Eskimos

او یک فروشنده با استعداد است، او می تواند یخ را به اسکیموها بفروشد.

 

Bury your head in the sand

بهترین معادل برای این اصطلاح "مثل کبک کله رو تو برف کردن" است

Stop burying your head in the sand. You haven’t been happy with him for years, why are you staying together

از دفن سر خود در ماسه دست بردارید. سال‌هاست که از او راضی نیستی، چرا با هم می‌مانی؟

 

Let the dust settle

زمانی که یک حادثه رخ می دهد تا زمانی که همه چیز به حال عادی برسد زمانی مبرد و ما از این اصطلاح استفاده می کنیم. بهترین معادل برای آن " بگذارید آب ها از آسیاب بیافتد" است

You just had big news yesterday, let the dust settle and don’t make any decisions yet

دیروز خبر مهمی داشتید، بگذارید آب ها از آسیاب بیافتد و هنوز تصمیمی نگیرید.

 

Clear as mud

اصطلاحی برای اینکه نشان داده شود یک امر ناواضح است 

He’s a great scientist, but I find his explanation of bacteria and microbes as clear as mud

او دانشمند بزرگی است، اما به نظر من توضیح او در مورد باکتری ها و میکروب ها بسیار نامشخص بود

 

As cold as stone

این اصطلاح برای افرادی به کار می رود که بسیار سنگ دل و بی روح هستند. 

In the Victorian times, many women were told to suppress their feelings and, thus, appeared as cold as stone

در دوران ویکتوریا، به بسیاری از زنان گفته می شد که احساسات خود را سرکوب کنند و بنابراین، مانند سنگ سرد و بی روح می شدند.

 

Between a rock and a hard place

شما اگر ما بین سنگ و فضای سختی قرار بگیرید در اصل جایی برای فرار ندارد و در مخمصه قرار می گیرید. 

I can understand why she couldn’t make up her mind about what to do. She’s really between a rock and a hard place

من می توانم بفهمم که چرا او نمی تواند تصمیم خود را در مورد اینکه چه کاری انجام دهد. او واقعاً در مخمصه قرار گرفته است. 

the lesser of two evils

between the devil and the deep blue sea

between Scylla and Charybdis

Hobson’s choice

 

Nip something in the bud

هنگامی که شما یک خظر را پیش از وقوع حس می کنید و از آن جلوگیری می کنید از این اصطلاح استفاده می کنید. بهترین معادل برای این اصطلاح " چیزی را در نطفه خفه کردن" است. 

When the kid shows the first signs of misbehaving, you should nip that bad behavior in the bud

هنگامی که کودک اولین نشانه های بدرفتاری را نشان می دهد، باید این رفتار بد را در نطفه خفه کنید.

 

Barking up the wrong tree

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که شما در حال کاری هستید که نتیجه بخش نخواهد بود بهترین معادل برای این اصطلاح " این قبری که بالا سرش گریه می کنی مرده نداره" است. 

If you think she’s going to lend you money, you’re barking up the wrong tree. She never lends anyone anything

اگر فکر می‌کنید که او به شما پول قرض می‌دهد، این قبری که بالا سرش گریه می کنی مرده نداره. او هرگز به کسی چیزی قرض نمی دهد

 

Out of the woods

شما زمانی که پس از یک حادثه جان سالم به در می برید و از خطر قسر به در می روید از این اصطلاح استفاده می کنید. 

The surgery went very well and he just needs to recover now, so he’s officially out of the woods

عمل جراحی بسیار خوب انجام شد و او فقط باید اکنون بهبود یابد، بنابراین او واقعا از خطر جان سالم به در برد.

 

Can’t see the forest for the trees

این اصطلاح به این مطب اشاره دارد که یک فرد به مسئله کلی نگاه نمی کند و بسیار جزئی نگر است.

He’s worried because the flowers haven’t all arrived, but everyone says the wedding has been perfect and beautiful. He just can’t see the forest for the trees

او نگران است زیرا گل ها همه نرسیده اند، اما همه می گویند عروسی عالی و زیبا بوده است. او کل داستان را نمی بیند و فقط بر روی یک مسئله جزئی تمرکز کرده است. 

 

To hold out an olive branch

آیا تا به حال شنیده اید در فرهنگ بین المللی زیتون سمبل صلح و آرامش در دنیا است؟ این اصطلاح نیز از همین مسئله سرچشمه می گیرد. در اینجا این اصطلاح به معنی صلح و آرامش ایجاد کردن است. 

After years of rivalry with her cousin, she decided to hold out an olive branch and go have fun together

پس از سال‌ها رقابت با پسر عمویش، او تصمیم گرفت با او آشتی کند و با هم به تفریح برود.

 

Beat around the bush

این اصطلاح به معنی تفره رفتن و نپرداختن به اصل موضوع است

I don’t have much time, so stop beating around the bush and tell me what actually happened

من وقت زیادی ندارم، پس از تفره رفتن دست بردار و به من بگو واقعاً چه اتفاقی افتاده است.

 

سری آموزش اصطلاحات روزمره انگلیسی

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش اول)

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش دوم)

 

مطالب بیشتر

اصطلاحات رایج بانکی در زبان انگلیسی

اصطلاحات پزشکی زبان انگلیسی رایج در بیمارستان ها

اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی در محل کار


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic