لوگو انگلیش کلینیک
اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش دوم)

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش دوم)

03/02/07 13 دقیقه برای مطالعه 2811

در بخش اول اصطلاحات ما تلاش کردیم رایج ترین عبارات زبان انگلیسی را برای شما دسته بندی کرده و همراه با مثال برای شما آموزش دهیم در بخش دوم این آموزش تلاش خواهیم کرد با همان رویه به شما بخش جدیدی را آموزش داده و مجدد با مثل های فراوان این اصطلاحات را آموزش دهیم. با ما همراه باشید تا این اصطلاحات را به درستی آموزش ببینید. 

 

To give a run for one’s money

این اصطلاح چندین معنی دارد ابتدا به این معنی است که "از پس چیزی یا کسی بر آمدن" معنی دوم این اصطلاح "حریف کسی بودن" است. 

Joe really gave me a run for my money in the chess tournament. He almost beat me

جو واقعاً در مسابقات شطرنج من را به چالش کشید. نزدیک بود مرا ببرد!»

 

To pony up

این اصطلاح به معنی پرداخت بدهی است ولی به صورت محاوره ای و غیر رسمی 

Pony up and give me the $5 you owe me

"جیبات رو خالی کن و 5 دلاری را که به من بدهکاری به من بده."

 

To ante up

این اصطلاح دقیقا هم معنی اصطلاح قبلی یعنی To ante up است. این اصطلاح برگرفته شده از بازی کارتی پوکر است که در آن بازیکنان قبل از اینکه کارتی به دستشان برسد باید شرط بندی کنند. لغت Ante نیز از زبان لاتین گرفته شده است و به معنی "پیش از یک اتفاق" است. بعد از مدتی این اصطلاح تغییر کاربری داده و به معنی پرداخت بدهی به هر فردی گفته می شود. 

You’d better ante up and give me that $10 I loaned you last week

بهتر است از جیبات رو خالی کنی و 10 دلاری را که هفته گذشته به تو قرض دادم به من بدهی.

در برخی از ایالات کشور آمریکا این اصطلاح تنها به پرداخت بدهی نقدی ختم نمی شود و افراد برای انجام وظایف فردی نیز از آن بهره می گیرند. 

Joe: I’m tired of doing the housework by myself. You need to ante up or find a new roommate

جو: "من از انجام کارهای خانه به تنهایی خسته شده ام. یا کمی وظایفت رو انجام میدی یا باید یک هم اتاقی جدید پیدا کنی.»

Thomas: “I’m sorry. I’ll help more around the house

توماس: «متاسفم. در خانه بیشتر کمک خواهم کرد.»

 

Break even

این اصطلاح به معنی "یر به یر شدن" است. زمانی که پس از یک سرمایه گذاری شما نه سود می کنید نه ضرر از این اصطلاح استفاده می کنید. 

The trip to the beach cost me $100, but I almost broke even after winning $90 in a contest

سفر به ساحل برای من 100 دلار هزینه داشت، اما من بعد از برنده شدن 90 دلار در یک مسابقه تقریباً یر به یر شدم.

 

Break the bank

زمانی که شما برای انجام یک کار باید هزینه زیادی کنید از این اصطلاح استفاده می کنید. این اصطلاح در دنیای اقتصاد و حتی ورزش نیز بسیار پر کاربرد است و حتی در لهجه بریتیش نیز به کار می رود. 

Taking a week-long vacation would break the bank. There’s no way I could afford to do it

تعطیلات یک هفته‌ای حسابی جیبم را خالی می‌کند. هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم آن را انجام دهم. 

If Manchester United wants to buy Harry Kane they have to break the bank

اگر منچستریونایتد بخواهد هری کین را بخرد، باید هزینه زیادی کند

 

To be closefisted

این اصطلاح برای افرادی به کار می رود که خسیس یا کنس هستند در اصل هم معنی Stingy است. 

Carl is so closefisted, he won’t even buy snacks for the Christmas party

کارل به قدری خسیس است که حتی برای جشن کریسمس تنقلات نمی‌خرد.

 

To go Dutch

یکی از اصطلاحاتی که زبان آموزان دوره های مکالمه انگلیش کلینیک با آن بسیار آشنا هستند. این اصطلاح به معنی "دنگی و دونگی حساب کردن" است. 

We had a date last night and we went Dutch. I paid for my coffee and she paid for her salad

دیشب قرار گذاشتیم و دنگی دونگی حساب کردیم. من پول قهوه ام را دادم و او هم پول سالادش را داد.

 

Shell out money/to fork over money

این دو اصطلاح به معنی حساب کردن یک امر بسیار گران قیمت است. معمولا در رستوران یا خرید لباس به کار می رود. 

I wish I didn’t buy that new car now that I’m shelling out $1,000 a month in payments

ای کاش آن ماشین جدید را نمی خریدم حالا که دارم ماهیانه 1000 دلار پرداخت می کنم.

She had to fork over a lot of money for traffic fines last month

او مجبور شد ماه گذشته پول زیادی را برای جریمه های رانندگی متحمل شود.

 

Midas touch

آیا در زندگی خود افرادی را مشاهده کرده اید که دست به هر کاری میزنند موفق می شوند. ما در زبان فارسی می گوییم "دست به هر چیزی می زند طلا می شود" این اصطلاح دقیقا به این معنی است. میداس پادشاهی بود که دست به هر چیزی می زد طلا می شد از این رو Midas touch را برای بیان این موضوع استفاده کرده اند. 

Jane really has the Midas touch. Every business she starts becomes very successful

جین واقعاً به هر چیزی دست می زند طلا می شود. هر کسب و کاری که او شروع می کند بسیار موفق می شود.

 

In the red/In the black

in the red برای بیان این مسئله است که شما بیشتر از حدی که کسب درآمد داشته اید پول از دست داده اید. 

I’m in the red this month after paying that speeding ticket. I’ll need to find some work over the weekend for extra money

من در این ماه پس از پرداخت آن جریمه سرعت زیاد، در وضعیت مالی بدی هستم. من باید در آخر هفته برای پول بیشتر کمی کار پیدا کنم.

نقطه مقابل in the red ، in the black است، به این معنی که شما بیشتر از آنچه که خرج کرده اید، درآمد داشته اید.

After working a couple of small jobs over the weekend, I earned an extra $500 and am back in the black

بعد از انجام چند کار کوچک در آخر هفته، 500 دلار اضافی به دست آوردم و از درآمد بیشتری از خرجم داشتم. 

 

Receive a kickback

دریافت پول غیرقانونی/دریافت رشوه

The police chief was arrested after the news reported he was receiving kickbacks from criminals to ignore certain crimes

رئیس پلیس پس از آنکه اخباری منتشر شد که وی برای نادیده گرفتن جرایم خاص از مجرمان رشوه دریافت می کرد، دستگیر شد.

 

The traffic cop receives kickbacks for not writing tickets to politicians

پلیس راهنمایی و رانندگی به خاطر ننوشتن بلیط برای سیاستمداران رشوه دریافت می کند.

 

Living hand to mouth

این اصطلاح به معنی "با درآمد بخور و نمیر زندگی کردن" است و در فارسی نیز زیاد به کار می رود. 

The family has been living hand to mouth ever since their father lost his job

از زمانی که پدرشان شغل خود را از دست داده، خانواده با درآمد بخور و نمیر زندگی می کنند.

 

To be loaded

این اصطلاح به معنی پولدار و دارا بودن است و در زبان انگلیسی نیز بسیار به کار می رود. 

Billy paid his Harvard Law School tuition with cash. His family is loaded

بیلی شهریه دانشکده حقوق هاروارد را با پول نقد پرداخت کرد. خانواده اش خیلی مایه دار هستند.

 

Make ends meet

این اصطلاح به معنی "دخل و خرج را جور کردن" است و در تمامی لهجه ها به کار می رود. 

I don’t make much from my job as a cashier, but I’m able to make ends meet. I always have enough money for rent and groceries

من از شغلم به عنوان صندوقدار درآمد چندانی ندارم، اما می‌توانم زندگی‌ام را تامین کنم. من همیشه پول کافی برای اجاره و خرید دارم.

 

As genuine as a three-dollar bill

تا به حال شده با اجناس فیک و قلابی روبرو شوید و از اصطلاح فیک است استفاده کنید؟ خوب در زبان انگلیسی از اصطلاح as genuine as a three-dollar bill برای این شرایط استفاده می کنند. به مثال روبرو دقت کنید: 

That man tried to sell me a Lamborghini from 1953. He said it was the first Lamborghini model ever made but the company didn’t exist until 10 years later. His car was as genuine as a three-dollar bill

آن مرد سعی کرد یک لامبورگینی از سال 1953 را به من بفروشد. او گفت که این اولین مدل لامبورگینی است که تا کنون ساخته شده است اما این شرکت تا 10 سال بعد وجود نداشت. ماشین او واقعا تقلبی بود. 

 

Rule of thumb

شاید در گزارش های فوتبال شنیده باشید که می گویند قانون نانوشته فوتبال این است که اگر گل نزنید یکی میخورید. این اصطلاح قانون نانوشته معادل در زبان انگلیسی Rule of thumb است. 

As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner

"به عنوان یک قانون نانوشته، همیشه باید شام دوست دختر خود را بپردازید."

Why? There’s no rule stating that

"چرا؟ هیچ قانونی وجود ندارد که این را بیان کند!»

Yes, but it’s what all gentlemen do

"بله، اما این کاری است که همه آقایان انجام می دهند."

 

Keep your chin up

شاید شما هم در شرایطی قرار گرفته باشید که به دلیل موقعیت بد دچار نگرانی و افسردگی شده بشید از این اصطلاح برای این استفاده می کنند که بگویند حالت رو خوب کن مسئله مهمی نیست. 

Hey, Keiren, have you had any luck finding work yet

"هی، کایرن، آیا تا به حال موفق به یافتن کار شده ای؟"

No, nothing, it’s really depressing, there’s nothing out there

"نه، هیچی، این واقعاً افسرده کننده است، چیزی در بیرون وجود ندارد!"

Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress

"نگران نباش، به زودی چیزی پیدا می کنی، رفیق اصلا نگران نباش و استرس نداشته باش."

 

Find your feet

اگر این اصطلاح را به صورت لغوی ترجمه کنیم یا به گوگل ترنسلیت بدهید جمله بی معنی پاهایم را پیدا کنم مواجه خواهید شد ، مگر می شود آدم پاهایش را گم کند؟ این اصطلاح در اصل تلاش می کند بگوید شما در یک موقعیت جدید هستید و هنوز نتوانستید با شرایط جدید خود را وقف بدهید. 

Lee, how’s your son doing in America

"لی، پسرت در آمریکا چطوره؟"

He’s doing okay. He’s learned where the college is but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all

"او کارش خوب است. تازه یادگرفته آدرس کالج کجاست ، اما هنوز هم با شرایط کامل سازگار نشده است. من حدس می‌زنم زمان می‌برد تا او به همه چیز عادت کند.»

 

Spice things up

این اصطلاح به معنی هیجان انگیزتر کردن یک اتفاق به کار می رود. 

Instead of just buying Sam a birthday gift, let’s spice things up by taking him out for dinner

"به جای اینکه فقط یک هدیه تولد برای سام بخریم، بیایید با بردن او برای شام یکم جذاب ترش کنیم."

 

A piece of cake

این اصطلاح معادل عبارت فارسی مثل آب  خوردن است و زمانی به کار می رود که بگوییم انجام یک کار بسیار ساده است. 

I expected the English test to be difficult but it was a piece of cake

انتظار داشتم آزمون انگلیسی سخت باشد، خیلی راحت بود.

 

Cool as a cucumber

خیار طعمی با طراوت دارد و احساس خنکی و آرامشی را برای شما به ارمغان می آورد. بنابراین اگر مثل یک خیار خونسرد هستید، فردی هستید که بسیار آرام و خونسرد هستید.

My friend is nervous about taking his driving test but I’m cool as a cucumber

"دوست من از شرکت در آزمون رانندگی عصبی است، اما من اصلا برام مهم نیست (خونسرد هستم)."

 

A couch potato

این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که مانند سیب زمینی بر روی صندلی می نشینند و هیچ کاری نمی کنند در اصل استعاره ای از افراد تنبل است. 

After my uncle retired from his job, he became a couch potato

بعد از اینکه عمویم از کارش بازنشسته شد، خیلی تنبل شده است. 

 

Bring home the bacon

این اصطلاح با استفاده از بیکن (نوعی ژامبون) تلاش می کند بیان کند که یک فرد برای گذراندن امورات خانه باید کسب درآمد داشته باشد. 

Ever since her father was injured, she’s been working two jobs to bring home the bacon

از زمانی که پدرش مجروح شد، او دو شغل کار می‌کرد تا برای خانواده اش کسب درآمد کند. 

 

In hot water

این اصطلاح آب گرم را به عنوان استعاره ای از شرایط بد تلقی می کند و در کل اشاره می کند فرد در یک موقعیت بد قرار گرفته است. 

My brother is in hot water for failing all his college classes

برادرم به دلیل رد شدن از تمام کلاس های دانشگاه در شرایط بدی است

 

Compare apples and oranges

این اصطلاح در اصل بیان می کند که شما دو چیز غیر مشابه را با هم مقایسه می کنید بهترین معادل آن در فارسی "قیاس مع الفارغ" است. 

I’m not sure which I enjoy more—pottery or dancing. It’s like comparing apples and oranges

من مطمئن نیستم که از کدامیک بیشتر لذت می برم - سفالگری یا رقصیدن. مثل مقایسه سیب و پرتقال است

 

Not one’s cup of tea

در دیکشنری های مختلف برای این عبارت معادل های متفاوتی را آورده اند ولی بهترین معادل آن "باب دل من نیست" است. 

Camping is really not my cup of tea so I’m going to visit my friend in New York instead

کمپینگ واقعاً باب دل من نیست، بنابراین به جای آن می‌خواهم به ملاقات دوستم در نیویورک بروم.

 

Eat like a bird

این اصطلاح به این مسئله اشاره دارد که افراد غذای بسیار کمی دارند و "اندازه جوجه می خورند"

Don’t trouble yourself cooking such a big meal. I eat like a bird

خودتان را در پختن چنین غذای بزرگی به زحمت نندازید من اندازه یک جوجه غذا می خورم 

 

Eat like a horse

تا به حال به غذا خوردن اسب دقت کرده اید؟ اسب به حدی غذا می خورد که برای انسان غیر قابل تصور است. ما در زبان فارسی نیز برای اشاره با افرادی که غذا زیاد می خورند در محاوره از "مثل اسب غذا میخورد" استفاده می کنیم. 

My mother has to cook a lot of food when my brother comes to visit. He eats like a horse

وقتی برادرم برای ملاقات می آید، مادرم مجبور است غذای زیادی بپزد. مثل اسب غذا می خورد.

 

Butter [someone] up

زمانی که شما از فردی تعریف کنید به حدی که بسیار زیاد باشد از این اصطلاح استفاده می کنند. در زبان فارسی ما از معادل "پاچه خواری" استفاده می کنیم.

Everyone seems to be trying to butter up the new boss hoping to become her favorite

به نظر می رسد همه سعی می کنند از رئیس جدید تعریف کنند به این امید که مورد علاقه او شود

 

Food for thought

food for thought  به چیزی اشاره دارد که ارزش تفکر دقیق را دارد.

Moving to another state is food for thought for many of those affected by the recent hurricanes in Texas and Florida

انتقال به ایالت دیگر تصمیم بزرگی برای کسانی است که تحت تأثیر طوفان های اخیر در تگزاس و فلوریدا قرار گرفته اند.

 

A smart cookie

این اصطلاح به افرادی اشاره دارد که بسیار باهوش و توانمند هستند

It shouldn’t be hard too hard for a smart cookie like you to learn Spanish

"برای فرد باهوشی مثل شما نباید خیلی سخت باشد که اسپانیایی یاد بگیرد."

 

Packed like sardines

این اصطلاح به شرایطی اشاره دارد که در آن افراد زیادی حضور دارند به عنوان مثال در کنسرت ها و ورزشگاه ها. 

Were you at the football game last night? The stadium was packed like sardines

دیشب تو بازی فوتبال بودی؟ ورزشگاه مملو از افراد بود بود

 

Spill the beans

این اصطلاح به معنی لو دادن اطلاعات به افراد دیگر است. 

We were planning a surprise birthday party for Joyce this weekend. But this morning, Owen spilled the beans and now it’s no longer a surprise

ما در حال برنامه ریزی یک جشن تولد غافلگیرکننده برای جویس این آخر هفته بودیم. اما امروز صبح، اوون همه چیز را لو داد و دیگر چیزی برای غافلگیری نمونده. 

 

A bad apple

تا به حال در یک جعبه سیب سال یک سیب خراب و گندیده گذاشته اید؟ تمامی سیب های سال را نیز خراب می کند. این اصطلاح به همین افراد اشاره دارد ، بهترین معادل برای این اصطلاح "دوست ناباب" است 

Instead of focusing on college, he spends his time hanging out with bad apples

او به جای تمرکز بر دانشگاه، وقت خود را با ارازل اوباش می گذراند.

 

Bread and butter

در فارسی ما برای این اصطلاح معادل بسیار عالی داریم و می گوییم "قوت قالب" به معنی کمترین غذایی که افراد می توانند برای خود تامین کنند.

Fishing is the bread and butter of the friendly people I met on the island last summer

"ماهیگیری قوت قالب مردم دوستانه ای است که تابستان گذشته در جزیره ملاقات کردم."

 

کلام آخر 

در این بخش تلاش شد در راستای دوره های آنلاین مکالمه زبان انگلیسی برای شما عزیزان اصطلاحاتی آموزش داده شود که در مکالمه های روزمره نیز بسیار پر کاربرد هستند. برخی از این اصطلاحات در کشورهای انگلستان و استرالیا نیز کاربرد دارند ولی بیشتر آن ها تنها در آمریکا به کار می روند. 

سری آموزش اصطلاحات روزمره انگلیسی

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش اول)

اصطلاحات روزمره انگلیسی (بخش سوم)

 

مطالب پیشنهادی

اصطلاحات رایج بانکی در زبان انگلیسی

اصطلاحات انگلیسی رایج در رستوران

اصطلاحات پزشکی زبان انگلیسی رایج در بیمارستان ها

اصطلاحات پرکاربرد زبان انگلیسی در محل کار


نظرها

اولین نفری باشید که نظر میگذارید

دوره‌های انگلیش کلینیک متناسب با نیاز زبان‌آموزان

@privacyblongsto rafieienglishclinic